به گزارش پارس نیوز، 

رویارویی خانواده شهدا با متهمین، کنجکاوی خبرنگاران و دفاعیات وکلا از جمله صحنه‌های ماندگار در حافظه تاریخی این دادگاه شد.

پس از گذشت نزدیک به یکسال از حادثه تروریستی در مجلس شورای اسلامی و مرقد حضرت امام (ره)، سرانجام در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دادگاه متهمین این پرونده به صورت علنی برگزار شد. در حالی که در کشور‌های غربی مدعی حقوق بشر همواره مشاهده شده که نیرو‌های امنیتی و پلیس در مواجهه با اقدامات تروریستی در همان صحنه وقوع جرم یا لحظات اقدام برای دستگیری، به بهانه‌های مختلف تروریست‌ها را هدف قرار داده و به این ترتیب زیر بار هیچ یک از تبعات مربوط به زندان، محاکمه و مجازات نمی‌روند؛ اما در جمهوری اسلامی ایران همواره تروریست‌ها بعد از دستگیری و طی مراحل قانونی بازجویی، در دادگاه حاضر شده و مطابق با قانون و عدالت به پرونده آن‌ها رسیدگی می‌شود.

در این دادگاه که به قضاوت قاضی صلواتی برگزار گردید غیر از هشت متهم اصلی پرونده، وکلای متهمین، رسانه‌های داخلی و خارجی، خانواده شهدای ترور و برخی پرسنل مجلس حضور داشتند. متهمین در این دادگاه فرصت پیدا کردند تا بعد از قرائت کیفرخواست به دفاع از خود بپردازند. رویارویی خانواده شهدا با متهمین، کنجکاوی خبرنگاران و دفاعیات وکلا از جمله صحنه‌های ماندگار در حافظه تاریخی این دادگاه شد.

آنچه در این نوشتار قصد بررسی آن را داریم معرفی ۸ متهم پرونده و نقش آن‌ها در جریان اقدام تروریستی است که در نهایت منجر به صدور حکم اعدام برای هر ۸ متهم گردید.

سلیمان مظفری، متولد ۱۳۴۲، شغل آزاد، تابعیت ایرانی، فاقد سابقه کیفری و متأهل

سلیمان مظفری از سال ۱۳۹۴ از کشور خارج و به داعش می‌پیوندد و در سال ۱۳۹۶ به همراه تیم تروریستی به صورت غیرمجاز در حالی که سلاح و مهمات جنگی به همراه داشته و کمربند انفجاری به خود بسته است به کشور وارد می‌شود و با شناسنامه مجعول به نام امین حسینی به نمایندگی از سوی تیم موفق به اجاره مکانی جهت اقامت اعضای تیم تروریستی در کرمانشاه می‌شود. به نظر می‌رسد علت عدم همراهی ایشان با تیم عملیاتی اعزامی به تهران طراحی و تدارک عملیات‌های بعدی بوده است. هرچند او در دفاعی غیر قابل باور مدعی است قصد تسلیم شدن و معرفی خود به نظام اسلامی را داشته است!

اقلام زیر در زمان دستگیری به همراهش بوده است: سلاح کمری- کمربند انفجاری- ۱۴۰ فشنگ ۹ میلیمتری- چند دستگاه گوشی تلفن همراه-۹۵۸ دلار- ۵۰۰۰ دینار عراقی- ۱۱۲، ۶۰۰، ۰۰۰ ریال- یک دستگاه لب‌تاب- یک دستگاه دوربین عکاسی- ۳ خشاب و ۶ فشنگ خفیف- اسلحه کلوک همراه با خشاب و ۶ فشنگ- اسپری اشک‌آور- شناسنامه جعلی به هویت امین حسینی و اقلام دیگری همچون تعدادی گوشی متعلق به عناصر معدوم عملیات تهران و تعدادی پوکه سیم‌کارت و حافظه جانبی و فلش که در پرونده منعکس می‌باشد.

بر اساس تحقیقات به عمل آمده و گزارش وزارت اطلاعات، نامبرده تا مدتی دارای گرایشات سلفی بوده و تحت عنوان توحید و شرک برای ترویج تفکرات سلفی تبلیغ می‌کرده است.

