«خندوانه» شب گذشته به واسطه شروعی که با گروهی از بچه مدرسه‌ای‌هایی که با خاله شادونه وارد استودیو شدند داشت، بوی ماه مهر، ماه مدرسه را به خود گرفته بود.

ملیکا زارعی یا همان خاله شادونه هم پس از این آغاز در جایگاه مهمان حاضر شد و ابتدا از شکل گیری اسم شادونه که معرف خاله‌ای شاد و پرنشاط بود، تعریف کرد.

وی در ادامه از صدای کودکانه و متفاوتی که از کودکی همراه او بوده و موجب شده تا به وسیله آن از همان زمان متن بخواند و اجرا کند گفت و اظهار کرد: به واسطه این صدا معلم‌ها هم بیشتر از من درس می‌پرسیدند چون به نسبت بقیه بهتر صحبت می‌کردم و توضیح می‌دادم.

اولین روز مدرسه موضوع دیگری بود که مطرح شد و زارعی راجع به آن بیان کرد: مانتو سرمه‌ای با مقنعه سفید لباس فرم کلاس اولم بود، مقطعی که در اولین روز آن اصلا گریه نکردم چون نمی‌دانستم قرار است چه بلایی سرم بیاید!

او همچنین در ادامه از مسئولیت خطیر آوردن گچ و شستن تخته پاک کن در دوران مدرسه و اهمیت آن برای هر کسی که این وظیفه را عهده دار می‌شد، یاد کرد.

شادونه در بخش دیگری از دختر دو سال و نیمه‌اش و علاقه شدید او به «خندوانه» و از آن بیشتر به دیدن اخبار تعریف کرد.

مابین این صحبت‌ها مریلا زارعی خواهر خاله شادونه که پیش از آن ملیکا به درخواست رامبد با او تماس ناموفق گرفته بود، بی خبر از فضا زنگ زد و برای لحظاتی توسط خواهرش و جوان سرکار گذاشته شد.

پس از این ملیکا زارعی اظهار کرد: خواهرم منتقد شدید کارهای من است و همیشه با دقت حواسش به همه اجراهای من بوده و هست.

بعد هم رامبد جوان مابین این گفتگو به عنوان رئیس انجمن اوقات فراغت اعلام کرد که تمام دانش آموزان حاضر در برنامه را به یک اردوی تفریحی یک روزه می‌برد.

بعد از تقدیم لوح، خاله شادونه آن را روی سرش گذاشت و در همان حالت نبود جنگ در هیچ جای دنیا را آرزو کرد.

و اما ساخت مدرسه نمادین با حضور دست اندرکاران «خندوانه»، نیما و دانیال بخش دیگری از این قسمت از «خندوانه» بود و بعد از این بخش "حسین محب اهری" بازیگری که مدت ها است با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند با کلی روحیه، انرژی و لبخند، به همراه سبیل و عینکی که از اتاق گریم آورده بود، وارد شد.

وی طی حضوری که در این برنامه داشت اول از بیماری‌ گفت که از حدود 14 سال پیش با عمل سختی که داشت آغاز شده بود و ادامه داد: من فکر کردم که آدم‌ها به خیلی چیزهای خوب و جذاب و حتی بد عادت می‌کنند، بیماری هم یکی از همین اتفاقات است و امتیازش این است که مثل شوک می‌گوید دوباره زندگی را مرور کن و به شکلی به آن عادت کرده ام. این تجربه خوبی در بیماری برای من بود که باعث شد زندگی را شفاف و تازه ببینم.

محب اهری در ادامه در پاسخ به اینکه اگر رئیس جمهور می‌شد چه کاری انجام می‌داد گفت: اگر رئیس جمهور بودم هیچ سخنرانی نمی‌کردم و فقط صبح به صبح چند دقیقه جلوی دوربین می ایستادم و مردم را به لبخند و شادی دعوت می‌کردم.

او پس از این با اشاره به شرایط گذرا و متغیری که توسط هر فردی قابل تغییر است، یادآور شد: شرایط سخت مثل بیماری، بدهی، درگیری و ... ظاهر قضیه است چون ممکن است چند روز دیگر همان آدم با همان مسائل در جای دیگری قهقهه بزند و بخندد. ما خودمان را اذیت می‌کنیم و این درحالی است که از کوچکترین چیزها هم می‌توانیم لذت ببریم و با مشکلات به شکلی کنار بیاییم.

در آخر بعد از لبخند به تماشاگران در منزل محب اهری ضمن آرزوی سلامتی خاطرنشان کرد: آرزو می‌کنم به کسانی که بیمار می‌شوند قدرت مقابله با آن بیماری هم داده شود.