پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- مصاحبه اخیر ایشان با موضوع( مواجهه علمای حوزه با دانش نجوم) در موسسه مفتاح کرامت قم حاوی نکات و تعابیر تندی نسبت به حوزویان که اگر دقیقتر مورد توجه قرار گیرد نسبت به شاکله حوزه و فقاهت بلکه اندیشه سیاسی دینی بود که مرا بر آن داشت چند بار آنها را مرور کنم و در نتیجه به مروری گذرا به بعضی افاضات دیگر ایشان طی یک سال اخیر منجر شد که در نتیجه به این نتیجه رسیدم که سکوت چون به منظور تایید این اظهارات تلقی میگردد جایز نیست. بعضی اظهارات جایشان اینگونه اند:

"چطور به خودمان اجازه میدهیم که در حوزه ای مثل نجوم وارد شویم و دانشی را شکل دهیم که متکی به احادیث است و بعد از آن نتیجه بگیریم ؟ "

" مخاطب گمان میکند شما واقعا دانشمند هستید و همه جزئیات را میدانید "

"ذهن علمی ما مسلمان ها چطور متحول شده و چطور حاضر نبوده ایم یک کتاب مطالعه کنیم "

" در قرن 17 در اصفهان حتی یک نفر نمیدانست که وضع زمین نسبت به خورشید در تصور جدید تغییر کرده است و یک کلام از نجوم جدید به این مردم منتقل نشده بود ."

" در جغرافی هم همین طور است کسی حال نداشت ببیند سرچشمه ی نیل یا فرات کجاست ، لذا میگفتند این ها رود خانه های بهشتی اند ."

و پس از تمسخر اینکه پانصد سال در امر چاپ از دنیا عقب بودیم نهایت هنرمان را روشن و خاموش کردن کلید دستگاه سی تی اسکن عنوان میکنید ! و در یک جمعبندی نهایی میفرمایید :

" به نظرم ما دوباره داریم مردم را میبریم به قعر چاه ، دوباره به آنها یاد میدهیم که بیایید قم ، همه چیز به شما میدهیم . ما باید حد خودمان را بشناسیم و مداخله نکنیم در این مسایل تخصصی ، فقط باید به مردم بگوییم بچه هایتان را بفرستید درس بخوانند . "

در صدد بودم جزء به جزء جواب مسایل فوق را بنویسم یادم آمد شما استاد تاریخ هستید مگر میتواند یک استاد تاریخ که با پیشقراولی جغرافیدانان مسلمان در دنیا ، خشکی و دریا آشناست با نقشه های قدیمی دریانوردی آنها حداقل چند بار سر و کار داشته " احسن التقاسیم " مقدسی و " معجم البلدان " حموی را مطالعه کرده و پیشگامی آنها را در جغراقیای تاریخی منکری نیافته و با تسلط آنها در تعیین مسیرهای زمینی و دریایی و حتی مسیرهای فلکی که بدون آگاهی از نجوم ممکن نبوده و حتی ساده ترین امر در جوامع مسلمین در خصوص تعیین قبله نمیتواند با بی اطلاعی از نجوم انجام گیرد  را ندیده گرفته باشد یا اصولی ترین قواعد تاریخ نگاری را که بارها تدریس کرده ندیده بگیرد و به راحتی براساس تمایلات بی پایه ذهنی حکم صادر کند ، آنچه به STEREO TYPE  در تاریخنگاری معروف است و یا متهم به BIAS یعنی جانبداری غیر مستند از جریانی گردد؟ آیا محقق و مورخ تاریخ اسلام میتواند با لسان الدین ابن الخطیب دانشمند و حکیم بزرگ اسلامی قرن 14 میلادی اندلس که قدیمیترین آشنایی بشریت با طاعون  و مسری بودن آن مرهون تلاشهای اوست بیگانه باشد؟ و...

در اولین تحلیل به این نتیجه رسیدم شاید تکدر خاطر یا عصبانیت این استاد باعث بیان این جملات تند باشد که با مرور بر سایر اظهارات سال اخیر بر نادرستی تحلیل اولیه خود پی بردم .

