به گزارش پارس نیوز، 

درمقاله ی قبل ، به معمای در هم پیچیده ی ازدواج اشاره کردیم و اینکه تئوری انتخاب ، جهت حل این پازل هزارتکه ، راه حل های کاربردی دارد . یکی از شیوه های مطلوب به کارگیری تئوری انتخاب برای حل مشکلات زناشویی ، دایره ی حل اختلاف است. اکثر ازدواج هایی که به طلاق عاطفی یا رسمی  می انجامد ، بدین دلیل است که افراد یا در این دایره قرار نمیگیرند، یا شروط لازم جهت ورود به این دایره را به خوبی نمی شناسند.  در این مقاله ، به بررسی این دایره می پردازیم .

شخصیت های موجود در دایره حل اختلاف

در دایره ی حل اختلاف ، سه شخصیت وجود دارد :

1-زن همراه با نیازهایش

2-مرد همراه با نیازهایش

3-رابطه ( ازدواج )

افراد باید ابتدا نیازهای خود را بشناسند و بدانند کدام نیاز در آنها بیشتر است ، که این کار از طریق مراجعه به مشاوران واقعیت درمانگر امکانپذیر است .

رضایت بخش ترین ازدواج می تواند اینگونه باشد، زنی با نیاز به قدرت کم و عشق و تعلق بالا و مردی با نیاز به قدرت زیاد و عشق و تعلق بالا. در این صورت است که افراد خیلی راحت در دایره می مانند و مشکلاتشان را حل می نمایند . البته اگر زن و مرد ، هر دو نیاز به قدرت پایینی داشته باشند نیز ، شانس رضایت مندی از ازدواجشان بالاست .

شرط و شروط های دایره حل اختلاف

شروط ورود به این دایره ، اینهاست :

1-" ازدواج ، نسبت به خواسته های فردی طرفین اولویت داشته باشد"؛ یعنی اگر فردی نیاز به قدرت و پیشرفت بسیار بالایی  دارد، این مسئله، نباید مانع ورود او به دایره حل اختلاف شود. افراد در این دایره یاد میگیرند که به شخص سوم که ازدواج است ، بیشتر از خودشان ، تشخّص و ارزش دهند .

2- انجام رفتارهای کنترل گرانه (هفت رفتار مخرب که در مقاله سوم اشاره نمودیم ) ، مثل : انتقاد و عیب جویی ، شکایت و گلایه ، تهدید و تنبیه و غیره ، در این دایره ممنوع است  زیرا اگر تلاش کنید دیگری را مجبور به کاری کنید یا به او زور بگوئید، شخصِ ضعیف تر از دایره بیرون میفتد یا خودش از دایره خارج می شود. در این صورت، هیچ اختلافی حل نخواهد شد. افراد در این دایره باید این اصل اساسی تئوری انتخاب را خوب درک کرده باشند : " ما فقط می توانیم رفتار خودمان را کنترل کنیم ، نه رفتار دیگری را . "

3-زن و شوهر؛ هر دو وقتی در این دایره قرار می گیرند ، باید آمادگی این را داشته باشند که برای بهتر شدن رابطه شان یک یا چند کار انجام دهند. گاهی اوقات فرد باید بداند که لازم است کمی نیازهایش را محدود نماید و از برخی خواسته هایش بگذرد . اینکه گاهی افراد می گویند : " من همینم ، و تغییری نخواهم کرد " ، به حل اختلاف کمکی نمی کند.

4-هرگاه یکی از طرفین به این نتیجه رسید که " آنچه می خواهد ، مهمتر از زندگی مشترک است " ، باید موقتا از دایره خارج شود و ادامه ی مذاکره را به فردا یا چند روز دیگر موکول نماید. این یک فرصت است تا افراد در این خصوص حسابی فکر کنند و واقعا به این نتیجه برسند که، " گاهی ماندن در رابطه ، بر نیازهایشان ارجحیت دارد . "

شدت نیازها در دایره حل اختلاف

نیاز به بقاء

گاهی نیاز به بقاء در یکی از زوجین بیشتر است ، ولی این تفاوت ، بدین معنا نیست که زوجین نمی توانند با هم مذاکره نمایند .چند نمونه از صحبت هایی که مربوط به بقاست و می تواند در این دایره موثر باشد اینهاست :

-"من موافقم که تو این مقدار پول را خرج کنی، البته این بیش از مبلغ مورد نظر من است ، ولی تلاشم این است که یکجوری به توافق برسیم."

