پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مهدی پورصفا- حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني در گفت و گو با خبرگزاري دانشجوان ايران به نكاتي اشاره كرده كه شايد نگاهي به آن خالي از لطف نباشد. يكي از مهم‌ترين سخنان هاشمي رفسنجاني پاسخ به شبهاتي بود كه در زمينه تغيير شخصيت وي از سوي تحليلگران مختلف عنوان شده بود. 

بسياري مي‌گويند هاشمي رفسنجاني تغيير كرده و اتفاقا تغيير وي به سمت اصلاح‌طلبان بوده است و حالا دموكراسي و مردم را محترم مي‌شمارد و سخن از حق الناس به ميان مي‌آورد و البته مدعي اعتدال هم هست. هاشمي رفسنجاني در مصاحبه ديروز خود با خبرگزاري ايسنا، اين گونه به سخنان منتقدان جواب داد: خصلت اعتدالي من سياسي نيست و هيچ‌وقت به عنوان يك موضع سياسي برايم مطرح نبوده است. اين شيوه يك عقيده فكري است كه از قرآن گرفتم. آيات فراواني از قرآن ما را دعوت به اعتدال مي‌كند كه در كتاب فرهنگ قرآن جمع كردم. قبل از انقلاب كه با شاه مبارزه مي‌كرديم، در كارها موضع معتدلي داشتيم. بعد از انقلاب تا الان براساس همان تفكر عمل مي‌كنيم، چون با مطالعه به اين نظر و عقيده رسيدم. قرآن مي‌فرمايد: «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهدا علي الناس، ما شما را امت معتدل قرار داديم تا براي بشريت الگو باشيد‌». پس خداوند مي‌خواهد اعتدال الگوي بشريت باشد.  وي در ادامه مي‌گويد:عقيده من هم اين است. اگر مي‌بينيد بعضي‌ها كه قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شده‌اند، من عوض نشده‌ام، بلكه آنها عوض شده‌اند. زماني افراط كردند و ضررهايش را ديدند. در جلسات خود هم بحث كردند و فهميدند كه عملكرد آنها اشتباه داشت. اكثر اعتراف به اشتباه كرده‌اند. 

    همه چيز تقصير هاشمي بود
شايد اين سخنان هاشمي درباره عوض شدن اصلاح‌طلباني كه اين روزها به اصلي‌ترين مدافع وي تبديل شده‌اند، به نوعي اعلام استقلال در مقابل كساني همچون محمد قوچاني باشد كه حالا به عضويت حزب كارگزاران در آمده است. 

اصلاح‌طلباني كه معتقدند دولت هاشمي به سمت ايجاد فضاي بسته سياسي و امنيتي حركت كرد. همچنين اواخر دوره دوم دولت هاشمي رفسنجاني با انزواي شديد سياسي ايران در عرصه بين‌المللي همراه بود. در اين ميان شدت انتقادها از هاشمي رفسنجاني در دولت خاتمي به شدت رو به افزايش رفت، به گونه‌اي كه بحث عاليجناب سرخ پوش در همين دوره بود كه بي‌واسطه مطرح شد. 

عبارت عاليجناب سرخ پوش محصول مستقيم همين جريان بود كه تمام سركوب‌ها و فشارها را متوجه هاشمي رفسنجاني دانست و آن را محصول سركوب دوره سازندگي عنوان كرد. 

عباس عبدي، عضو شوراي مركزي حزب مشاركت با پنهان كردن سهم هم‌حزبي‌هاي خود در دوران دولت سازندگي تمام مشكلات فرهنگي و اقتصادي كشور را به عهده هاشمي گذاشته و در روزنامه پيام آزادگان چنين مي‌نويسد: «هاشمي بايد نسبت به شرايط فرهنگي، آموزش عالي، فساد اداري، فسادهاي مالي شديد، خصوصاً وضعيت فراوان اطلاعات و ديگر مسائل در دوره رياست جمهوري خويش پاسخگو باشد.»