بعد از حضور افراد گروهک انصارالاسلام که اکثریت آن‌ها عراقی بوده و تشکیل گروه کتائب کردستان، وی به عضویت این گروه درآمده و برای آن‌ها فعالیت نموده و به عنوان امیر کتائب در روانسر در جذب و اعزام افراد به افغانستان فعالیت مداوم داشته و در سال ۹۱ به طالبان پیوسته است.

اسماعیل صوفی، متولد ۱۳۶۴، شغل کشاورز، تابعیت ایرانی

اسماعیل صوفی برادر فریدون صوفی است که در عملیات تهران شرکت کرد و کشته شد. بر اساس محتویات پرونده، او از اعضای قدیمی گروه کتائب کردستان در منطقه ازگله و عامل جذب فریدون صوفی به داعش بوده است. قیوم حق‌پناه امیر تیم تروریستی قبل از ورود به ایران با متهم اسماعیل صوفی در ارتباط بوده و از او می‌خواهد در خصوص وضعیت مرز‌های کشور بررسی و تحقیقات لازم را انجام دهد.

در ابتدا اسماعیل جهت بررسی مرز خسروی و نفت‌شهر به منطقه مورد نظر مراجعه نموده و تمام منطقه را به طور کامل رصد کرده و تمامی منطقه را برای امیر تیم شرح داده است. گروهک داعش نیز با توجه به بررسی‌های صورت گرفته در این خصوص توسط صوفی تصمیم خود را جهت عبور از این ناحیه به دلیل انسداد و تعدد نیرو‌های نظامی تغییر می‌دهد؛ لذا از اسماعیل درخواست می‌کند بار دیگر مرز‌های شهرستان‌های گیلانغرب با عراق را مورد تحقیق قرار دهد.

در نهایت گروه با توجه به گفته‌های اسماعیل صوفی مرز‌های گیلانغرب را برای ورود به داخل انتخاب می‌کند و پس از ورود تیم اسماعیل صوفی که از قبل حمایت خود را آغاز کرده است، قریب به چهل روز اعضای تیم تروریستی را در مکان‌های امن در سرپل ذهاب و دالاهو اسکان می‌دهد.

در ادامه اسماعیل به دستور قیوم حق‌پناه بار دیگر به همراه برادرش فریدون صوفی از عناصر تیم ترور به سمت مرز‌های گیلانغرب رفته و تمامی سلاح‌های تیم را که در مکانی دپو کرده بودند با خودرو خود به مکان دیگری در روستای داری زنگنه انتقال می‌دهند. او به همراه ایوب اسماعیلی مهمات را در مکانی امن پنهان می‌کنند.

این متهم که از سوی امیر تیم ترور مسلح به سلاح کلت کمری می‌شود حمایت‌های خود را با تهیه مهمات جنگی همچون گلوله توپ- فشنگ و نارنجک ادامه می‌دهد و علاوه بر این به دستور قیوم حق‌پناه یکی از مرتبطین گروه به نام سیدماجد مرتضایی را از شهرستان پاوه برای ملاقات با قیوم حق‌پناه به شهرستان سرپل ذهاب می‌برد.

ماجد مرتضایی بعد از دستگیری در بازجویی‌ها اعلام کرد که وی سریاس صادقی را به تیم ترور معرفی کرده است. سریاس صادقی عامل انتحاری در حرم حضرت امام (ره) بود. از محتویات پرونده و تحقیقات و بازجویی‌های به عمل آمده به وضوح استنباط می‌شود این متهم با تصمیم و کاملا آگاهانه و عالمانه و با اعتقاد برای تحقق اهداف و ماموریت تیم تروریستی در داخل کشور دستورات و فرامین امیر تیم را به صورت دقیق اجرا کرده چرا که او می‌دانسته برادرش فریدون صوفی و سلیمان مظفری که به داعش پیوسته و اینک با انواع سلاح و مهمات جنگی و جلیقه انفجاری وارد کشور می‌شوند، قصدی جز خرابکاری و ترور ندارند و با این وصف با آن‌ها همکاری کرده و پس از حادثه تروریستی در حالی که همراه نفر باقی‌مانده تیم ترور سلیمان مظفری در منزل محمود احمدیان و لیلا صوفی شوهر خواهر و خواهرش به همراه مقادیری سلاح و مهمات مخفی شده بود، دستگیر شد.