-"سعی میکنم خیلی کمتر از آنچه دلم می خواهد خرج کنم ، ولی از این کمتر نمی توانم."

نیاز به عشق و احساس تعلق

همان طور که در مقاله ی قبل گفتیم ، این نیاز ، به دوست داشتن و دوست داشته شدن مربوط است . در این دایره  زوجین  باید متوجه این موضوع باشند که طرف مقابلشان ، تا چه حد توانایی ابراز عشق و محبت  دارد ؟ افرادگاهی نمی توانند بیشتر از آنچه بر روی ژن هایشان نوشته شده، به دیگران عشق بورزند؛ البته در اکثر ازدواج ها اگر افراد  همان چیزی که در توانشان هست را هم ارائه دهند کافی است و طرف مقابل را راضی خواهد کرد .

آنچه گاهی باعث می شود افراد به اندازه کافی به هم عشق نورزند ، رفتارهای کنترل گرانه ( هفت رفتار مخرب )است . مثلا:

- زن ، مرد را به خاطر عدم ابراز عشق ، سرزنش و تحقیر می کند ؛ سپس مرد ، نه تنها برحسب ظرفیت خود بلکه بسیار کمتر از آن به ابراز محبت می پردازد .

- مرد ، زن را در مهمانی ها و رفت و آمدهایش محدود می کند ، زیرا خواستار این است که همسرش تنها به او عشق بورزد و به دیگران توجهی نشان ندهد . این رفتار مخرب ، در هیچ شرایطی به ابراز عشق بیشتر منجر نشده است .

شرط اساسی حل اختلاف های مربوط به نیاز عشق و تعلق ، این است : " بیشتر از آنکه به دنبال دریافت عشق باشیم ، به دنبال نثار آن باشیم" تا وقتی محور بحث در دایره، دادن است نه گرفتن، شانس زیادی برای حل مشکلات عشق و احساس تعلق وجود خواهد داشت .

مقالات پیشین را در اینجا بخوانید:

کسب گواهینامه برای ازدواج

فرمان زندگی در اختیار همسران

چرا همسرم دوست من نیست ؟

رابطه ی رضایت در زندگی زناشویی با نیازهای اساسی انسان

نیاز به قدرت و پیشرفت

در رابطه با دو نیاز بقاء و عشق، هرچه شدت این دو نیاز در زوجین مشابه باشد ، احساس رضایتمندی بیشتر است . ولی در رابطه با نیاز به قدرت اینگونه نیست . اگر زن  شوهر ، هر دو دارای نیاز به قدرت بالایی باشند زندگی مشترک آنها سرنوشت شومی خواهد داشت . در این صورت محیط خانه تبدیل به منازعه ی قدرت خواهد شد و هیچ یک از زوجین حاضر به ماندن در دایره نیستند چون دیدگاهشان این است؛ در این زندگی ، برای هردوی ما به اندازه ی کافی جا وجود ندارد  زیرا هیچ یک از دونفر حاضر نیستند با توافق ، از بخشی از قدرت خود صرف نظر کنند . در این صورت ، مذاکره امکان پذیر نیست .

مردی که نیاز به قدرت بالایی دارد ، ولی در محیط کارش اجازه ی اظهار نظر ندارد و از صبح تا شب با رئیسی زورگو یا کارفرمایی سلطه گر روبروست  اغلب نیاز به قدرت خود را در خانه و در ارتباط با همسر و فرزندانش به گونه ای مخرب تامین می کند. زنان تحت ستم که از شوهران خود کتک می خورند غالبا قربانی شوهران ضعیف و سرخورده ی قدرتمند که تلاش می کنند آنچه را نتوانسته اند از جاهای دیگر به دست آورند از همسر خود دریافت کنند .

زنی که نیاز به قدرت بالایی دارد  و اجازه ی فعالیت های اجتماعی و شغلی ندارد ، نیاز به قدرت خود را از طریق کنترلگری مخرب و قدرت طلبی بیمارگونه در خانه تامین می کند که نتیجه اش چیزی جز دوری عاطفی از فرزندان و همسر نخواهد بود .

