از سال 1374 تا کنون 58 بار تجدید چاپ شده است. «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج سید جوادی را می‌گویم، رمانی که هر چند قطور است، اما خواننده زیاد دارد، آنقدر که نسل جدید هم هنوز سراغش می‌رود و این کتاب440 صفحه‌ای را می‌خواند. آنطور که روز گذشته اعلام شد، قرار است براساس این کتاب سریالی ساخته و در شبکه نمایش خانگی عرضه شود. حسن فتحی که روز گذشته آخرین قسمت سریال «شهرزاد» ساخته او منتشر شد، هنوز خستگی از تنش نرفته، «بامداد خمار» را به عنوان سوژه بعدی‌اش انتخاب کرده و قصد دارد با اقتباس از آن سریال تازه‌اش را بسازد. البته باید گفت این کارگردان سراغ گزینه خوبی هم رفته و دست روی کتابی گذاشته که خوانندگان زیادی دارد. بعد از اعلام این خبر بود که با حاج سید جوادی تماس گرفتیم و درباره این کتاب و تبدیلش به سریال گفت‌وگویی انجام دادیم.

 

بیش از دو دهه از نگارش رمان «بامداد خمار» می‌گذرد و هنوز هم مخاطب دارد. کمی درباره نگارش این کتاب توضیح دهید.

همیشه از کودکی در خودم ذوقی برای نوشتن را می‌دیدم و انشایم هم خیلی خوب بود. اما به این فکر نکرده بودم که روزی نویسنده شوم. اما وقتی بعد از ازدواج بخاطر شرایط شغلی همسرم که پزشک ارتش هستند، راهی اصفهان شدم و از محیط اولیه زندگی ام فاصله گرفتم، احساس خلأ می‌کردم و این حس را با نوشتن پر کردم.

خط اولیه داستان چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟ ‌آیا ماجراهایی که در کتاب روایت می‌شود، واقعی است؟

خیر. من ازدواج‌های عاشقانه زیادی را در اطرافیان می‌دیدم که خیلی زود به نفرت می‌رسیدند. این اتفاق برای یکی از دوستان خودم هم افتاد و بر من تاثیر گذاشت. به خاطر دارم شبی از تلویزیون آهنگ رومئو و ژولیت پخش می‌شد، به همسرم گفتم چه می‌شد این دو نفر به هم می‌رسیدند. ایشان که خیلی منطقی است، گفت هیچی. بعد از یکی دو سال توی سر و کله هم می‌زدند. به این موضوع فکر می‌کردم و دغدغه ذهنی‌ام بود تا این‌که نوشتمش. نمی‌خواهم بگویم به من الهام شد، اما انگار حسی مجبورم می‌کرد این داستان را بنویسم و همین کار را هم انجام دادم.

فکر می‌کردید اثرتان تا این حد با استقبال روبه‌رو شود؟

راستش نه. برای همین از خواهرم و دخترم که آن زمان دانشجو بود، خواستم کتاب را بخوانند. تعطیلات عید بود و گفتند حوصله کتاب خواندن نداریم. اما شب از من خواستند «بامداد خمار» را به آنها بدهم تا بخوانند. خلاصه شروع کردند به خواندن و تا آخر هم پیش رفتند. اما ناراحت شدند و گفتند عیدمان را خراب کردی (با خنده).

پس از کتاب تاثیری که باید را گرفته بودند.

بله. می‌توانم بگویم تحقیقا 90 درصد خوانندگان کتاب با آن ارتباط خوبی برقرار کردند و به من لطف داشتند.

دلیل این استقبال را در چه می‌دانید؟

من از موضوعی نوشته‌ام که در روابط اجتماعی شاهد آن بودیم. عشق، مرگ، نفرت، پیچیدگی‌های روابط انسانی و ... همیشه از مسائل و دغدغه‌های زندگی ما هستند. همین هم موجب شد با آن ارتباط برقرار کنند. ضمن این‌که من معتقدم نویسنده اگر از ته قلبش بنویسد، بازخورد بهتری هم دریافت می‌کند.

البته اصولا منتقدان به آثاری که با اقبال عمومی مواجه می‌شوند، روی خوش نشان نمی‌دهند و این دسته از آثار را عامه‌پسند می‌نامند. شما با این موضوع روبه‌رو نشدید؟‌

یک نفر چنین نگاهی داشت و در روزنامه‌ها و مجله‌های زیادی هم مطلب نوشت. اما من خیلی به این موضوع نپرداختم و نمی‌پردازم. عامه را به دو معنا باید در نظر گرفت. اول به معنی عامه مردم و دوم به معنی افرادی که سواد و فهم درستی ندارند، کتاب نمی‌خوانند و اگر هم بخوانند سراغ نوشته‌های ساده و ابتدایی می‌روند. دلیلی ندارد به مردم جامعه مان بگوییم نادان! وقتی این کتاب در آلمان، ایتالیا، کره، ترکیه و یونان منتشر و با استقبال روبه رو می‌شود، باید به مردم بقیه کشورها هم گفت نادان!

به خاطر دارم کتابی هم به‌عنوان پاسخ به اثر شما منتشر شده بود. وقتی داستان شما واقعی نبوده، پاسخ واقعی هم نخواهد داشت.

فرد یا افرادی از شهرت و موفقیت «بامداد خمار» سوءاستفاده کرده و کتابی را با نام «شب سراب» منتشر کرده بودند. من این افراد را به دادگاه کشاندم تا دیگران جرات تکرار این کار را نداشته باشند.

از کتاب تا فیلم

قصد خودستایی هم ندارم اما از وقتی کتاب منتشر شد، مرتبا درخواست‌هایی برای ساخت فیلم براساس آن داشتم، اما به نظرم می‌آمد مساله آنقدر که باید برایشان جدی نیست و نمی‌پذیرفتم. وقتی آقای فتحی پیشنهاد دادند، به نظرم جدی آمدند و پذیرفتم. امیدوارم نتیجه کار هم خوب از آب در بیاید و مردم راضی باشند.

اول ایران، بعد دیگران

پیشنهاد برای ساخت فیلم براساس «بامداد خمار» از سوی خارجی‌ها هم مطرح شده است. هنرمندان کشورهایی که ترجمه کتاب در آنها عرضه شده خواهان ساخت فیلم براساس آن بوده‌اند. اما همیشه می‌گفتم اول باید فیلمی از کتابم در ایران ساخته شود و بعد با هنرمندان و فیلمسازان دیگر کشورها در این باره مذاکره کنم. بعد هم این‌که مطمئن باشم کار خوبی تولید می‌شود. حالا این احتمال وجود دارد، که فرصت ساخت فیلم از کتابم را به ایتالیایی‌ها بدهم، چون سریالش در ایران ساخته می‌شود.

نوشتن از جنگ

کتاب دوم من «در خلوت خواب» نام دارد که به چاپ دوازدهم رسیده است. این کتاب دربردارنده هشت داستان بوده و کمی حالت روانشناسانه دارد. فضای کتاب بیشتر اجتماعی است اما سه داستان هم درباره جنگ تحمیلی نوشته‌ام. هر چند مثل اغلب داستان‌ها اشاره مستقیم به جنگ نیست، اما منظور را رسانده‌ام. حالا هم دیگر نوبت نسل جوان است که بنویسد. شما نسبت به جامعه بسیار آگاهید، نترسید و بنویسید، آنقدر بنویسید تا به آنچه که باید، برسید.


انتهای پیام/