در بخشی از اعترافات اسماعیل صوفی اینگونه آمده است: «قیوم در زمستان ۹۵ زنگ زد و گفت: می‌خواهیم کار‌هایی انجام دهیم و روی تو حساب می‌کنیم، قبول کردم. قیوم گفت: حاضری بروی نزد داعش قبول کردم. ۱۳ نارنجک برای تیم تهیه کردم. قرار بود من و سلیمان برویم نزد داعش. برای پیوستن به سلیمان حتی به سلیمان پول دادم. یک کلت قیوم داد و گفت: پیشت باشد. ۳ گلوله توپ هم برای قیوم تهیه کردم. من نزدیک ۲ سال تحت تاثیر داعش بودم. به گروه ۱۳ نارنجک دادم...»

رحمان بهروز، متولد ۱۳۴۹، شغل آزاد، تابعیت ایرانی

رحمان بهروز دارای سابقه محکومیت قطعی به خرید و حمل سلاح و مهمات جنگی بوده و بابت همکاری با القاعده به زندان معرفی شده و در بیعت گروه کتائب کردستان نیز بوده است. از بدو ورود تیم تروریستی به خاک ایران همکاری و پشتیبانی‌های موثری در تحقق اهداف تیم داشته است. همچنین تهیه منزل استیجاری، تهیه مدارک جعلی، جابجایی پول برای تیم از عراق به داخل کرمانشاه، تهیه و جابجایی محموله انفجاری و مهمات، تهیه ۴ قبضه سلاح کلاشینکف و مهمات مربوطه، هسته‌سازی برای پشتیبانی از تیم، تلاش جهت تهیه ۲ الی ۳ کیلو ساچمه جهت به کارگیری در جلیقه انفجاری، تهیه مواد پیش‌سازه جهت ساخت مواد منفجره، حضور در اکثرجلسات هماهنگی و برنامه‌ریزی و قرار‌های ملاقات تیم با مرتبطین، خرید مایحتاج و انجام امور پشتیبانی و جابجایی اعضای تیم از مسیر‌های امن درون استان کرمانشاه، تلاش در جهت تهیه خودرو و شناسایی مسیر امن و جلب همکاری افرادی برای جلوداری و اسکورت تیم در مسیر انتقال از کرمانشاه به تهران، تهیه ملزومات جهت استفاده در مواد منفجره و جلیقه انفجاری با هدف ایجاد تلفات بیشتر، شناسایی و معرفی افراد و عناصر با سابقه به تیم تروریستی از جمله اقدامات رحمان بهروز در جریان کمک به انجام اقدام تروریستی در مجلس و مرقد مطهر امام راحل از اقدامات رحمان بهروز بود.

وی در سرپل ذهاب و چه بسا در شهرستان‌های مجاور از نفوذ بالایی برخوردار بوده و علاوه بر این دارای شخصیت کاریزماتیک بوده که در مدت زمان حضور تیم ترور در کشور جهت افزایش اعتبار و جایگاه خود نزد امیر گروه در جهت نیل به مقصود تیم ترور کمال سواستفاده و بهر‌ه‌کشی را از دیگران برده، به نحوی که بسیاری از متهمین این پرونده که هر یک به نحوی تیم را یاری کرده‌اند به واسطه رحمان بهروز به این گروه مرتبط شده‌اند.

رحمان بهروز در بخشی از اعترافاتش در این رابطه می‌گوید: همان اول ورود فهمیدم همه جلیقه انفجاری دارند. از مهدی یا همان قیوم حق‌پناه سوال کردم چرا کمربند انفجاری داری گفت: اگر ما را گرفتند خود را منفجر می‌کنیم. ۴ تا کلاش برای تیم تهیه کردیم، ۲ قبضه از طریق نورعزیز دارابی، ۱ قبضه از طریق عثمان بهروز و یکی دیگر از طریق فریدون ذاکری نسب. سلیمان مظفری از اعضای تیم ترور در رابطه با رحمان بهروز نیز می‌گوید: به نظرم رحمان فعال‌ترین فرد برای کار تنظیماتی و تشکیلاتی بود و کاملا مورد اعتماد قیوم بود. متهم حیدر رضایی نیز در این خصوص می‌گوید: من خودم ۳۷ قبضه گلوله توپ، ۵۲ خمپاره، ۱۲ نارنجک و سیمی جمع کردم و تحویل رحمان و عثمان می‌دادم. پول جمع‌آوری مهمات را من از عثمان می‌گرفتم. توپ ۲۰۰۰ تومان، خمپاره ۱۳۰۰، مین ۱۵۰۰، نارنجک ۱۰۰۰، هر شب که از کوه برمی‌گشتم پولم را از وی می‌گرفتم. رحمان بهروز همه را جمع می‌کرد و به جای دیگری می‌برد یا می‌فروخت یا منفجر می‌کرد یا به فرد دیگری می‌داد، من خبر نداشتم. به من چیزی نمی‌گفت: فقط می‌گفت: شما بیا و من در عوضش پول می‌دهم.

