به گزارش پارس نیوز، 

نام اصلی : محمود بصیری

متولد : 15 ادریبهشت 1326 انار

زمینه فعالیت : سینما ، تئاتر و تلویزیون

پیشه : بازیگر و کمدین

مدرک تحصیلی :

سالهای فعالیت : 1348 تاکنون

بیوگرافی کامل محمود بصیری

محمود بصیری متولد 15 ادریبهشت 1326 در انار، بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون است.او در شهرستان انار از توابع استان کرمان بدنیا آمد، از مکانیکی شروع کرد و به تئاتر و تلویزیون رسید،

 

مهاجرت به تهران

۴ ساله بودم که از شهر انار کرمان به یزد نقل مکان کردیم.خانواده‌ام مرا پیش خاله‌ هایم گذاشتند و خودشان به تهران آمدند و از ۴ سالگی بزرگ شده محله عباسی معروف به عباس خاکی تهران هستم و الان ۶۶ سال است که در این منطقه زندگی می‌ کنیم.

 

از مکانیکی تا بازیگری

حرفه اصلی من مکانیکی بود و از طریق ارتباطاتی که در این حرفه به وجود می‌آید با حاج حسین گیل (بازیگر) آشنا شدم. آن زمان یکی از کارگردان‌ های سینما از حاج حسین خواسته بود برای نقشی، به اصطلاح خودشان یک بچه پررو به او معرفی کند

حاج حسین هم من را معرفی کرد. آن موقع من ۱۶ سال بیشتر نداشتم اما آن نقش را در کافه جوری بازی کردم که همه انگشت به دهان ماندند اسم فیلم زن ها فرشته اند بود البته صحنه بازی من را آن موقع وزارت فرهنگ و هنر از فیلم بیرون آورد چون عقیده داشتند.

 

نخستین بازی تئاتر

نخستین کار او در تئاتر، بازی در نمایش «ترن شیکاگو» در سال ۱۳۴۳ در شهر تبریز بود. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۲ با نفش کوتاهی در فیلم «زنها فرشته‌اند» به کارگردانی «اسماعیل پورسعید» آغاز کرد.

شهرت

حضور من در آرایشگاه زیبا در سال 69 برایم شهرتی به همراه داشت که هنوز هم خیلی‌ ها مرا اصلان صدا می‌ کنند.

بازی او در مجموعه بدون شرح در سال 1381 در کنار بازیگرانی چون فتحعلی اویسی ، امیر جعفری و مریم سعادت چهره اش را دوباره برای نسل جدید به شهرت رساند.

وضعیت ازدواج و همسر محمود بصیری

او سالهاست که ازدواج کرده و یک فرزند دختر دارد.

 

دوچرخه سواری

من سال‌ هاست از دوچرخه برای رفت و آمد استفاده می کنم و در مسیرهای خیلی دور هم از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنم.

دوچرخه هم وسیله رفت و آمدم است و هم وسیله‌ ای برای ورزش شب‌ ها ساعت 12 و گاهی حتی دیرتر با دوچرخه در خیابان‌ های محله‌ ام دوچرخه‌ سواری می کنم و از سکوت شب و خلوتی خیابان‌ ها در آن ساعات لذت می برم.

خبر فوت محمود بصیری

متأسفانه این شایعات نه تنها برای من بلکه برای خیلی از هنرمندان محبوب کشورمان، از جمله اکبر عبدی، جمشید مشایخی و … ساخته شد. واقعاً نمی‌دانم به این افراد چه باید گفت فقط می‌دانم, این حرکتی زشت و ناپسند است. زمانی که در مورد شایعه فوتم اطلاع پیدا کردم , خودم به تمام فامیل و نزدیکانم زنگ زدم و گفتم «من حالم خوب بوده، نگران و ناراحت نباشید». بازیگر مجموعه «بانکی‌ها» بیان کرد: از طرفی خوشحالم که شایعه فوتم بهانه‌ای شد برای اینکه مردم بگویند, خدا رحمتش کند (با خنده) و از طرفی دیگر پیگیر این موضوع هستم و به طور حتم , آن شخص را پیدا می‌کنم.

