به گزارش پارس نیوز، روز گذشته و همان طور که از پیش اعلام شده بود، جمهوری اسلامی ایران در واکنش به خروج آمریکا ازبرجام و همچنین نبود هیچ تحرک جدی از سوی طرف های اروپایی برای جبران آن، انجام دو مورد از تعهدات خود را کنار گذاشت و اعلام کرد از این پس، به سقف ۳۰۰ کیلوگرمی برای ذخیره اورانیومو سقف ۱۳۰ تنی برای آب سنگین پایبند نخواهد بود. علاوه بر این، در بیانیه شورایعالی امنیت ملی به پنج کشور عضو برجام ۶۰ روز فرصت داده شده تا در راستای تعهدات برجامی خود، اقدام عملی جدی نشان دهند و در غیر این صورت ایران خواهد توانست به تدریج، تعهدات خود را کاهش داده و حتی غنی سازی را با درصدی بالاتر از ۶۷/۳ انجام دهد. همچنین هشدار داده شده که بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت و یا تشدید تحریم ها، خروج کامل ایران از برجام را در پی خواهد داشت. در این باره گفتنی هایی هست:

۱٫ از روز گذشته و حتی پیش از آن، برخی از سران اروپایی و آمریکایی، با ادبیات تهدیدآمیز و از موضع حق به جانب سخن گفته اند. وزیر خارجه فرانسه اعلام کرده که بسته تحریم های اروپایی روی میز است و دولت آلمان از تهران خواسته تا هیچ اقدام تهاجمی صورت ندهد. سخنگوی وزارت خارجه آلمان هم با بیان اینکه برلین تمایل دارد تا توافق هسته‌ای ایران زنده نگاه داشته شود، گفت تا زمانی که ایران به تعهداتش پایبند باشد آلمان نیز به الزاماتش متعهد است! این ادبیات گستاخانه، احتمالا بیشتر از آنجا ناشی می شود که مسئولان این کشورها، با ساخت درونی قدرت در ایران چندان آشنا نیستند. آن ها روزانه گزارشاتی از بی ثباتی و مشکلات اقتصادی در ایران دریافت

می کنند و احتمالا تصور می کنند دولت ایران، در چنین شرایطی نمی تواند از موضع اقتدار، حقوق بین المللی خود را مطالبه کند. آن ها تصور می کنند که در جنگ ادراکی و روانی، تهدیداتشان، آن طور که برخی کشورهای دیگر را زیر و رو می کند، بر ایران اسلامی هم اثر خواهد کرد و بی خبرند که در ایران، هیچ کس لافشان را جدی نخواهد گرفت.

۲٫ یک نکته بسیار مهم، آن است که در ایران، همان دولتی که مذاکره مستقیم با آمریکا و راهبرد مذاکره و تعامل را در پیش گرفت و با امضای برجام، بسیاری از فعالیت های هسته ای را تعلیق کرد، امروز و با مشاهده نقض پیمان آمریکا و بی عملی اروپا، به لغو گام به گام تعهدات برجامی دست زده و حتی اعلام کرده ممکن است تحت شرایطی، کلا از برجام خارج شود.

این مسئله، نشانگر آن است که در ایران، آنجا که پای منافع ملی و ایستادگی در برابر زیاده خواهی خارجی‌ها مطرح است، همه هم نظرند و در واقع در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، تمام جریان‌های کشور در خطوط قرمز و راهبردهای کلان و بر سر منافع ملی، هم عقیده‌اند.

۳٫ برجام و تمام موضوعات و حوادث پیرامونش، به گنجینه گرانبهایی از تجربه برای ملت ایران تبدیل شده است. اگرچه مشابه این تجربه در دولت هشتم هم وجود داشت، اما این بار، دفتر تجربیات برجام در سطحی بزرگ تر و ابعاد گسترده تر و در بازه زمانی طولانی تری، در برابر ملت ایران گشوده شده است. باید بدون هرگونه خط کشی سیاسی و جناح بندی و صرفا بر اساس منافع ملی، تجربیات برجام را مطالعه و چراغ راه آینده کرد. ۶ سال زمان، برای یک ملت ۸۰ میلیونی، آن هم پس از آن که حتی در حوزه هسته ای، برخی دانشمندانش شهید شده اند، زمان کمی نیست. عبرت های برجام، باید سال ها در دانشکده های علوم سیاسی و روابط بین الملل ما تدریس شود و در مورد آن کتاب ها و مقالات متعددی نگاشته شود، باشد که تجربیاتی که با صرف هزینه فراوان به دست آورده ایم، هیچ گاه از یاد نبریم.