به گزارش پارس به نقل از جوان،انتخابي هدفمند براي به سخره گرفتن عنوان جشنواره فيلم‌هاي مستند ايران، «سينما حقيقت». حقيقت واژه مقدسي است كه ريشه در كلمه «حق» از نام‌هاي ذات اقدس الهي دارد، بنابراين زماني كه قرار است از حق و حقانيت صحبت و حقيقتي بيان شود بايد خداوند را به عنوان صاحب حق در نظر داشت و از دروغ‌پردازي و تحريف واقعيت‌ها خودداري كرد. روايت مغرضانه «چنارستان» با هدف القاي پيامي به مخاطب كه نه پيام و نه نوع بيان آن با افقي كه جشنواره سينما حقيقت به دنبال آن است، همخواني نداشت. 

يكي از ايراد‌هاي سينماي‌پر ادعاي ايران اين است كه مديرانش نمي‌دانند يا نمي‌خواهند بدانند كه فيلم‌هايي كه ساخته مي‌شود چه مي‌خواهند بگويند.
 
در عوض سينماگراني داريم كه تمام تلاش خود را مبذول ساخت فيلم‌هايي مي‌كنند كه نشان دهنده تفكر اپوزيسيوني آنها است و مضحكه اينجا است كه مديران نا‌آگاه هزينه ساخت چنين فيلم‌هايي را نيز فراهم مي‌كنند. در فضاي مجازي مطالب يا تصاوير زيادي با عنوان «چيزهايي كه تنها در ايران اتفاق مي‌افتد» وجود دارد و كاستي‌هايي كه در كشورمان وجود دارد كه براي بينندگان عجيب و خنده‌دار است. اگر كمي پرده پر‌زرق و برق سينماي ايران را كنار بزنيم به همين موارد برخواهيم خورد، با اين تفاوت كه تلخي خنده آن از گريه هم غم‌انگيز‌تر است.
 
 
شايد ما تنها نمونه و خاص‌ترين سينما در ميان كشور‌هاي صاحب صنعت سينما باشيم كه از جيب حاكميت پول داده مي‌شود تا فيلم‌هايي برضد آن ساخته شود و مدير سينمايي آن هم تمام قد از اين اشتباه حمايت كند. در اينجا آنقدر نا آگاهي وجود دارد كه مثلاً سازمان فرهنگي و هنري شهرداري صرف اينكه فيلم درباره يك خيابان قديمي است مي‌خواهد دست به جيب شود و آن را بخرد، بدون آنكه كمي درباره چيزي كه كارگردان در پي آن است فكر كند. شهرداري با اين كار اشتباه مركز گسترش سينماي مستند و تجربي را كه هزينه ساخت فيلم «چنارستان» را پرداخت كرده، كامل مي‌كند. 
 
چيزي كه مديران شركت‌هاي فيلمسازي در هاليوود با شنيدن آن قطعاً مي‌خندند و بلاهتي را كه در اينجا جاري است سوژه جوك‌هاي خود مي‌كنند. آنها حتي با كمك دولت امريكا فيلم نمي‌سازند، ولي معيار‌هاي امريكايي بودن را به خوبي رعايت مي‌كنند. 
 
در فيلم‌هاي آنها حتي اگر قرار است اعتراضي شود در چارچوب‌هايي قرار مي‌گيرد كه مشروعيت حاكميت را تحت‌الشعاع قرار ندهد. ولي سينماي ايران صاحب آثاري مانند «چنارستان» است. تا زماني كه سينماي ايراني فيلمسازاني مانند هادي آفريده دارد و در آن «چنار» كاشته مي‌شود، هيچ نيازي نيست كه «من و تو» براي رضا‌شاه و محمد‌رضا پهلوي مستند بسازد و در ذهن مخاطب از شكوه پهلوي‌ها حماسه‌سرايي كند. با سرمايه جمهوري اسلامي و بيت‌المال مردمي كه انقلاب كردند فيلمي در ستايش رژيم سابق ساخته شده است. از سينمايي كه چنار مي‌كارد و به داشتن «چنارستان» افتخار مي‌كند، انتظار ميوه و بر داشتن بيهوده است.