فرشاد مهدی پور کارشناس رسانه و عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به بررسی بعد اجتماعی چهارشنبه سوری پرداخت. متن یادداشت به این شرح است: 
چهارشنبه‌های آخر سال، بوی باروت و دود و آتش می‌دهند؛ البته فقط بویش را، چرا که تا نیمه‌شب قبلش همه تیر و ترقه‌ها پرتاب شده و حالا آن‌چیزی که مانده بو است و نمودهایی از سوخته‌ها. سوختگانی مالی و جانی. در و دیوار شهر، گواه اولی است و بخش‌های سوانح و سوختگی، موید دومی. چنین اغتشاش کم‌نظیری که بی‌شباهت به یک جنگ تمام عیار نیست، خودش را مشابه یک کارناوال خشن به نمایش درمی‌آورد؛ همان‌چیزهایی که گه‌گاه تلویزیون از اسپانیا و مکزیک و جاهای دیگر نشان می‌دهد و مردمانی که در حال برگزاری جشن مسخره و بعضا دیوانه‌واری هستند. آب‌پاشی و گوجه‌پرانی نمونه‌های تمسخرآمیزش است و رفتن زیر دست و پای گاو‌های وحشی رهاشده در کوچه‌های تنگ، نمونه دیوانه‌وارش. البته که در ایرانْ شب است و فیلم‌ها محدود و چنان اخبار شگفتی‌آوری را نمی‌شود به سادگی ساخت و روی آنتن شبکه‌های جهانی فرستاد!

فرض کنید که خبر مشابهی بیاید از یک کشور مجاور ایران؛ جایی مانند افغانستان و عراق و بگویند آن‌ها جشنی سالیانه دارند به نام سورِ شنبه یا السبت و همیشه در آن، چندین نفر کشته می‌شوند، چند ده نفر قطع عضو، چند صدنفر مجروح و هزاران نفر عاصی و عصبانی. تعبیری که درباره‌شان به کار می‌بریم، چیست؟ بعید است واژه مودبانه‌ای را بتوان استفاده کرد. یا یک فرض دیگر این‌که دین و آیینی پیدا شود که چنین رفتارهایی را جزیی از مناسک خود معرفی کند، آن‌وقت درباره مبدا و معاد و منطق آن دین و مسلک،‌ چه خواهیم گفت؟ آیا جز این است که این‌امور از زاویه عقل و تدبیر، خلاف و ناصواب‌اند و آن‌ها را نه تنها تایید و ترویج نکرده، از درِ نفی و نهی‌شان بر می‌آییم.

حالا این‌که برخی به خاطر هم‌باشی‌های غیراخلاقی موجود در این مراسم آن‌را تشویق می‌کنند یا بالاتر (و در برخی سال‌ها، بیش‌تر) دنبال برآوردن تمتعات سیاسی‌شان از این‌گونه مراسم‌ بوده و اینان شایسته برخوردها سلبی‌اند‌، از دایره این بحث خارج است و آن‌گونه کارها ضروری. اما بخش مرتبط با بینش‌ها و عقاید را چه باید کرد؟ کدام بخش از سیاست‌های اتخاذشده در قبال این پدیده موثرتر بوده؟ با فرض وجود امکانِ تفکیک رفتارهای خشن و خط‌دهی‌شده از تمایلات گروه‌هایی از مردم برای دنباله‌گیری آن‌چیزی که فرهنگ‌عامه خوانده می‌شود، چه باید کرد؟ افزایش نمایش تصاویر دهشت‌بار از صدمات چهارشنبه‌سوزی بیش‌تر به کاهش دامنه این اغتشاش کمک کرده یا افزایش تعداد نیروهای تامین‌کننده نظم و یا امور دیگر. عوامل اقلیمی مانند برودت و رطوبت هوا چقدر در بالا و پایین رفتن آمارها و دامنه حوادث دخالت داشته و یا هم‌زمانی‌ها با مناسبت‌های مذهبی (مانند عاشورا و فاطمیه). برخی‌ها معتقدند که باید حاکمیت مداخله‌ای مرزگذاری‌شده با این پدیده داشته باشد؛ محدوده‌هایی رسمی را در مکان‌های عمومی اعلام کند و در سایر بخش‌ها با انجام این‌گونه اعمال مقابله کند؟ این‌جا چند پرسش وجود دارد: اولا کدام محدوده‌ها رسمی‌اند؟ پارکی در مرکز شهر یا باغی در حاشیه آن. ثانیا کدام اعمال را می‌توان جواز داد؟ ترقه‌بازی و آتش‌سوزی معمولی یا رفتارهای خلاف شئون. ثالثا از آن‌جایی که همه نمی‌توانند به این اماکن بروند یا آن‌ها متناسب با میزان مراجعه‌کنندگان نیست، در کجاها باید حافظان امنیت مداخله کنند یا قضایا را ندیده بگیرند.

در این‌که از نیمه دهه شصت بدین‌سو، جشن چهارشنبه‌سوری دچار جهشی به سمت رفتارهای پرخطرتر شد، تردیدی نیست، هر چند تا پیش از آن، مجموعه رفتارهای مربوط به هم‌باشی‌های غیراخلاقی در حاشیه آن وجود داشت. در تازه‌ترین یافته‌های آماری در این‌باره (که نیمه اسفند ۹۳ و توسط مرکز افکارسنجی ایسپا انجام گرفته و از حدود هزار و دویست شهروند تهرانی انجام شده) آمده است که ۵۵ درصد شهروندان با این وخیم‌ترشدن نحوه برگزار موافقند و به همین دلیل ۶۸ درصدشان می‌گویند که پلیس باید مداخله کند. نکته دیگر این است که از میان این پرسش‌شوندگان فقط حدود ۱۴ درصد گفته‌اند که در مراسم چهارشنبه سوری شرکت می‌کنند و ۵۲ درصد هم گفته‌اند که اصلا حضور نخواهند داشت. این نشانه‌ای دیگر دال بر افزایش نارضایتی از نحوه برگزاری مراسم است و تبدیل‌شدن آن به مساله‌ای نیازمند تدبیر. به بیان دیگر مسیر خشونت‌بار واقعه چهارشنبه‌سوزی، رفته‌رفته موجب جدایی آن از فرهنگ‌عامه شده و موضعی تهدیدآمیز را در قبالش ایجاد کرده است؛ اما آن بخش مساله که در حوزه بینش‌ها می‌گنجد و درک روشنی از خرافه‌آمیز چنین مراسمی ندارد را نمی‌شود با ابزار قهر‌آمیز یا هراس‌آور، اصلاح کرد و تطور طی‌شده در سال‌های اخیر این پذیرش را ایجاد‌کرده که حاکمیت می‌بایست در نسبت با حدود مخاطره‌آمیز موضوع مداخلاتی لازم را داشته باشد.

این‌که آیا روزی فراخواهد رسید که چهارشنبه‌«سوزی‌»ای نباشد، نیازمند پیش‌گویی است، ولی می‌توان با درانداختن ایده‌های مدبرانه از دامنه این ناهنجاری کاست.