 

تغذیه سالم

در کنار ورزش تلاش می‌کنم تغذیه سالمی هم داشته باشم. سال‌هاست سعی می‌کنم از غذاهای گیاهی استفاده کنم؛ مثلا در زمستان شلغم زیاد می‌خورم و با اینکه به خاطر مشکل دستم پوست کندن میوه برایم دشوار است و حتی همین موضوع تا سال‌ها مرا از میوه‌خواری دور نگه داشته بود اما به تازگی سعی می‌کنم در برنامه غذایی‌ام حتما از میوه‌های فصل استفاده کنم. مدت‌هاست گوشت و برنج را تقریبا از غذاهایم حذف کرده‌ام و شب‌ها شام نمی‌خورم.

 

ممنوع الکاری

به‌خاطر کار تبلیغاتی در تلویزیون به نوعی ممنوع‌الکار شوم و سه سال خانه‌نشین شدم. پس از آن هم ماجراهای ریاست‌جمهوری و شباهت من با رئیس‌جمهور سابق پیش آمد و من به شکل غیر رسمی ممنوع‌الکار شدم. هرکس از دوستان فیلمساز یا تهیه‌کننده در آن مدت فیلمنامه یا طرحی را برای بازی در اختیارم می‌گذاشت که همه‌شان را هم هنوز در خانه دارم و صحبت‌هایی می‌شد اما همه‌شان می‌رفتند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کردند.

 

دوستان خوب و با معرفت

در تمام سال‌ های زندگی‌ ام هیچ‌ کس به اندازه آقای داوود رشیدی و خانم عزیزشان احترام برومند به من محبت نکردند این بانو حتی وقتی که بیمار می‌ شدم برایم غذا تهیه می‌ کرد و می‌ فرستاد.

 

تلفن همراه و موبایل ندارم!

هرگز از تلفن همراه یا همان موبایل استفاده نکرده‌ام و هنوز هم موبایل ندارم. حوصله استفاده از این وسیله را ندارم ضمن اینکه شنیده‌ام امواج موبایل بیماری‌زاست و برای گوش و مغز زیان دارد حتی شنیده‌ام اگر موبایل را در جیب بگذارید ممکن است به کلیه‌ها آسیب برساند. من نمی‌دانم این حرف‌ها تا چه حد از نظر علمی صحت دارد اما ترجیح می‌دهم از موبایل استفاده نکنم.

 

الگو در بازیگری

الگو و کتاب من مردم هستند.

هنر در مردم است. اگر با دقت زندگی مردم را ببینیم، متوجه می‌شویم که همه دارند بازی می‌کنند. بهترین دانشگاه برای بازیگری زندگی مردم است.

 

فیلمشناسی

سینما

دارا و ندار (۱۳۷۸)

کمیته مجازات (۱۳۷۷)

شب روباه (۱۳۷۵)

فصل پنجم (۱۳۷۵)

روز دیدار (۱۳۷۴)

الو! الو! من جوجوام (۱۳۷۳)

حالا چه شود! (۱۳۷۳)

شریک زندگی (۱۳۷۳)

مهریه بی‌بی (۱۳۷۳)

پاییز بلند (۱۳۷۲)

چهارشنبه عزیز (۱۳۷۱)

خسوف (۱۳۷۱)

مجسمه (۱۳۷۱)

مجنون (۱۳۶۹)

دو سرنوشت (۱۳۶۸)

مادر (۱۳۶۸)

ارثیه (۱۳۶۷)

زرد قناری (۱۳۶۷)

گراند سینما (۱۳۶۷)

جمیل (۱۳۶۶)

دستفروش (اپیزود اول و دوم) (۱۳۶۵)

گل‌های داوودی (۱۳۶۳)

دادشاه (۱۳۶۲)

از فریاد تا ترور (۱۳۵۹)

طلوع انفجار (۱۳۵۹)

ماجراهای علاءالدین و چراغ جادو (۱۳۵۷)

سوته‌دلان (۱۳۵۶)

شارلوت به بازارچه می‌آید (۱۳۵۶)

مرثیه (۱۳۵۶)

خشم و خون (۱۳۵۳)

خروس (۱۳۵۲)

مردی در طوفان (۱۳۵۱)

پل (۱۳۵۰)

زنها فرشته‌اند (۱۳۴۲)