به گزارش پارس به نقل از تسنیم، محمدعلی باشه آهنگر، یکی از آن کارگردانانی است که در طول فعالیت فیلمسازی خود، تمام هم و غم خود را معطوف به زوایایی از جنگ کرده است که چندان به آنها پرداخته نشده است. فیلم هایی که مستنداتی قابل تاویل از 8 سال جنگ تحمیلی علیه ملت و خاک ایران دارند. «ملکه» آخرین فیلم ساخته شده باشه آهنگر نیز دستخوش همین دغدغه است.


«ملکه» در سی امین جشنواره فیلم فجر 13 بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد ولی در آن دوره از جشنواره تنها در دو بخش موسیقی و طراحی صحنه و لباس جایزه سیمرغ بلورین را دریافت کرد. بی مهری نسبت به این فیلم در اکران هم وجود داشت. فیلمی که چشم امید عواملش به گیشه بود نتوانست مخاطبان زیادی را به سینما بکشاند.

امروز جشن شانزدهم سینمای ایران اسامی کاندیداهای این دوره از جشن سینمایی را درحالی اعلام کرد که آخرین ساخته محمدعلی باشه آهنگر توانست 11 بار نامزد دریافت جایزه جشن سینمای ایران شود. به همین بهانه با کارگردان «ملکه» گفتگویی کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:


با توجه به سابقه ساخت فیلم های دفاع مقدس که در پرونده کاری تان دارید، انگار خودتان را محدود به دایره سوژه ای خاصی نمی کنید و به همین دلیل گاهی دوربینتان را وسط میدان نبرد می برید، گاهی به آدم های پس از جنگ می پردازید و گاهی هم دوربین را معطوف به جریانی در خلال جنگ تحمیلی می کنید.

بله این اتفاق برای من افتاده است. خیلی وقت ها شما، سوژه را انتخاب نمی کنید بلکه این سوژه است که شما را انتخاب می کند.این تعبیری است که اگر غلو نکرده باشم به آن معتقدم.سوژه «ملکه» در دوران جنگ و در ارتباطاتی که با دیدبانان و دوستانم داشتم شکل گرفت مگر کل آبادان چقدر بود که بین ما فاصله باشد بنابراین ما در شرایط بحرانی تماما در کنار هم بودیم.وقتی پس از 20 و اندی سال به شما سفارش می دهند که در مورد پالایشگاه نفت آبادان و مقاومت آن فیلمی بسازید ما در انبان خاطراتمان می گردیم و وقتی تحقیق و پژوهش بیشتری می کنیم به چیزهایی  می‌رسیم که دلالت های روز دارند.در چنین شرایطی بود که من به همراه آقای گوهری سعی کردیم با حدود 100 تا 150 نفر از بچه هایی که به نوعی با این فضا آشنا بودند، گفت و گو کنیم.این اتفاق در فیلم های دیگرم هم به نوعی دیگری رخ داد. اما وجه اشتراک همه اینها واقعی هستند و مستندات تاریخی دارند و خاطراتی هستند از انسان هایی که هنوز هم زنده اند.

در دوره ای از سینمای جنگ، ساخت فیلم هایی با موضوع عملیات ها در صدر بود، بعدها این نگاه جای خودش را به ساخت فیلم هایی با محوریت انسان های پس از جنگ داد اما در یکی، دو سال گذشته و با ساخت فیلم هایی چون "روزهای زندگی" یا "ملکه" انگار این سینما وارد حیات جدیدی شده است. با این تعبیر موافق هستید؟

در تمام فیلم هایی که من ساختم، انسان ها نقش تعیین کننده روایت هستند.مثلا در «فرزند خاک» که سال 86 ساخته شد، همان موقع هم منتقدان گفتند که این فیلم، روح جدیدی در سینمای جنگ دمید. این تعابیر در مورد «بیداری رویاها» و این روزها در مورد «ملکه» نیز گفته می شود.این اتفاق برای من از همان روز اول رخ داد که آدم ها برای من مهم تر از حوادث بودند.

