خنده هایت را کجا ریختی

که غم پشت چشم هایت جهان را فراگرفت

من همه ی نیمکت های را که نشستم

در انتظار تو تنها نشستم

من به همین لبخندت امیدوارم

همین لبخند جوان ترم میکند

تو بخندی همه چیز خوبه

بخند

دنیا را به یک اخم شیرین ت

به عطر تن ت

به موهای فرفری ت

به عشق ت

میدهم

دورت بگردم جهان بینی من

هزار و یک سال و هیجده شب