در ایام محرم سال جاری نیز شاهد باز پخش اظهارات شما در کانال تلگرامی بدنامی علیه یکی از روحانیون فعال و پرمخاطب ( ع-پ) با عنوان" مشتی روضه خوان و مداح " بودیم که معلوم شد چند سال قبل توسط شما بیان شده بوده و خطابه ای کاملا سیاسی علیه جریان خاص ظاهرا مورد غضب حضرتعالی بوده است و از بازنشر آن توسط این کانال تلگرامی صهیونیستی نیز هیچ تکدر خاطری در شما ایجاد نشده بود در حالیکه حداقل توقع میرفت با ابراز تبری از ناحیه شما مواجه شود که نشد در آن خطابه نیز شما با متهم کردن مجموعه ای از روضه خوانها و مداح ها ( عبارتی که بکاربردید ) بیانیه ای سیاسی علیه صدا و سیما و مجموعه ای از طرفداران انقلاب را که با لاطائلات و انحراف فکری مردم را به باتلاق غیر قابل برون رفت میبرند صادر کردید که چرا وعده ظهور داده اند ! نگرانی شما از ایجاد جریانات انحرافی شبیه بابیت متاثر از این فعالیت ها عنوان شده بود !که در قسمت بعدی به واقعی بودن این ادعا میپردازم . نکته ای که شما مانند تخصص تاریخ حاضر نشدید بدون موضعگیری قبلی به آن عنایت داشته باشید مجموعه ای از تلاشهای فرهنگی بود که توسط همین باصطلاح روضه خوان !! طی ده سال اخیر بنحوی منظم و پیوسته انجام گرفته که نمود موفقیت آن را در تجمع نیروهای دانشجویی با شکوهی از لحاظ کمی و کیفی  در تاسوعا و عاشورای امسال شاهد بودیم ، جمعیت با عظمتی از عزاداران عاشق و فهیمی بالغ بر  30000 نفر در دانشگاه امام صادق علیه السلام و مداح های مورد غضب جنابعالی نیز گردهمایی چندین هزار نفره روزانه را در ایام عزای سیدالشهدا از جامعه پر از جاذبه های مفسده آمیز جدا وبه خیمه گاه ابا عبدالله کشانده بودند

مدتی قبل از آن نیز به بهانه مطرح شدن بحث توامان حفظ حجاب و ورود خانمها به فعالیت های آموزشی در محیط های خارجی و اختلاف نظرهای مطرح شده در رسانه ها ، باز شاهد بمباران یکطرفه شما بودیم که فرمودید :

" فقط علمای دین عالم هستند بقیه بود و نبودشان در علم در حد کفایت و ضروریات است و هیچ لزومی هم به بودنشان نیست !"

" ما دشمن علم هستیم . ما در حال ستیزه کردن با علم هستیم ، اگر ما در این سی و اندی سال ، بخش ناچیزی از هزینه های تندروی را خرج علم و آموزش کرده بودیم حالا در سطح جهانی جایگاه بهتری داشتیم ."

فکر میکنم تقریبا شما روشن و واضح مقصودتان را آنجا که آدرس سی و اندی سال میدهید روشن کرده اید حداقل بر اینجانب خیلی از ابهامات روشن شد و دلیل عصبانیت ها را متوجه شدم .اما شاه بیت اظهارات جنابعالی را در گزارش دیدارتان با آیت الله صافی گلپایگانی در تاریخ 10 اردیبهشت 1395 میتوان رصد نمود آنجا که با شرح دیدار خود با ایشان و طرح سئوالاتی راجع به بابی ها با دفاع از اعتقاد بابی ها به خدا و پیامبر ختمی مرتبت برخاسته و اختلاف آنها را با مسلمین فقط در وجود حضرت حجت ارواح العالمین له الفداء ( آخرین امام معصوم) تعبیر کرده اید که شائبه هم رایی آن مرجع بزرگ را با خود تداعی میکرد و در همان ایام موجب اعتراضاتی در کانالهای تلگرامی هم شد ! حالا جا دارد از شما سئوال شود شما همان نبودید که نگرانی تان از بحث های مکرر نزدیکی ظهور توسط روضه خوان ها و مداح ها احتمال ایجاد بدعت هایی چون بابیت در بین شیعیان عنوان شده بود ؟!

اما کلام آخر

جناب رسول جعفریان شما در حاشیه امن جریان قدرتمند حمایتگر مراتب رشد سریع شخصیتی را در تصدی مناسب پشت سر گذاشتید و در ورای ادعای غیر سیاسی بودن تندترین حملات سیاسی را متوجه نظام دینی مینمایید و توقع دارید این شیوه کماکان پنهان بماند که قطعا اینگونه نیست.

شما آگاهانه یا بی اطلاع در مسیری قدم میگذارید که امثال عبدالکریم حاج فرج دباغ و محسن کدیور سالها قبل به امید تبدیل شدن به مارتین لوتری اسلامی به آن وارد شدند البته آنها  از ابتدا در جبهه نیروهای انقلاب نفوذی بودند و براساس تحلیل های غلط انداز و زود رس نقاب از چهره کنار زدند اما شما که قطعا با امثال آنها تفاوتهای ماهوی دارید نگذارید شما را به راههای بدون بازگشت رهنمون شوند. جای طرح هر شبهه و انتقادی آن هم اگر علمی است کف خیابان نیست کمی به خود آیید و به هزینه ای که کشور و نظام برای شما تا امروز پرداخته توجه و تاملی بفرمایید.