به گزارش پارس نیوز، 

حمیدرضا شاه‌آبادی نویسنده ادبیات نوجوان اظهار کرد: تصور من این است که بازنویسی زمانی برای بچه‌ها موفق است که ابتدا نیازها و علایق کودکان و نوجوانان را درک کنیم و سپس بر مبنای همه این‌ها متونی را انتخاب و بازنویسی کنیم. تصویر و تعریفی که ما از بازنویسی برای کودکان و نوجوانان داریم، تصویر و تعریفی نادرست است و این تعریف نادرست در جاهای زیادی دامن زده شده و برای همین باعث کیفیت نامناسب بخش زیادی از آثار بازنویسی‌شده است و این آثار نمی‌توانند الگوی خوب کتاب کودک و نوجوان باشند.

او افزود: نظریه‌ای که در پشت اغلب این بازنویسی‌ها وجود دارد نظریه‌ای است که معمولا بر مبنای تفاوت کمی کودک و نوجوان با بزرگسال است. بر اساس این نظریه، تفاوت کودک و بزرگسال تفاوت کمی و صرفا تفاوت در قد، سن، سایز و درک و تجربه است و سبب می‌شود بازنویسان احساس کنند هر متنی برای بزرگسالان منتشر شده اگر خلاصه و کوتاه و کلمات سخت آن ساده شود برای کودک و نوجوان مناسب است، در حالی که این‌طور نیست و تفاوت کیفی است.

شاه‌آبادی با بیان این‌که بازنویسی نباید به‌گونه‌ای باشد که اثر از اصل خودش خیلی دور شود گفت: وقتی ما یک نظم سنگین را بازنویسی می‌کنیم بنا نیست که تمام این نظم به نثر یا نثر ساده تبدیل شود چرا که یکی از اهداف بازنویس، آشنا کردن مخاطب با متن اصلی است.

او بازنویسی متون کهن را در چند دهه گذشته یک نوع ادبی کم‌ریسک و کم‌خطر دانست و بیان کرد: در این مدت بازنویسی آثار کهن، هم مورد توجه ناشران و هم مورد توجه خریداران کتاب بوده است و این نوع آثار به‌عنوان آثاری بی‌ضرر و مفید مطرح شدند که به تبع نویسندگان هم تشویق شدند در این حوزه کار زیادی انجام دهند.

این نویسنده با تاکید بر این‌که بازنویسان باید به شاکله متن اصلی تا آن‌جا که ممکن است وفادار بمانند گفت: بازنویسان باید زبان متن انتخاب‌شده را رعایت کنند تا مخاطب کودک و نوجوان با متن اصلی هم آشنا شود نه این‌که صرفا روایت خودش را از یک متن دیگر ببیند که شاید تا سال‌ها هیچ‌وقت نتواند بفهمد شکل اصلی متن چیست.

حمیدرضا شاه‌آبادی در پایان بیان کرد: ما باید بازنویسی را جدی بگیریم و آن را به‌عنوان یک فعالیت مهم و دقیق ادبی فرض کنیم و برای آن برنامه‌ داشته باشیم، و به گونه‌ای که مخاطبان بتوانند کار خوب را از بد تشخیص دهند عمل کنیم.

انتهای پیام/