تاسوعای امسال به مرکز خانه پناهگاهی کودکان ذهنی نرگس رفتم تا با جمعی از ناشنوایان و نابینایان و کم توانان به روضه امام حسین(ع) بنشینیم.

وقتی سخنران با زبان اشاره از کربلا گفت و نوحه خوان نیز با زبان اشاره برای آنها نوحه سرایی می کرد، از کوچک و بزرگ، با همه وجود بر سینه می زدند و اشک می ریختند و من به معروف های بسیاری می اندیشیدم که سخنی از آنان گفته نمی شود .

برخی ها در جامعه، حتی به زبان اشاره هم رسالت حسین(ع) _امر به معروف و نهی از منکر_ را نمی فهمند. به یاد آوردم آنهایی را که صدای بلند دارند و با فریاد تهمت می زنند و جامعه را ناامید می کنند‌. با داشتن قدرت، تریبون و صدای بلند چیزی از مرام حسین در آنها دیده نمی شود.

در گوشه مجلس، چند خانم نابینا که تنها و بی کس در این جامعه زندگی می کنند اشکهای گوشه چشمی که دنیا را نمی بیند در غم حسین(ع) پاک می کردندو من با دیدن این نابینایان عزادار حسین(ع) ، به آنهایی فکر می کردم که می بینند ولی بی توجه از کنار منکرها رد می شوند.

در میان نوحه خوانی و سینه زنی این کم توانان و همچنین معلولین ذهنی ،ذهنم برای چگونگی بهبود وضع اینان مشغول شد. فکر کردم چقدر به خیرجمعی برای بهبود زندگی این افراد نیازمندیم. بی اختیار این نکته به ذهنم خطور کرد که نهضت عاشورا ، خود نیز نوعی خیر جمعی است. انگار ندای خیر جمعی نه از رسانه های بزرگ و کوچک، نه از تریبون های پر سر و صدا و نه از منبرها که از عاشورا و درون گودالی که زیر سم اسبان قرار داشت همرا با آه و ناله حزن به گوش می رسید .

من امروز فکر میکنم که لبیک به خیر جمعی، ندای لبیک به آدم هایی است که باید دست آن ها بگیریم.

بزرگترین منکر امروز که باید نهی شود منکر ظلم به انسان های دیگر و ندیدن و پایمال کردن حقوق افراد است ." لا تَظلمون و لا تُظلمون " : نه ستم بکنید و نه زیر ستم بروید.

بزرگترین معروف امروز، مبارزه با فقر است ، کمک به انسان های دیگر و گرفتن دست افراد ناتوان است.

عاشورا یادآور فریاد برای فراموش نشدن خیر جمعی برای انسانها در برابر ظلم و جور است. تن دادن به ظلم درست در نقطه مقابل خیر جمعی است و خیرجمعی احیای انسانیت انسانها و به یاد آوردن فراموش شدگان است.