گنجي كه همواره مورد حمايت حزب مشاركت بود، در خصوص مديريت آقاي هاشمي مي‌نويسد: «در ديداري كه اخيراً در قم با برخي از مراجع داشتيم، يكي از آن بزرگان مي‌فرمود: وقتي هاشمي يكي از آقايان را براي عضويت در كابينه‌اش در تهران دعوت كردند، گفتم با طناب هاشمي به درون چاه نرو كه عاقبت خوشي به دنبال ندارد. اتفاقاً پيش بيني ايشان درست از آب درآمد و پس از آنكه فشارهاي جناح راست افزايش پيدا كرد، هاشمي پشت آن وزير را خالي و او كابينه را ترك كرد.»

از اين دست اظهار نظرها در باره هاشمي از سوي اصلاح‌طلبان فراوان است، اما هم اكنون نيز آنها مدعي هستند كه اين هاشمي رفسنجاني است كه تغيير كرده است و حالا موضع اصلاح‌طلبي مي‌گيرد. 

    هاشمي ديگر سرخپوش نيست
از جمله اين اظهار نظرها نكته‌اي است كه اكبر گنجي در گفت و گو با دويچه وله در سال 91 به صراحت به اين نكته اشاره مي‌كند كه هاشمي رفسنجاني ديگر عاليجناب سرخپوش نيست. رويكردي كه نشان مي‌دهد اصلاح‌طلبان مي‌خواهند هزينه حضور خود را به زيان هاشمي رفسنجاني تمام كنند. 

نكته جالب اين بود كه اين تغيير رويه از همان جايي شروع شد كه مرتباً از آن به هاشمي رفسنجاني حمله مي‌شد. عطاءالله مهاجراني، وزير سابق ارشاد كه در پرتو حمايت‌هايش كتاب عاليجناب سرخپوش اكبر گنجي بارها تجديد چاپ گرديد، با تغيير جهت 180 درجه‌اي اظهار مي‌دارد: «برخوردي كه با آقاي هاشمي رفسنجاني از سوي برخي مطبوعات انجام شد، يك اشتباه استراتژيك بود كه از سوي همان كساني كه مطالبات را شعله ور كرده‌اند، صورت گرفت. برخورد با هاشمي رفسنجاني يك اشتباه محدود، مقطعي و تاكتيكي نبود، بلكه به كل جريان اصلاحات در يك مقطعي آسيب زد.» 

حالا سؤال اينجاست كه كدام يك از اين دو تغيير كرده‌اند، هاشمي رفسنجاني يا اصلاح‌طلبان؟

    هاشمي اصلاح‌طلبان را دور مي‌زند
به نظر مي‌رسد، اصلاح‌طلبان به دنبال اين هستند كه با استفاده از هاشمي رفسنجاني بقاي خود را در عرصه سياسي كشور حفظ كنند و با هم در اين ميان به دنبال استفاده ابزاري از هاشمي رفسنجاني هستند.  در حقيقت استراتژي اصلي جريان اصلاح‌طلب در خصوص آقاي هاشمي، مسئله بقا و حضور در قدرت است. اصلاح‌طلبان به خوبي دريافته‌اند كه پايگاه اجتماعي خود را از دست داده‌اند. اين گسست، حيات جبهه اصلاحات را در معرض تهديد جدي قرار داده بود. لذا در يك نگاه استراتژيك به دنبال آن هستند كه با حضور هاشمي و با استفاده از نظرات وي درباره به كارگيري نيروهاي به اصطلاح دوم خردادي در دولت آينده، بقاي سياسي خويش را حفظ كنند؛ بقايي كه حالا با حضور موفق در انتخابات مجلس شوراي اسلامي پيوند خورده است و بدون آن نمي‌توان انتظار موفقيتي را داشت. از همين رو است كه مرتب در تيترهاي روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب صحبت از پيوند دوگانه هاشمي رفسنجاني و روحاني مي‌شود و در اين ميان برخي به دنبال چسباندن روحاني به اين اتحاد دوگانه هستند تا اين بار حداقل سر اصلاح‌طلبان كلاه نرود. 

در اين ميان به نظر مي‌رسد كه هاشمي رفسنجاني دست اصلاح‌طلبان و حداقل براي حضور در صحنه آينده انتخابات مجلس خبرگان و رياست جمهوري به دنبال اين نيست كه تمام سرمايه سياسي خود را براي كساني گذارد كه سر وي را يك بار در انتخابات مجلس 78 بريده‌اند.