به گزارش پارس نیوز، عبدالرضا اکبری بازیگر سریال «آنام» که به تازگی از طریق این شبکه نمایش داده شد، در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: به خاطر دارم در دوران نوجوانی در زرگری، میدان تره‌بار و قفسه‌سازی در چهارراه سرچشمه کار کردم تا پول‌هایم را جمع کنم و به سینما بروم. شب‌ها در کوچه کنار جوی آب می‌نشستیم و به‌جای قهرمان این فیلم‌ها بازی می‌کردیم. همین مسئله باعث شد که در همان کوچه اولین تئاتر را بازی کردیم. کم‌کم عضو کانون پرورش فکری در میدان بیسیم میدان خراسان شدم و به کار نمایش مشغول شدم. در سال ۵۸ و ۵۹ بیشتر تئاتر کار می‌کردم تا کم‌کم وارد تلویزیون شدم. همین تئاتر، زمینه معرفی من را فراهم کرد. در واقع بدون پارتی و بدون پول وارد این عرصه شدم.

وی با اشاره به اینکه به صرف بهره‌مندی از تیپ و ظاهر خوب نمی‌توان در این حرفه وارد و ماندگار شد، گفت: به‌مرور دست هرکسی در این حرفه رو می‌شود. بازیگرانی داشتیم که سال‌های سال برای این عرصه دویدند و زحمت کشیدند و نقش‌های مختلف بازی کردند. اما این کار کاری نیست که بگویی پایان دارد. زمانی به جایی می‌رسی که می‌فهمی که هیچ چیزی نیستی. ممکن است مردم و رسانه‌ها و مطبوعات از ما یاد بکنند ولی چون بازیگری دنیای بی‌انتهایی است ما خودمان تازه متوجه می‌شویم که چقدر کار نکرده داریم و نقش‌های تجربه‌‌نکرده داریم ولی سن بالا رفته و زمان از دست‌ رفته است.

اکبری افزود: من بعد از این‌همه سال بازی در سینما و تئاتر و تلویزیون، این روزها احساس می‌کنم که چه موجود کوچکی هستم در این دنیای بی‌انتهای بازیگری. لحظه‌به لحظه این کار برای ما تجربه و مشق محسوب می‌شود. نمی‌دانم عده‌ای با چه اعتماد‌به‌نفس و اطمینانی وارد این عرصه می‌شوند و با ایفای نقش در دوسه سریال که نه بر اساس توانمندی این اشخاص بلکه به‌واسطه یک‌سری روابط و پول و پارتی به آنها سپرده شده، فخر می‌فروشند، از بالا به مردم نگاه می‌کنند و با توقعات زیاد ازفرهنگ و هنر تئاتر صحبت می‌کنند و بعد از مشهور‌شدن با گرفتن دستمزدهای هنگفت تئاتر بازی می‌کنند. این اشخاص خبر ندارند که تئاتر دنیای وسیعی دارد که با یک شب و دو شب بازی شناخته بشود.

بازیگر سریال «آنام» با بیان اینکه تئاتر نیازمند معرفتی عمیق است که با یک اجرا نمی‌توان آن را کسب کرد، معرفتی که احترام به پیشکسوت و تواضع و فروتنی در پی دارد، گفت:  تئاتر دنیای وسیعی دارد و اشتباه است که ما فکر کنیم با بازی در یک نمایش به همه زوایای پنهان و آشکار این عرصه دست پیدا کردیم. به نظر من این اشخاص به این هنر لطمه می‌زنند. البته نمی‌توانند جای کسی را در این عرصه پر کنند و البته یک انتقادی به مدیران فرهنگی وارد است که شرایطی را ایجاد نکردند که حرمت پیشکسوت این هنر را حفظ کنند و به پیشکسوتان بی‌توجهی می‌شود. خیلی از هنرمندان به‌تنهایی و در انزوا از این دنیا رخت می‌بندند.

وی ادامه داد: سینما و تلویزیون ما اهل ریسک نیست. نویسنده‌های ما فقط در مورد دو جوان می‌نویسند و اگر قرار باشد از بازیگران باتجربه استفاده بشود از آنها فقط در نقش پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمه و... استفاده می‌شود؛ در صورتی که در کشورهای دیگر نقش‌های اصلی را برای پیشکسوتان می‌نویسند و آنها هم این نقش‌ها را با انرژی بازی می‌کنند. مضاف بر این مسئله برای هنرمندان پیشکسوت پزشک و مربی ورزشی در نظر می‌گیرند. ما در سینمای ایران از این موهبت بی‌بهره‌ایم. در سینمای ما اگر سن هنرمندی بالا برود، کم‌کم از دور خارج می‌شود.

اکبری با اشاره به اینکه باید در سینما قدرت ریسک داشته باشیم و بتوانیم در همه زمینه‌ها کار کنیم و از همه پتانسیل‌های خود که در حال ناپدیدشدن هستند، استفاده کنند، گفت: ما باید چندین سال صبر کنیم تا یک کار تاریخی ساخته شود و از پیشکسوتان استفاده شود. مثلاً من در معمای شاه نقش سرلشکر زاهدی را بازی کردم. خب یک نقش متفاوت بود و به من فرصت داد که تاریخ را مطالعه کنم و فیلم‌ها و عکس‌های مربوط به سال ۱۳۳۲ را ببینم. این موقعیت خوبی برای یک بازیگر است. کار بازیگر همین است و توانایی‌هایش در همین شرایط مشخص می‌شود.

بازیگر مجموعه «آنام» که به‌تازگی پخش آن از آی‌فیلم به پایان رسیده است، درباره  بازی در این مجموعه توضیح داد: بازی در سریال «آنام» را بعد از کارهای مختلفی که خواندم و رد کردم و تحمل بیکاری و قرض و سختی، قبول کردم. این سریال قصه‌ پیچیده‌ای داشت و خانوادگی بود، فراز و فرودهای خوبی داشت، شخصیت‌های متعدد و قابل تحلیل و تعریف داشت و گروه بسیار منسجم خوبی در این پروژه کار کردند.

وی افزود: جواد افشار کارگردان بسیار خوبی است که توانست همه کارها را نظم بدهد و از توانایی همه بهره ببرد. هر کس در جای خودش قرار داشت. نه اینکه این کار  نقص نداشت اما در مجموع در نمایش اول توانست مخاطب خوبی را جذب کند.

اکبری درباره قصه این سریال ابراز کرد: به نظر من اگر داستان به شکلی دیگر اتفاق می‌افتاد، درام شکل نمی‌گرفت. قصه سریال «آنام» از جایی شروع می‌شود که مارال به سیم آخر می‌زند و می‌آید که انتقام بگیرد و دخترش را پس بگیرد. می‌خواهد انتقام ظلمی را که تلقی می‌کند دیگران در حق او انجام داده‌اند، بگیرد؛ به همین خاطر وارد زندگی دکتر می‌شود و بعد در طول قصه مشخص می‌شود که هر کدام از این آدم‌ها یک جوری گرفتار یک اجبار و تحمیل بوده‌اند و هیچ‌کدام آدم‌های بدی نبودند و هر کدام یک مشکل دارند و بعد پای خیلی‌ها به داستان باز می‌شود.