به گزارش پارس به نقل از مهر انتقادهای بسیاری از نمایندگان مجلس و احتمالا امضای ۱۷۵ نماینده در مورد لغو مزایده استقلال و پرسپولیس، به ویژه پس از اینکه خودروسازها به میدان رقابت آمدند، طی روزهای اخیر به شدت جلب نظر می کند.

انتقادها در مورد بدهی‌های میلیاردی خودروسازان بزرگ کشور بود و هزینه‌ای که دو تیم استقلال و پرسپولیس روی دوش این دو غول خودروساز کشورمان خواهند گذاشت.

مبلغ خرید سیصد میلیاردی و البته هزینه‌های بعدی که سالانه حدود سی میلیارد تومان خواهد بود، احتمالا دلیل انتقادهای رسانه‌ای اخیر از ورود دو غول خودروساز به مزایده بود، شاید نشان از دغدغه بالارفتن قیمت خودروها داشت اما این نگاه، یک بعد ماجرا است و کامل نیست.

در واقع این نیمه خالی لیوان است و هزینه هایی که استقلال و پرسپولیس روی دوش این دو خودروساز خواهند داشت اما آیا صنعت خودروسازی از هزینه سی میلیاردی در سال خبر ندارد آنهم در حالیکه بیش از چهار دهه است که تیمداری می‌کنند؟

خودروسازان سود می کنند یا ضرر؟
یعنی ایران خودرو و سایپا واحد ارزش افزوده و بررسی و تحقیق فرصتها ندارند و کمیته ای برای این مهم تشکیل نداده و یک مرتبه بدون مطالعه هوس کرده‌اند که فوتبال داشته باشند و پرچم تکان دهند؟

اینطور به نظر نمی رسد که واحدهای صنعتی به این مهمی که بخش بزرگی از چرخه مالی کشور را می چرخانند چنین رویکردی داشته باشند و فی البداهه از چنین حرکتی حرف بزنند و سیصد میلیارد در میان بدهی‌هایشان جورکنند تا این دو برند را در دست بگیرند.

اندکی تحقیق به ما نشان می دهد که تمامی تبلیعات رادیویی و تلویزیونی و دیجیتالی مکتوب و بیلبوردها و ورزشگاههای کشور برای این دو خودروساز حداقل چیزی حدود سی میلیارد تومان در سال هزینه دارد.

این درحالی است که اثر بخشی آن تبلیغات در برنامه‌های کم مخاطب صدا و سیما اثر کافی و وافی بر فروش این دو خودرو ندارد و شاید اصالتا یکی از دلایل بدهی‌های اخیر این دو ارگان همین ضعف در تبلیغات آنها بوده باشد یا اینکه این مورد هم یکی از دلایل این بدهی‌ها باشد.

نیمه پر لیوان
با این وجود اما این سی میلیارد هزینه برای باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس عرصه تبلیغاتی بسیار بزرگی برای آنها ایجاد می‌کند که تا کنون تجربه اش نکرده‌اند.در پی خرید استقلال و پرسپولیس این اتفاق‌ها در ادامه رخ خواهد داد:

یک: احتمالا دیگر این دو خودرو ساز به سایپا و پیکان و حضور اینها در لیگ‌های ایران نیازی ندارند و احتمالا امتیاز آنها فروش خواهد رفت. در نتیجه هم از فروش آن مبلغی به دست می آید و هم سالیانه بین بیست تا سی میلیارد از هزینه‌های این دو کاسته خواهد شد.

دوم: هرهفته نود دقیقه پخش مستقیم از تلویزیون دارند که فرصت تبلیغاتی بسیار عظیم تری از آنچه به صورت ثانیه ای به تلویزیون پول می دادند خواهند داشت و در این نود دقیقه کل پیراهن تیمهای خود را مملو از تبلیغاتی می کنند که اگر می خواستند آنها را از این دو تیم بخرند باید حدود ده تا پانزده میلیارد تومان پول می دادند. این در حالی است که علاوه بر پخش مستقیم خودروسازان تبلیغات خود را در برنامه هایی پربیننده مثل نود و ورزش و مردم و همه اخبارهای ورزشی به مخاطب می دهند.

تبلیغات محصولات این دو خودروساز از اینهم بالاتر‌ می‌رود مثلا اینکه دهها خبرگزاری و سایت و صفحات مجازی و روزنامه‌ها نیز عکس‌های این دو تیم را منتشر می‌کنند و خلاصه اینکه تبلیغات آنها به حدی می‌رسد که هر ایرانی در سراسر جها ن «دیدارها از شبکه‌های ورزش و جام جم هم پخش می‌شود » روزی حداقل یک بار اسم محصولات روی سینه بازیکنان را می‌بینند که این تبلیغ ده‌ها برابر آن است که امروز هزینه می کنند.

سوم: با حضور در آسیا محصولات این دو واحد می تواند برای صادرات هم تبلیغات فرامرزی داشته باشد.

چهارم : در اختیار داشتن این دو تیم فرصت‌های بی‌شماری برای کشاندن مردم به محل تمرینات و برقراری نمایشگاه خواهد کرد و حتی می توان اتومبیل‌های سفارشی تولید کرد.

پنجم: از بازیکنان این تیم‌ها می توان برای تبلیغات محصول‌ها استفاده کرد.

نتیجه گیری:
در مجموع و با انجام ضرب و جمعی ساده می توان گفت خرید استقلال و پرسپولیس بری خودرو سازان بسیار با صرفه است و چون کلید گنجی می ماند که در اختیار این دو غول صنعتی قرار می‌گیرد و سود سرشاری هم برای آنها خواهد داشت و هزینه‌های بی‌بازگشتی مثل پیکان و سایپا و همینطور تبلیغات کم مخاطب تلویزیونی را ازهزینه‌های زیاد می کاهد.