به گزارش پارس نیوز، ورود سپاه به فهرست تروریستی آمریکا، فشار شدید، عجیب و با انگیزه های کاملا غیر اقتصادی از طرف خزانه داری آمریکا روی نرخ برابری جفت ارز ریال ایران-درهم امارات آورده است. تقریبا همه ابزار رسانه ای خزانه داری یکپارچه در کنار این فشار همه جانبه هستند. برای تکمیل چارچوب تحلیل نکات زیر قابل ارائه است:

اگر چه همه تلاش آن است که این افزایش  به وجوه اقتصادی تروریستی  اعلام شدن سپاه اسناد شود، ولی واقعا و در صحنه عمل این اقدام هیچ اثر اقتصادی ای بیش از تحریم کاتسا ندارد. در واقع منطق مخرب اشاعه تحریم کاتسا انتهای توان تحریمی ای بود که خزانه داری می توانست به نمایش بگذارد. این که یک تحریم قبلی در قالب وضعیتی جدید باز بسته بندی می شود و وحشت آن به  اگر چه به زور و ضرب فشار در دبی  مجددا به افکارعمومی ایران فروخته می شود، نشانه ضعف ما در توضیح این موارد( اگر چه واضح و بدیهی) به افکار عمومی است.

آمریکایی ها می دانند که بر سر آینده حضور مالی ایران در عراق جنگ بزرگی بین ایران و خزانه داری آمریکا در جریان است و ایران در حال پیشرفت در این جبهه است. آنها به خوبی مطلعند که بافت مالی عراق به نحوی است که بعد از استقرار بخشی از نظام تسویه  بین المللی ایران روی دینار عراق، درهم  امارات هیچ نقش محوری ای در ساخت مالی ایران نخواهد داشت و ضمنا این نقش تازه دینار عراق با تحریم هم قابل محدود سازی نیست.

آمریکایی ها می دانند، بانک مرکزی با تاسیس بازار متشکل ارزی، خیز بلندی به سمت تغییر روش محاسبه نرخ ارزدر بازار برداشته و زود یا دیر، مرجعیت درهم در نرخ گذاری هم کم رنگ خواهد شد.

همه این وقایع طرف آمریکایی را به این نتیجه می رساند که در استفاده حداکثری از درهم برای فشار بر ریال لحظه ای نباید عقب بنشینند چون زمان بنفع آنها نیست.

در چنین وضعیتی توصیه مداخله صرف از طریق افزایش نرخ بازار ساز در صرافی های بانکی و تزریق دلار در تهران لزوما پکیج کاملی نیست. در برنامه فعلی به وضوح  درصد و سرعت تغییر قیمت در هرات و دبی سریعتر  و جلوتر از تهران است چرا که جنس فشار از خارج به داخل است.

از همه اینها مهمتر آن که اساسا ادامه برنامه جاری آمریکایی ها ( فشار مصنوعی روی درهم) آن  تا این حد بدون ارتباط با واقعیات اقتصادی نمی تواند بلند مدت باشد. بیش از آن که با یک کش و قوس برآمده از واقعیات اقتصادی مواجه باشیم با یک جنگ روایت ها مواجهیم.