نمی خواهم ارزش گزاری کنم اما  این آدم ها بودند که آن حوادث را رقم زدند. این حقیقتی است که در تمام فیلم های من نیز دیده می شود و حتی در فیلم های بعدی ام نیز باز این آدم ها هستند که حوادث را رقم می زنند. البته این حرف شما را نیز می پذیرم که در این 3 سال اخیر فیلم‌های حوزه جنگ تحمیلی علیرغم صرف هزینه هایی گزاف نتوانستند ریشه ای عمل کنند و مورد توجه قرار بگیرند.

می خواهم یک آسیب شناسی در مورد علل عدم فروش مناسب فیلم هایی چون "ملکه" یا "روزهای زندگی" داشته باشید.بالاخره این فیلم ها، نگاه تازه ای دارند و از جشنواره های مختلف جوایز بسیاری را به ارمغان آورده اند اما با اینکه در زمان نمایش، تحت تحریم حوزه هنری و شهرداری نبودند اما در گیشه چندان موفق عمل نکردنند، چرا؟

ببینید موضوع انتخابات را نباید در میزان فروش این فیلم دست کم بگیریم، چرا که این موضوع بر همه چیز تاثیر می گذارد. شما ببینید وقتی می گویند فلانی ثبت نام کرد همین حرف تا چه اندازه حتی بر روی قیمت طلا و ارز تاثیر می گذارد. علاوه بر آن پایان امتحانات دانش آموزان و دانشجویان به دلیل انتخابات، قریب به یک ماه جلوتر افتاده ضمن اینکه اکران «ملکه» مصادف شده بود با پایان لیگ فوتبال در ایران و اروپا که تمام اینها تاثیراتی منفی بر روی استقبال از فیلم ما داشتند. اما مهم تر از همه این موارد، تعداد سینماهایی بود که برای فیلم ما در نظر گرفتند به طوری که تنها 8 سینما را به این فیلم اختصاص دادند که از این 8 تا، یکی اش سینما ایران بود که خالی بود و فیلمی نمایش نمی داد؛ سینماهای فرهنگ و آزادی هم تنها 3 سئانس در روز، "ملکه" را نمایش می‌دادند که نمی شد این سینماها را به عنوان اکران کنندگان اصلی فیلم در نظر گرفت. ضمن اینکه در کنار «ملکه»، فیلم هایی در حال اکران بودند که حتی بیش از 26 سینما را در اختیار داشتند که از این میان سهم «ملکه» کمترین میزان سینما بود.

من به خاطر دارم که دو سال پیش، فیلم «روزهای زندگی» بیشتر از 20 سالن در اختیار داشت. امیدوار بودم فیلم من هم در شرایط برابری با این فیلم به اکران درآید که متاسفانه این اتفاق به وقوع نپیوست. شاید ده ها سال بعد اگر قرار باشد پدیده دفاع مقدس را بر اساس منابع تصویری بررسی کنند. فیلم«ملکه» و سایر فیلم های این حوزه که کار ریشه ای کردند، جزو منابع مورد استفاده قرار بگیرند. اما کسانی که سینما در اختیارشان است و همچنین مافیای سینما، علاقه ای به اکران این فیلم از خود نشان ندادند. به طوری که تاریخ اکران "ملکه" 7 بار تغییر پیدا کرد.ابتدا قرار بود فیلم در نوروز 91 اکران شود، بعد به خرداد 91 موکول شد، از خرداد به عید فطر 91 تغییر زمان داد، بعد به مهر ماه 91 رسید، بعد قول اکران در آذر ماه همان سال را دادند، این اکران هم به نوروز سال 92 موکول شد و در نهایت تاریخ 18 اردیبهشت را برای اکران قطعی آن در نظر گرفتند که این تاریخ هم تغییر پیدا کرد و فیلم را یک هفته زودتر از این تاریخ به روی پرده فرستادند که همین اکران زودتر از موعد سبب شد تا فیلم بدون تبلیغات به روی پرده برود و  لطمات بسیاری را به فروش آن وارد کند.

