به گزارش پارس نیوز، 

سهیلا عصبی‌ ام کرده است و دوست دارم از دست کارهایش سر به بیابان بگذارم. شوهرم با او حرف نمی‌زند و می‌گوید مگر سر این بچه به سنگ زمانه بخورد که بتواند راه را از چاه تشخیص بدهد. باور کنید زبانمان مو در‌آ‌ورده است بس که با او حرف زده‌ایم. خدا می‌داند چقدر باج از ما گرفته است تا دختر خوبی بشود. اما فایده‌ای ندارد. او بچه بزرگ خانه ماست و هیچ کم‌و‌کسری نداشته است. افسوس که قدردان نیست و با لج‌بازی‌هایش سوهان عمرمان شده است.

آ‌خرین باری که جر‌و‌بحث کردیم به خاطر مدل آ‌رایش موهایش بود. وقتی او را دیدم شوکه شدم. با دلسوزی گفتم دختر عزیزم چرا موهای نازنینت را مدل مردانه کوتاه کرده‌ای؟

با بی‌ادبی برگشت و گفت: می‌ خواستم ببینم فضول چه‌ کسی است. دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. سرش داد کشیدم که شوهرم از راه رسید‌. خسته و کوفته و بی‌حوصله بود. چشمتان روز بد نبیند‌، از کوره‌در‌رفت و ... .

چند ساعت بعد دخترم گم‌ و گور شد. دل توی دلمان نبود و نمی‌دانستیم چه‌کار کنیم. در‌به‌در دنبالش می‌گشتیم. پلیس را در جریان گذاشتیم و هر‌کجا عقلمان قد می‌داد سر زدیم. انگار آب شده بود و رفته بود توی زمین. به سراغ یکی از دوستانش رفتیم. طفره می‌رفت نمی‌خواست آ‌مارش را بدهد. اما با دیدن دلهره و اشک‌های من و شوهرم گفت که دخترتان در فضای مجازی با دختری دوست شده است و شاید...

با شنیدن این حرف‌ها نگرانی‌مان هزار برابر شد. دنبال آ‌درسی از این دختر بودیم که خودش به گوشی‌ام زنگ زد. خوشبختانه دوست مجازی دخترم آ‌دم خوبی است که با پدر و مادر بیمارش زندگی می‌کند. او در این دو شبانه‌روز دخترم را خیلی نصیحت کرده است.

البته وقتی شنیدیم این بچه ناسپاس پشت سر من و پدرش چه حرف‌ها و دروغ‌هایی گفته است هاج و واج مانده بودیم. به مرکز مشاوره آ‌رامش پلیس خراسان‌رضوی آ‌مده‌ایم. جلسات مشاوره خوبی برگزار شده است. کاش زودتر به اینجا آ‌مده بودیم. دخترم خوب است. او از دو‌سال قبل با یکی از هم‌کلاسی‌هایش و خواهر این دختر که آ‌دم‌های سر‌به‌راهی نبودند صمیمی شد. هر چه تذکر دادیم دست از سر آ‌ن‌ها بردارد فایده‌ای نداشت و این رفاقت تأثیرات بدی روی او گذاشت. دخترم حالا می‌گوید دوستش چند‌بار به او سیگار داده و یک‌بار هم اصرار داشته است مواد مصرف کنند. واقعا بچه‌های ما باید خیلی مراقب باشند و در انتخاب دوست نیست. دقت کنند چرا که هرکسی لایق دوستی نیست.