فراموش نمى کنم هرگز! که در آغاز ریشه ها بوده اند و ما بر ریشه هاى خود روییده ایم و شاخ و برگِ هاى ما بى ریشه ها هیچگاه امکان رُستن نداشتند. "ریشه" اصل و اصالت ماست ... .

.

اینجا خانه ى جدِّ پدرى من مرحوم حاج پاشا سلیمانى فرزند محمدخان سلطان کندوله اى و همسرش مرحومه ماهى خانم یگانه در روستاى کندوله است. آنها و هشت پسر و سه دخترشان در این خانه زندگى کرده اند. پدرم، پسر بزرگ خانواده، اینجا به دنیا آمده، رشد کرده، ازدواج کرده، مستقل شده و بعدها از همین خانه به شهر مهاجرت کرده است. ما حتى در روزهاى جنگ و بمباران هاىِ دهه ى شصت که ناچار به ترک کرمانشاه بودیم، به این خانه پناه آوردیم و ماهها در اینجا زندگى کرده ایم. خداراشکر در روستاى اجدادى ما _ که متاسفانه خانه هاى زیباى بسیارى به سبب خالى ماندن و متروکه شدن در حال فروریختن هستند و یا به معمارى شهرى تغییر شکل داده اند و من دریغ و افسوس ها مى خورم هربار از دیدن شان _ این خانه هنوز با همان فرم گذشته و دیوارهایى با خاک سفید اندود شده به لطف حضور عمو حجت و خانواده ى عزیزش هنوز سرپاست ... چند روز پیش و در سفر اخیرم به کرمانشاه و کندوله سرى به آنجا زدم، گوشه گوشه اش را با خاطراتم مرور کردم و بر سکوى جلوى خانه که چون این درِ چوبى قدیمى، چون تیرهاى چوبى سقف اش و چون خشت هاى این خانه شاید بیش از صد سال سن دارد، نفسى تازه کردم ...