به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، « لیلى نقولا الرحبانی » نویسنده عرب در مقاله ای تحت عنوان « اردوغانیسم آغازِ پایان» که در پایگاه خبری « الشرق الجدید» منتشر شد به بررسی دلایل بحران کنونی در ترکیه و دلایل اصلی آن پرداخت و نوشت: آنچه که بسیار جالب توجه است این است که « رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه در حال چشیدن همان سمی است که خود در چشاندن آن به برخی سران عرب نقش داشته است. از این مسخره تر، اظهارات اردوغان علیه جوانان معترض در کشورش است. او این جوانان را گروهی تندرو خوانده و می گوید که کشورش با یک توطئه خارجی مواجه است. این دقیقا موضعی است که « حسنی مبارک» رئیس جمهور سابق مصر، « بن علی» رئیس جمهور فراری تونس اعلام کردند. در آن موقع اردوغان به این سران درس می داد و از آنها می خواست که به مطالبات مردم خود گوش فرا دهند و از قدرت کناره گیری کنند.

نویسنده در ادامه تاکید می کند: صرف نظر از اظهارات اردوغان که در آن از واژه های « توطئه» « خیانت» و « تهدید» استفاده شد، اعتراض ها ی استانبول قطعا زاده یک توطئه خارجی نیست هر چند که برخی دولت های منطقه ای و بین المللی از این امر خشنودند که به برخی از آنها اشاره می شود.

کشورهای عربی: سوریه و عراق به شدت از دخالت های ترکیه در امور داخلیشان شکایت دارند و معتقدند که این کشور به دنبال ایجاد درگیری مذهبی در این کشورهاست اما در مقابل تلاشی نیز برای مقابله به مثل انجام نمی دهند. در این میان عربستان سعودی کاملا از تلاش های ترکیه - قطر برای کنار گذاشتن نفوذ تاریخی سعودی ها در منطقه عربی و جایگزینی آن با نفوذ اخوان المسلمین که رژیم های حوزه خلیج فارس را تهدید می کند، ناراضی است.

ناتو و آمریکایی ها: آنها نیز می خواهند که اردوغان به اندازه طبیعی خود باز گردد. به ویژه که او توهم سلطنت عثمانی را که بر کشورهای عربی دوردست نیز سلطه داشت و همه در خدمت این سلطنت بودند، در سر می پروراند و همین مسئله می توانست در مسیر و روند حل و فصل مطلوب آمریکایی ها برای بحران سوریه مانع باشد. زیرا آنکارا تلاش می کرد تا بارها شروطش را بر همپیمانان خود تحمیل کند و آنها را به دخالت نظامی در سوریه وادار کند. در حالی که این مسئله با منافع ملی آمریکا در تناسب نبود.

بااین وجود، اعتراض های کنونی در ترکیه دارای دلایل و انگیزه های کاملا داخلی است. در واقع سیاست های اردوغان، بافت های مختلف جامعه ترکیه از جمله احزاب سیاسی لائیک، اسلامی و. . را ناراضی کرده است. از جمله این دلایل عبارت است از:

-دیکتاتوری حزب « عدالت و توسعه» و عدم توانایی معارضان ترکیه در مهار موج رو به تندروی و طغیان اردوغانیسم موجب شد تا جوانان انقلابی به سرعت وارد میدان شوند بدون اینکه حتی منتظر فراخوان های حزبی از اینجا و آنجا شوند… ضمن اینکه اتهامات زیادی درباره فساد علیه اعضای حزب عدالت و توسعه نیز وجود داشت و گزارش هایی موجود بود که نشان می داد شهردار استانبول و داماد اردوغان در پروژه ساخت وساز در میدان تقسیم ذینفع هستند و همین مسئله موجب منفجر شدن اوضاع شد.

- عامل دیگر عبارت است از: خشم مردم از سیاست خارجه آنکارا به ویژه حمایت علنی آن از گروه های مسلح سوریه در سایه گزارش های موجود درباره ناامنی قابل توجه ایجاد شده در مرزهای ترکیه - سوریه و پناه دادن ترکیه به جنگجویان تندرو و جنایتکاران القاعده و اقدام دولت در سانسور نقش « جبهة النصرة» سوریه در انفجارهای ریحانلی. اردوغان در چنین شرایطی نظر سنجی های داخلی صورت گرفته درباره سیاست های آنکارا در سوریه را نادیده می گیرد و به مخالفت ۷۱ درصدی ترک ها با سیاست هایش در سوریه بی توجهی می کند در حالی که از این میزان ۳۲ درصد وابسته به حزب عدالت و توسعه هستند.

- اردوغان مانند مرسی و حزبش در مصر تلاش کرد تا بافت و ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ترک را به سرعت از نظر زیرساختی تغییر دهد. این در حالی است که این امور به چندین دهه زمان نیاز داشت. اردوغان زمانی که متقاعد شد ترکیه عضو اتحادیه اروپا نمی شود و دیگر به دلیل قرض ها و مشکلات اقتصادی این اتحادیه و اسلام هراسی شدید در اروپا تمایلی نیز به این عضویت در ترکیه ندارد، تلاش کرد تا خود را به عنوان رهبر جهان اسلام تحمیل کند. به همین دلیل به طور شتابزده و بدون هیچ بینشی تلاش کرد تا ویژگی های جامعه فرهنگی ترکیه را تغییر دهد و هشدارهای مربوط به پیامدهای سیاست هایی که به شکاف در جامعه ترکی منجر می شود را نادیده گرفت.

- اردوغان مانند حکام عرب پیش از خود طرح دوستی با آمریکا را ریخت و سیاست های آن را در منطقه اجرا کرد تا واشنگتن نیز در مقابل، محدود کردن آزادی ها، ارعاب روزنامه نگاران، پاکسازی گسترده ارتش، دستگیری افسران و تضعیف نقش ارتش ترکیه را نادیده بگیرد. ارتشی که محرک اصلی بسیاری از سیاست های ترکیه طی دهه های گذشته بوده است.

- رکود اقتصادی ترکیه: در حالی طی سال های گذشته رشد مناسبی در اقتصاد ترکیه صورت گرفته بود و در سال ۲۰۱۱ این رشد به ۸.۸ درصد رسیده بود ناگهان در سال ۲۰۱۲ بسیار پایین آمد و به ۲.۲ درصد کاهش یافت. این مسئله بر گروه های فقیر و متوسط به ویژه جوانان دانشجو تاثیر و فشار زیادی وارد آورد.

نویسنده در پایان این گونه نتیجه گیری می کند: به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که اعتراض های ترکیه دارای دلایل داخلی متعدد است و این مسئله با خشنودی طرف های مختلف در جهان مواجه است و به نظر می رسد که آمریکا نیز برای دخالت و حمایت از همپیمانانش آمادگی ندارد و حتی گمشده خود را در تحولات کنونی ترکیه می بیند. اگر اردوغان بتواند ایستادگی کند، در نهایت از این معرکه ضعیف خارج خواهد شد و اگر نتواند از آن خارج شود، کشورهای دیگر کرسی ترکیه در عرصه خاورمیانه جدید را به خود اختصاص خواهند داد.

در هر دو حالت نیز محور « اخوانی» که ترکیه در راس آن قرار گرفته که بر ویرانه های دیکتاتوریهای عربی بنا نهاده شده، ناتوان و ناکام خواهد شد و این مسئله موجب می شود یکی پس از دیگری به نفع اسرائیل امتیاز دهی کند.