در گزارش وزارت اطلاعات به دادستانی آمده است که اقلام و عدوات مکشوفه ذیل‌الذکر را رحمان بهروز به علی قنبری سپرده است: ۳ قبضه کلاشینکف، ۱ قبضه مسلسل برتا، ۱ قبضه کلت کمری، دوربین دید در شب، ۴ کمربند انفجاری آماده تجهیز، ۳ جلیقه انفجاری آماده تجهیز، ۳ گوشی تجهیز شده جهت انفجار از راه دور در عملیات انتحاری، ۳ تیغه خشاب پر کلاشینکف، مقادیری فشنگ کلاشینکف، صدا خفه کن مسلسل برتا، مواد شیمیایی پیش ساز بمب، بیش از ۵۰ متر فتیله انفجاری کند و تند سوز، بیش از ۵۰ عدد چاشنی الکتریکی، تعدادی تایمر ماشین لباس‌شویی جهت استفاده در انفجار، تعدادی کیت انفجاری، ابزار‌های فنی ساخت بمب.

در گزارش وزارت اطلاعات آمده است بهروز در مخفی کردن تجهیزات زیر که از محل دپو کشف شده است نیز با متهمین عثمان بهروز و حیدر رضایی مشارکت داشته است. ۸ گلوله توپ ۱۵۵، ۱۱ گلوله توپ ۱۰۵، ۲ خمپاره ۱۲۰، ۱ گلوله توپ ۱۰۶، ۲ خمپاره ۸۲، ۲ مین، ۱ گلوله توپ ۲۰۳، ۳ گلوله توپ صاقب تانک، ۲ خمپاره فسفزی، ۵ خمپاره ۶۰، ۱ نارنجک تفنگی، ۲ مین والمرا. مساعدت‌ها و پشتیبانی‌های این متهم آگاهانه و با شناخت اعضای تیم و اهداف آن‌ها بوده چرا که در بدو ورود به استقبال آن‌ها رفته است.

اعضای تیم ترور در کرمانشاه کاملا شناخته شده بوده‌اند و همه می‌دانستند سلیمان مظفری و فریدون صوفی به داعش پیوسته‌اند و متهم این افراد را در بدو ورودشان می‌بیند. تیم ترور مجهز به انواع سلاح و مهمات بوده و متهم آن را مشاهده کرده است.

سیدماجد مرتضایی، متولد ۱۳۶۵، شغل آزاد، تابعیت ایرانی، فاقد سابقه کیفری، متأهل

سید ماجد مرتضایی، بر اساس محتویات پرونده و تحقیقات صورت گرفته و گزارش وزارت اطلاعات از عناصر با سابقه و دارای گرایش به گروه‌های تندرو مذهبی بوده که با اعلام موجودیت داعش در سوریه و عراق از طریق پشتیبانی و تبلیغ و عضوگیری برای گروهک مذکور اقدامات موثری داشته است.

وی در سال ۹۴ با یکی از سرتیم‌های داعش بیعت کرده و با اطلاع از حضور و ماموریت عناصر تیم تروریستی عملیات تهران، اقدام به همکاری با این تیم می‌کند.