یادم هست پیشترها در جایی گفته بودید جنگ را از نزدیک لمس کرده اید و معتقدید بسیاری از فیلم های این گونه نتوانسته اند حقیقت ماجرا را به تصویر بکشند حالا سوال من این است که آیا عنصر «درام» که برای جذابیت آفرینی مورد استفاده قرار می گیرد، توانسته در سندیت فیلمی چون "ملکه" تاثیر منفی بگذارد؟

تمام حوادث موجود در فیلم «ملکه»، مستندات تاریخی دارد.حالا برای رسیدن به این مستندات و واقعیات، نیاز به یک بیان سینمایی است که این بیان سینمایی، آموزه های خاص خودش را دارد ضمن آن که بر اساس آدم های واقعی، ساختار آن نیز با تفاوت هایی همراه است مثلا شما در ساخت یک مستند نیاز چندانی به بازیگر، طراح صحنه و لباس و . . .  ندارید اما وقتی قرار باشد به یک بیان سینمایی برسید قاعدتا ساختار باید به آن بیان خاص برسد که در اینجا مباحثی تحت عنوان رنگ، نور، ادبیات، دیالوگ و . . . مطرح می شود که تمام ما به این مسلمات اعتقاد داریم.حالا برخی ها برای اینکه روایت، مستندتر شود در واقعیت دخل و تصرف می کنند در حالی که «ملکه» برگرفته  از واقعیاتی است که رخ داده است و این واقعیات بدون واسطه نوشتاری، شنیداری و بدون واسطه ای میان من و آنهایی که این حادثه را رقم زده اند، نشان داده شده است.

هنوز هم از نبود تجهیزات مورد نیاز ساخت آثار دفاع مقدس و عدم حمایت سازمان ها و نهادهای ذیربط اعتراض دارید؟

ما نباید در رسانه ها به عنوان انسان هایی که فقط نق می زنیم مطرح شویم چون کاری که  انجام می دهیم را از 1000 هنرمند، ده درصدشان نیز انجام نمی دهند مثلا امکانات لجستیکی که ما برای کارمان نیاز داریم را در هیچ دکان و مغازه ای نمی توانیم پیدا کنیم و تنها برخی ارگان ها هستند که می توانند این امکانات خاص را در اختیار ما قرار دهند. حالا اگر چه همکاری بدی با ما در این زمینه انجام نمی دهند اما بعد از ساخت فیلم است که مشکلات تازه شروع می شود به طوری که اگر از 100 درصد فیلم، 10 درصد مورد نظر دوستان، برآورده نشود ما باید بابت آن 10 درصد برآورده نشده تاوان پس بدهیم و این دوستان به همان 90 درصدی که ما برایش زحمت کشیده ایم هیچ اشاره ای نمی کنند و تنها کاستی هایمان را مورد توجه قرار می دهند.

این شاخه از سینما الزاما نیاز به حمایت دارد. دوستان فکر می کنند که این حمایت ها صورت می گیرد در حالی که می‌گوییم  این حمایت ها صورت نمی گیرد. این قبیل اتفاقات در طول حیات فیلمسازی ام بارها رخ داده بنابراین همین جا اعلام می‌کنم که اگر داعیه ماندن سینمای دفاع مقدس وجود دارد باید به آن کمک کنند. ما هم در صورتی که کمکی به ما انجام نشود راهی جز گله‌کردن نداریم اگر گونه سینمایی مان را عوض کنیم خود شما اولین نفری هستید که به من زنگ می زنید و می گوئید چرا به جای سینمای دفاع مقدس، ملودرام های اجتماعی می سازی. بنابراین این آسیب شناسی وظیفه عرفی و برادری تان است که وقتی ما این مسائل را به عنوان انتقاد مطرح می کنیم، شما هم از ما پشتیبانی کنید.