#الهه_خسروی دبیر فرهنگی روزنامه دولت جمهوری اسلامی به واسطه مواضع ضد نظام خود از روزنامه ایران اخراج شد، خبری کوتاه که مدعیان هوچی‌گر و ضدنظام را برآشفته کرد درحالی که پرسش اصلی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که حضور فردی که منویات نظام مقدس جمهوری اسلامی را قبول ندارد در روزنامه منتسب به دولت چه جایگاهی دارد؟

داستان از آن جایی شروع شد که دبیر فرهنگی روزنامه ایران که روزنامه رسمی دولت محسوب می‌شود، در پستی دیدار سیدحسن نصرالله را با رئیس تولیت آستان قدس رضوی را زیر سوال برد و آن را یکی از دلایلی عنوان کرد که می‌توان از رای دادن به روحانی پشیمان نبود، اما پست‌های وی به این مساله ختم نشد و در ادامه با استفاده از ابیات فردوسی در شاهنامه اقدام موهن و ضدهنجار دختران انقلاب را در اعتراض به حجاب اجباری تایید کرد.حمایت وی از اقدام سازمانی دختران انقلاب در حالی صورت گرفته است که وابستگی این افراد به جبهه مجاهدین خلق اثبات شده است.

از اینجا داستان بعد قصه تم کمدی به خود می‌گیرد چراکه اعتراض به اقدامات ضدنظام این فرد از سوی برخی تشکل‌های دانشجویی دستاویزی برای افراد و گروه‌های ضدنظام شده و آنان توییت وحید شورابی دبیر شورای هماهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد را علت اصلی اخراج #الهه_خسروی از روزنامه ایران دانستند، در حالی که اساسا این صورت مساله دارای اشکال است و این پرسش در اینجا مطرح می‌شود که اساسا چرا افرادی باید در روزنامه و ارگان‌های رسمی دولت حضور داشته باشند که هیچ تناسب و دینی به آرمان‌های انقلاب ندارند.

نظام رسانه‌ای در کشور ایران حق انتخاب را به همه آحاد جامعه علی الخصوص روزنامه نگاران داده است تا بر اساس سلایق و میل شخصی خود تصمیم گرفته و بر اساس آن شغل خود را انتخاب کنند تا جایی که فکر نمی‌کنم فردی را با زور در یک روزنامه اصلاح‌طلب یا اصولگرا مشغول به کار کنند اما تراژدی داستان درباره دبیر فرهنگی روزنامه دولت این است که وی با طیبب خاطر در روزنامه منتسب به دولت جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار شده و پس از آن با عقایدی ساختار شکنانه کلیات نظام را زیر سوال می‌برد و در انتها این دوستداران نظام مورد هجمه قرار می‌گیرند.

شاید باید از این هوچی‌گران اصلاح‌طلب‌نما و مدعیان دروغین دموکراسی پرسید که اصحاب رسانه و روزنامه‌نگاران در کشورهای پیشرفته و مدعی آزادی بیان آیا می‌توانند بر خلاف اصول کلی و قانون اساسی کشور خود سخن بگویندو بعد از آن انتظار داشته باشند که به واسطه آن سخنان تشویق شوند، به طور حتم اینگونه نیست و هر کشوری بر اساس قانون ضوابط روشن و مشخصی دارد که فرد با اختیار و اراده کامل و سلامت عقلی آن را تایید می‌کند.

گویا در ایران همه چیز برعکس شده است و عده‌ای اقلیت که ادعای حقوقدانی آنان گوش فلک را پر کرده است انتظار دارند بر خلاف قانون سخن بگویند و در انتها فرش قرمزی برای آنان انداخته شود و در انتها از آنان تقدیر شود، اقدامی که در هیچ یک از کشورهای توسعه یافته جهان مسبوق به سابقه نیست و شاید برخوردهای جدی‌تری از اخراج با آنان صورت بگیرد.