پارس: روانشناسی تحلیل عمقی معتقدند که نوع تیپ شخصیتی نوجوان نقش موثری در پرخاشگری او دارد یعنی بعضی از نوجوانان، دوره بلوغ را کاملاً آرام طی می کنند و با تحصیل و مسائل درسی خود درگیر هستند و بعضی دیگر بلوغ انفجاری دارند و مشکلات دردسرسازی روبرو می شوند.

Ÿ فرزندتان چگونه نوزادی بوده؟ !

به احتمال زیاد او اولین اخطار درباره شخصیت خود را وقتی شنیده که اولین فریاد زوزه ای خود را کشیده است! وقتی نیازهای او برآورده نشود با تمام قوا فریاد (عربده) می کشد (یعنی همین حالا یک کاری بکن) و وقتی مادر با شیر از راه می رسد انگار که تمام رنج های او پایان یافته است. او همان نوزادی است که با تمام وجود گریه می کند یا می خندد و تمام عضلات بدن کوچکش در این کار مشارکت می کنند، از شدت گریه یا خنده ریسه می رود و پدر و مادر خود را به شدت نگران می کند. بدن او عضلانی است و دوست دارد به قدری جست و خیز و بازی کند که خیس عرق شود.

کنجکاوی او پایان ندارد، چهار دست و پا همه جا سرک می کشد و همه چیز برایش جذاب است. سر نترس دارد و شما باید همیشه یک جعبه چسب زخم در دسترس داشته باشید! او کنجکاو است و می خواهد همه چیز را تجربه کند به همین دلیل زیاد آسیب می بیند و زخمی می شود.

 

Ÿ در کودکی چگونه بوده؟ !

او احتمالاً فعال، پرشور و نشاط، عاطفی و بی نظم بوده و با ولع غذا می خورده است. بچه بغلی است که محکم دیگران را بغل می کند و عشق و نفرت خود را با تمام وجود نشان می دهد. یادتان باشد که شفای او در آغوش گرفتن است و این نیاز برای همیشه با او خواهد ماند. در سه سالگی اگر چیزی مورد میل او نباشد با مشت و لگد یا پرت کردن اشیا و تف کردن، نارضایتی خود را اعلام می کند و کسانی که هدف مشت و لگد او قرار می گیرند با تعجب به دست و پای کوچک او نگاه می کنند چون ضربه او سنگین است. اما عزت نفس او متزلزل است زیرا بدون تفکر دعوا می کند و تنبیه می شود و در نهایت گوش او کشیده می شود و به تدریج به عنوان « بچه خلاف» شناخته شده، خودش هم این را می پذیرد. او به شدت نیاز به محبت و پذیرش در گروه دوستان دارد.

آینده او به صبر و حوصله و مهارت والدین و مربیان او بستگی دارد که تا چه حد قادر به تایید خود انگیختگی و تکانشی بودن و عاطفی بودن این پسرک آتشین و پرشور باشند.

Ÿ نوجوان با تیپ شخصیت پرخاشگر

این نوجوان بلوغ انفجاری دارد و بسیار فعال است و دور اندیشی ندارد. مشت اغلب گره کرده او قبل از فکرش عمل می کند یعنی همواره خشمی پنهان در درون دارد ولو ظاهرش آرام باشد. او نوجوانی راحت و بی دردسری ندارد، بی نظم است و از مدرسه دوری می کند. دروس خود را با نمره ناپلئونی می گذراند اما در ورزش، تئاتر و موسیقی با استعداد است به شرطی که پدرش او را تحقیر و طرد نکند.

Ÿ خانواده ها و سبک تربیتی آن

بهترین راه برای اینکه فرزندان، پرخاشگر و خشن نباشند این است که خود پدر و مادر، ناسازگار و پرخاشگر نباشند. فرزند پرخاشگر گاهی نمی تواند جلوی زبانش را بگیرد و از روی عصبانیت حرف هایی می زند که پدر خشمگین خود را تحریک می کند تا او را کتک بزند.

یک مادر ایرادگیر، گاهی می بیند که در مقابل پسر خشمگین خود که در مقابل او شاخ و شانه می کشد، حتی وقتی بسیار خردسال است، نمی تواند قاطعیت نشان دهد و تحت سلطه او قرار می گیرد. یک مادر منعطف برای او نامناسب است.

یک مادر ایده آل، مادری قوی، مهربان، ورزشکار و ثابت قدم است که او را از صمیم قلب بپذیرد و به قدر کافی فضای نفس کشیدن در اختیار او قرار دهد و بداند چگونه انرژی او را به سوی فعالیت های ورزشی و جسمانی مانند فوتبال، بوکس و کشتی یا ورزش های رقابتی هدایت کند که تسلط به خود، صبر، نظم و انضباط و مسئولیت پذیری را بیاموزد. مادر می داند این کودک باید نگاه تمجیدآمیز بگیرد.

اما گاهی مادر خشمگین و پدری طرد کننده دارد. آنها فرزند خود را به دلیل هوشمند نبودن و داشتن فعالیت جسمانی شدید و عاطفی بودن طرد می کنند و گاهی خشم و غضب پدر، متناسب با رفتار کودک نیست و کودک هدف خشونت فیزیکی و کلامی پدر واقع می شود. این شرایط مانع آن می گردد که نوجوان خویشتنداری را بیاموزد و این الگو تکرار می شود تا خون نوجوان تبدیل به یک مرد بد رفتار و پرخاشگر شود.

مادری که در مقابل همسرش احساس بی قدرتی و حقارت می کند و در عین حال شوهرش را دوست دارد ممکن است همه خشم و عضبی را که از همسرش دارد، بر سر فرزند پرخاشگر خود بریزد. به این دلایل بیش از دیگر فرزندان به قاطعیت، عشق و البته صبر و حوصله والدین نیاز دارد. اغلب کمتر کسی او را راهنمایی می کند یا او فراموش می کند و همین مسئله پدر یا مادر اقتدارطلب یا وسواسی او را از کوره به در می برد. از نظر این والدین، او نافرمان و بی مسئولیت است. والدینی که از روش تربیتی مستبدانه استفاده می کنند، احتمال پرخاشگری فرزند خود را افزایش می دهند، آنها کتک می زنند و دستورات مستقیم می دهند. بدون اینکه آنها را توجیه کنند، تهدید می کنند و محرومیت می دهند. در این خانواده ها روابط صمیمانه بین اعضا کمرنگ است و افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را به طور کلامی یا غیر کلامی (مثل در آغوش گرفتن، توجه کردن، تشویق و نوازش) به یکدیگر نشان نمی دهند و این رفتار سبب ایجاد احساس طرد شدن و کمبود محبت در نوجوان می کند که به صورت پرخاشگری نوجوان بروز می کند.

منبع: آرامش/ فرانسیس پیرمانی