به گزارش پارس نیوز، 

وجود این حس تجربه ای مهم در زندگی افراد به حساب می آید و بدون شک حاکی از نیازهای اساسی آنان است اما آن چیزی که اغلب افراد را در مورد این حس نگران می کند، اخلاق بیمارگونه، خشونت و عصبانیتی است که از این احساس نشأت می گیرد. حسادت نوعی نارضایتی و احساس ناامنی است که می تواند منجر به رفتارهای مخرب شود و پایه های یک رابطه را متزلزل کند و در مقابل، موجب برانگیختن تمام قوای شخص برای حل مشکلات شخصی یا زناشویی او شود.

برای بررسی این موضوع ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا عشق بدون حسادت ممکن است؟ بدان سبب که زوجین در ابتدای پیوند خود علاقه دارند بیشتر اوقاتشان را با یکدیگر بگذرانند، بیشتر تلاش می کنند تا نشان دهند با یکدیگر تفاهم دارند و از آنجایی که فقط در قالب این پیوند می توانند به برخی از نیازهای خود پاسخ گویند، به نظر می رسد که فرد مقابل را دوست دارند.

این علاقه منجر به ایجاد نوعی وابستگی به طرف مقابل می شود و در نتیجه ممکن است احساس حسادت در هر یک از طرفین به وجود آید؛ بنابراین عشق و حسادت دو احساس لاینفک به حساب می آیند. حسادت به خودی خود یک مشکل تلقی نمی شود و تنها شاخصی از وجود یک مشکل است.

حتما همه ما این جملات را میان افراد مختلف شنیده ایم:

- نسبت به اینکه همسرم در جمع خاصی با فرد دیگری غیر از من صحبت کند، حساسم.

- نمی توانم نگاه فرد دیگری را به همسرم تحمل کنم.

- تمام رفت و آمدهای همسرم را کنترل می کنم.

- نمی توانم تحمل کنم که همسرم بدون من به تفریحات خودش بپردازد.

- نمی توانم یک لحظه از او دور شوم و ...

این جملات می تواند وجود حسادت را در یک فرد ثابت کند.

حسادت چیست؟

حسادت عاشقانه با معنای عام این واژه که در ذهن عموم افراد است، متفاوت است. این نوع حسادت، ترکیبی از ترس و عصبانیت و همراه با احساس ناامنی است. در اینگونه حسادت، بارزترین عکس العملی که از فرد حسود دیده می شود، عصبانیت نسبت به کسی است که او را دچار این حس کرده است. همانطور که گفته شد، حسادت عاشقانه نشان دهنده ترس فرد برای از دست دادن منفعتی بزرگ و مهم است و هرگونه جلب توجهی از سوی همسر فرد حسود نوعی تهدید برای او محسوب می شود.

این نوع حسادت را حسادتی بیمارگونه می نامند که سال ها دوام می یابد و مسلما با خشونت فرد حسود نیز همراه خواهد بود. از آنجایی که این خشم برای مدت کوتاهی به فرد احساس سرزندگی می بخشد، او دائما و به شکل ناخودآگاه خشمگین می شود اما بلافاصله شرمنده شده و پشیمانی خود را ابراز می کند.

بنابراین حسادت موضوعی است که اگر به آن توجه نشود، نتایج منفی به بار خواهد آورد اما به علت وجود شور و هیجان در ابتدای پیوند، کمتر دیده و بدان توجه می شود. زوجین در ابتدای امر اغلب اینگونه جملات را به زبان می آورند که «ما همدیگر را دوست داریم و همانند یک روح در دو بدن هستیم»؛ در حالی که روزمرگی موجود در زندگی، به تدریج از شدت این هیجانات می کاهد و ارتباطی معمولی میان آنها به وجود می آورد؛ در نتیجه به مرور زمان کمتر جملاتی از این دست بین زوجین رد و بدل می شود. این فاصله ممکن است باعث به وجود آمدن نوعی حس ناامنی برای هر یک از زوجین شود. در این زمان است که فرد غرق در خیالات خود می شود و معمولا این جملات و پرسش ها در ذهنش شکل می گیرد:

«چطور می تواند بدون من زندگی کند؟»

«چرا به سرگرمی ها و اوقات فراغت خود بیشتر از من اهمیت می دهد؟»

«نمی خواهم او را از دست دهم! دیگر مرا دوست ندارد.»

دلایل حسادت عاشقانه

کمبودهای دوران کودکی

برخی از روانکاوان معتقدند حسادت از دوران کودکی سرچشمه می گیرد و می تواند نتیجه عدم توجه یکی از والدین نسبت به فرزندشان باشد و حتی ممکن است این احساس، در نتیجه فقدان اعتماد به نفس و امنیت در دوران کودکی به وجود آید؛ مانند کودکی که می ترسد از اینکه فاقد ویژگی هایی باشد که دیگران از او انتظار دارند یا می ترسد از اینکه به اندازه کافی مورد پسند دیگران واقع نشود و توانایی جذب دیگران را نداشته باشد. تمام این تجربه ها در دوران کودکی می تواند در بزرگسالی، فرد را درگیر احساسی به نام «حسادت عاشقانه» کند.

بی وفایی

افرادی هم هستند که در حسادت فرافکنی می کنند؛ تا آنجایی که همسر خود را بی وفا می نامند، فقط به این دلیل که خودشان گاهی دچار بی وفایی می شوند که این موضوع دقیقا مصداق این ضرب المثل «کافر همه را به کیش خود پندارد» است.