در گزارش وزارت اطلاعات چگونگی آشنایی متهم با معدومین تیم تروریستی، قیوم حق پناه و رامین احمدی بر اساس اعترافات خود مرتضایی اینگونه بیان شده است:

سید ماجد مرتضایی قبل از ورود تیم ترور به ایران با امیر تیم و رامین احمدی آشنا بوده و می‌دانسته آن‌ها به داعش پیوسته‌اند. او در این خصوص می‌گوید قیوم حق پناه را از زمان حضور در مسجد خانقاه و خواندن درس طلبگی می‌شناختم، ولی با رامین آشنایی مختصری داشتم و رفیقم نبود. بعد از اینکه با قیوم آشنا شدم دیدم اخلاق خوبی دارد و درس دینی می‌خواند و در این دروس تبحر دارد. او با من در خصوص آیات جهادی و افکار سلفی حرف می‌زد و از قرآن آیاتی برای من می‌آورد و در مورد داعش می‌گفت: آن‌ها گروه خوبی هستند. من گفتم این‌ها چگونه گروه اسلامی هستند که انسان‌ها را سر می‌برند. او آیاتی از سوره توبه و انفال را برای من آورد و گفت: آیاتی در خصوص سر بریدن وجود دارد. من هم تا آن زمان مطالعه‌ای در این زمینه نداشتم و از شنیدن این حرف‌ها شوکه شدم و تحت تاثیر صحبت‌های او قرار گرفتم.

او کتابی به من داد در مورد سیره حضرت محمد (ص) که پیامبر یهودیانی که می‌خواستند در حق او خیانت کنند را کشته است. من تحت تاثیر صحبت‌های او قرار گرفته بودم. بعد از مدتی گفتند قیوم گم شده و بعدا گفتند به داعش رفته است. قیوم حق پناه بلافاصله پس از ورود به کشور از طریق اسماعیل صوفی با تنظیم نامه‌ای رمزی و محرمانه ماجد مرتضایی را از حضور خود در ایران مطلع می‌کند و پس از ملاقات از او دعوت به همکاری می‌کند.

میزان اطمینان قیوم حق‌پناه به این متهم به حدی بوده که در دیدار اول ضمن پیگیری وضعیت افرادی که به داعش پیوسته‌اند و آن‌ها که در کشور حضور دارند، او را از قصد خود مبنی بر انجام عملیات تروریستی در ایران مطلع می‌کند و از او می‌خواهد که در عملیات شرکت کند. لکن متهم ابراز می‌دارد قصد ازدواج دارد و نمی‌تواند در عملیات شرکت کند لذا قیوم از او می‌خواهد افراد دیگری را معرفی کند و سید ماجد ضمن معرفی سریاس صادقی عامل انتحاری در حرم حضرت امام (ره) و عامل انتحاری دیگری به نام چیاکو مآلی به واسطه سریاس جذب تیم می‌شوند.

ماجد در جهت جذب افراد دیگری نیز تلاش می‌کند حتی خودش می‌گوید: سریاس گفت: پیش ثمین بروم و او را پیشنهاد بدهم من هم یک روز بعد از نماز عشا به مسجد میرعماد رفتم و گفتم سریاس گفت: آیا حاضر هستی در عملیات انتحاری شرکت کنی که او شوکه شد و گفت: نمی‌تواند در ایران هیچ کاری انجام دهد و خانواده دارد. من نیز برگشتم و به سریاس موضوع را گفتم.

سید ماجد مرتضایی در خصوص بیعتش با داعش می‌گوید، حدود ۲ سال پیش بود و من تازه به افکار این گروه آشنا شده بودم و با عادل علیزاده و مبین نوری بیرون از خانه نشسته بودیم. مبین گفت: آیا می‌دانی هر فردی باید در طول زندگی خود بیعت انجام دهد؟ من گفتم نه، گفت، دستت را جلو بیاور و بیعت بده من هم دستم را بر روی دست آن‌ها گذاشتم و کلماتی را خواند که به خاطر ندارم و گفت: تو الان بیعت داده‌ای.

سید ماجد مرتضایی به اتهام معاونت در افساد فی‌الارض مستحق کیفر اعدام است چرا که اقدام به جذب و معرفی عامل انتحاری سریاس صادقی و جذب غیر مستقیم عامل انتحاری دیگر به نام چیاکو مآلی به تیم تروریستی کرد. البته متهم مدعی است به درخواست قیوم، سریاس را به تیم معرفی کرده و در بیعت داعش بوده است و بر اساس اعترافات خودش با علم و آگاهی گروه تروریستی را در نیل به مقصودش یاری کرده است.