آنچه سبب موفقیت این دونفر با مشخصات بالا در دایره می شود این است که، به ازدواج بیشتر از نیازهای خود اهمیت دهند . این افراد باید یاد بگیرند که با مذاکره سالم در دایره بمانند و هردو حاضر باشند مقداری از قدرت خود را واگذار کنند .

با توجه به بحث نیازها ، رضایت بخش ترین ازدواج می تواند اینگونه باشد، زنی با نیاز به قدرت کم و عشق و تعلق بالا  و مردی با نیاز به قدرت زیاد و عشق و تعلق بالا. در این صورت است که افراد خیلی راحت در دایره می مانند و مشکلاتشان را حل می نمایند . البته اگر زن و مرد ، هر دو نیاز به قدرت پایینی  داشته باشند نیز ، شانس رضایت مندی از ازدواجشان بالاست .

نیاز به آزادی

افرادی که نیاز به آزادی بالایی دارند ، معمولا در ایجاد روابط صمیمی بلند مدت دچار مشکل می شوند اما بیشترین مشکل آنها در زندگی مشترک و ازدواج است. زیرا این افراد نمی توانند بپذیرند که کسی مالک آنها باشد؛ بدین خاطر است که گاهی بدون هیچ دعوا و منازعه ای زندگی مشترک را رها می کنند .

این اصل ، برای پیش از ازدواج و قبل از انتخاب همسر بسیار به کار می آید " ازدواج ، زمانی بهترین اقبال را برای رشد و تداوم می یابد که هر دو همسر نیاز کمی به آزادی و قدرت داشته باشند ." ولی ، برای بعد از ازدواج و زمانی که سالها از انتخاب همسر گذشته است، به کار نمی آید. در این زمان ، اصلی که دانستنش معجزه می کند این است ،" ازدواج زمانی بهترین اقبال را برای رشد و تداوم می یابد که هر دو همسر بدانند اگر نیاز به آزادی دارند ، همسرشان هم نیاز به آزادی دارد ؛ اگر نیاز به قدرت دارند ، همسرشان هم نیاز به قدرت دارد، اینکه زوجین بدانند معنای آزادی سلب آزادی دیگری نیست ."

نیاز به تفریح و سرگرمی

مشابهت در شدت این نیاز ، در روابط زناشویی بسیار عالی است . وقتی زوجین هر دو ، این نیاز را به میزان زیاد در خود دارند بهترین فرصت و اقبال را برای باهم ماندن خواهند داشت ولی زمانی در روابط زوجین مشکل ایجاد می شود که یکی نیاز به تفریح بالا و دیگری نیاز به تفریح کم دارد . تئوری انتخاب معتقد است : " تفریح ، در ایجاد و نگهداری یک رابطه ، نقش اساسی ندارد . افراد می توانند به تنهایی تفریح کنند و لطمه ای هم به زندگی مشترک خود نزنند . "

و اگر نیاز هردو به تفریح کم باشد ، هیچ یک از این وضعیت ناراحت نخواهند شد و اوضاع به خوبی پیش می رود .

با توجه به موارد ذکر شده و راهکارهای ارائه شده در دایره ی حل اختلافات زناشویی ، به ما نشان می دهد که بهترین ازدواج ، ازدواجی است که زن و شوهر دارای این خصوصیات باشند :

-نیاز به بقاء در زن و شوهر متوسط باشد

-نیاز به عشق و احساس تعلق در زن و شوهر زیاد باشد

- نیاز به قدرت در شوهر، بیشتر از نیاز به قدرت در زن باشد

-نیاز به آزادی زن و شوهر کم باشد

هر گونه انحراف از این الگوی کمیاب ، به مذاکره و ایجاد دایره حل اختلاف نیاز دارد . هر چه اختلاف و تفاوت بیشتر باشد مذاکره ی بیشتری می طلبد؛ مذاکره ای که تنها راه حل مشکلات زناشویی است. مشکلاتی که شایع ترین علت احساس فلاکت و بدبختی در انسان ها به شمار می رود  .