ترس

حسادت در آقایان بیشتر حول محور ترس از دست دادن قدرت و برای خانم ها بیشتر ترس از طرد شدن است؛ به طوری که می اندیشد همسرش دیگر او را دوست ندارد. به همین دلیل است که خانم ها اغلب احساسات عاشقانه خود را ابراز می کنند.

راه حل های پیشنهادی برای افراد درگیر حسادت

مشکل را قبول کنید

اولین گام برای حل این مشکل درک مسئله ای است که تمام آرامش تان را تحت الشعاع خود قرار داده و بعد از آن، یافتن علت آن به تنهایی است؛ نه اینکه طرف مقابلتان را با خشونت وادار به انجام کارهایی کنید که دوست ندارد. با خودتان خلوت کنید و این سوال ها را از خودتان بپرسید و برایشان پاسخی منطقی پیدا کنید:

آیا مشکل از من است؟

چرا نمی توانم همسرم را به خود جذب کنم؟

آیا رفتار من اشکالی دارد که همسرم را از من دور کرده است؟

چرا نسبت به همسرم حس حسادت دارم؟

چه چیزی بیشتر از همه مرا در این رابطه آزار می دهد؟

با همسرتان صحبت کنید

فضایی آرام و دنج را برای گفتگویی دو نفره و صمیمی به وجود آورید. درباره احساسات و ناراحتی هایی که اخیرا شما را آزرده است با او صحبت کنید و از وی کمک بخواهید. مطمئن باشید وقتی شما را اینچنین صادق ببیند، برای بهبودی حالتان قدمی برخواهد داشت.

مشورت کنید

داشتن یک حامی درمانی وقتی که از نظر روحی دچار مشکل شده اید، بسیار مهم است. روانشناسی باتجربه و خبره می تواند شما را به سادگی راهنمایی کرده و راه حل هایی باورنکردنی جهت مقابله با هیجاناتی که رابطه شما و همسرتان را دچار آسیب کرده است، پیشنهاد کند.

خودتان را سرگرم کنید

خودتان را با فعالیت ها و سرگرمی های مورد علاقه تان مشغول کنید تا پرنده خیالتان به سوی کنکاش در رفتارهای همسرتان پر نزند. این را بدانید که همسرتان احتیاج به آزادی دارد.

به تصورات ذهنی خود پایان دهید

از خیالبافی دست بکشید؛ یعنی چیزی که باعث به وجود آمدن سناریوهایی می شود که در واقعیت وجود ندارند. بدانید که تن دادن به این تخیلات باعث می شود به سمتی پیش بروید که تلفن همراه یا ایمیل های همسرتان را چک کنید و در این میان مسلما به دنبال بهانه ای خواهید بود که تخیلات خود را اثبات کنید و به همسرتان نشان دهید که دلیلی منطقی برای نگرانی و ترس شما وجود دارد.

مطمئن باشید که بازجویی همسرتان فقط او را به ستوه می آورد. این کنجکاوی های بی مورد هیچ کمکی به روند بهبودی شما نمی کند و در ضمن بدانید که اگر هدف او فریفتن شما باشد، از روش هایی استفاده خواهد کرد که شما بویی از ماجرا نبرید. هیچ انسانی دوست ندارد مانند یک زندانی باشد و دائما از او بازجویی شود. هر کس خودش مسئول حریم شخصی و وجدانش است، پس هیچ لزومی ندارد بدانید با چه کسی تماس می گیرد.

اعتماد به نفس خود را بازیابید

به خودتان متکی باشید و بدانید که رابطه عاطفی شما و همسرتان رابطه ای است که هیچ کس نمی تواند در این حریم خصوصی وارد شود و همسرتان نیز هیچگاه اجازه ورود به هیچ غریبه ای را نخواهد داد.

راه حل های پیشنهادی برای فرد قربانی حسادت

به فرد حسود اطمینان بدهید

اگر شما قربانی این حسادت هستید، با اطمینان بخشیدن به طرف مقابلتان و پاسخ به سوال های فرسایشی وی می توانید کمک بسیاری به او بکنید. برعکس اگر در برابر سوال های او بی محلی کنید، با این کار به او می فهمانید که او دیگر قدرت خود را از دست داده است؛ در نتیجه با مشکل جدیدی روبرو خواهید شد. خود را مقصر ندانید؛ زیرا افراد حسود عادت دارند دیگران را مقصر این حسادت بدانند. در مواجهه با این افراد فقط باید صبور باشید و شرایطی را مهیا کنید که اعتماد اولیه خود را به شما برگردانند.

فعالیت های دو نفره انجام دهید

فعالیت هایی را ترتیب دهید که به مشارکت هر دوی شما احتیاج داشته باشد؛ زیرا این دسته از فعالیت ها اعتماد، همبستگی و تفاهم ایجاد می کنند.

از فردی مطمئن کمک بخواهید

اگر به مرحله ای رسیده اید که خشم و حسادت همسرتان آنچنان زیاد شده که زندگی تان را دچار آسیبی جدی کرده است، حتما از یک فرد قابل اعتماد کمک بگیرید. مسلما یک روانشناس می تواند بهترین کمک را به بهبود اوضاع بکند.