به گزارش پارس نیوز، 

بدون شک یکی از نقاط قوت و برجسته «سرخپوست» بازی متفاوت نوید محمدزاده در این فیلم است که نظر همه منتقدان را حتی آنهایی که با جنس بازی‌های او مشکل داشتند و آن را مصداق بازی هیستریک می‌دانستند یا آنهایی که نوید محمد‌زاده را در ورطه تکرار خویش می‌دیدند به خود جلب کند. حتی آنهایی که با پایان‌بندی فیلم مشکل داشتند هم به ستایش بازی نوید محمدزاده پرداختند. واقعیت این است که محمدزاده در این فیلم نشان داد توانایی بازیگری‌اش به یک تیپ خاص محدود نمی‌شود و انگار خود او هم خواسته با نقش‌آفرینی در نقش نعمت جاهد، به انتقادهایی که به توانایی بازیگری‌اش می‌شود یا نقدهایی که او را به تکرار کردن خویش متهم می‌کردند پاسخ دهد و نقشی را بازی کند که هیچ نشان و ردپایی از بازی‌های قبلی در آن نباشد و در واقع به یک نوع ساختار‌شکنی و پوست‌اندازی در بازیگری اقدام کند.

برخلاف اغلب نقش‌هایی که نوید محمدزاده بازی کرده که عمدتاً شخصیت‌های برون‌گرا و پر التهاب بودند در اینجا او به بازی شخصیتی می‌پردازد که درونگرایی عمیقی دارد و یک شخصیت با دیسیپلین نظامی است. نقشی که دست کم 10 سالی از خود بازیگر بزرگتر است و مخاطب با یک نوید محمدزاده میانسال مواجه می‌شود؛ اما آنچه بازی در این نقش را برجسته می‌کند نه فقط تفاوت این کاراکتر با کاراکترهای قبلی است که مخاطب از محمدزاده در ذهنش دارد بلکه موقعیت پارادوکسیکال و دوقطبی است که قهرمان قصه در آن قرار گرفته و بین عشق و وظیفه معلق است.

نعمت جاهد از یک سو برای ارتقای شغلی خود تلاش می‌کند و از سوی دیگر برای به‌دست آوردن و رسیدن به عشق خود مجبور است روی چیزی پا بگذارد که نه تنها ارتقای شغلی که اساساً موقعیت و امنیت شغلی او را تهدید کرده و به خطر می‌اندازد. فارغ از تحلیل این موقعیت از حیث دراماتیک و ساختار فیلمنامه‌ای آنچه این تضاد و موقعیت دوقطبی برای نوید محمدزاده ایجاد می‌کند بازنمایی یک تضاد و کشمکش درونی در بازی اوست. او باید بتواند این تعارض و جدال درونی را در ساحت بیرونی رفتارش به گونه‌ای به نمایش بگذارد که هم قابل مشاهده باشد و هم قابل باور و دشواری بازی از همین موقعیت پارادوکسیکال نقش برمی آید. محمدزاده با کنترل درونی و بیرونی نقش و ارائه یک رفتارشناسی دقیق از این تعارض‌ها بخوبی توانست از پس نقش برآمده و مخاطب را با خود به درون این کشمکش و پارادوکس بکشاند. او از یک سو باید به ترسیم شخصیت یک زندانبان و شخصیت نظامی می‌پرداخت که مؤلفه‌های خاص خودش از جمله جدیت و مقید به نظم و انضباط را در خود داشته باشد و از ابراز احساسات پرهیز کند و از سوی دیگر یک مرد میانسال عاشق که سال هاست به روی دل و احساس خود پاگذاشته و حالا حس می‌کند وقتش رسیده تا عاشقی را تجربه کند. بازنمایی این موقعیت به ظرافت‌هایی در بازیگری نیاز دارد که نوید بخوبی از پس آن برآمده است. بویژه از طریق چشم‌ها و نگاه‌ها و بازی گرفتن درست از میمیک صورتش. یکی از بهترین جلوه‌های بازی نوید در نمایش این پارادوکس جایی است که او در خلوت خود و در برابر آیینه به ابراز شادی از ارتقای شغلی اش دست می‌زند و واقعیت درونی خود را که با رفتار ظاهری و بیرونی او به‌عنوان یک نظامی در تضاد است بخوبی به نمایش می‌گذارد. یا در صحنه‌ای دیگر با پخش یک موسیقی عاشقانه در زندان به شکل نمادین، احساسات درونی خود را برون فکنی می‌کند. نعمت جاهد شخصیتی بود که نوید محمدزاده را به هماوردی با خود او به‌عنوان یک بازیگر کشانده و او بخوبی توانست از پس این چالش برآمده و توانمندی خود را در بازیگری اثبات کند.

رضا صائمی