به گزارش پارس نیوز؛ محمدعلی نجفی، شهردار تهران دعوت شد تا در جلسه امروز هیئت دولت شرکت کند. سخنگوی دولت گفته «اینکه فضای مثبت‌تری با حضور شهردار تهران در هیئت دولت فراهم می‌شود و در سایه این تعامل کارها بهتر پیش خواهد رفت، باید امیدوار بود. این کار را «خیر» ارزیابی می‌کنیم.» 

 این دعوت لابد می‌تواند نشان از حسن نیت دولت برای آغاز همکاری‌های دولت با شهردار پایتخت باشد و از این رو شاید به عنوان یک شهروند تهرانی باید خوشحال باشم، اما به عنوان همان شهروند تهرانی سوالاتی در ذهنم می‌آید که نمی‌گذارد خشنودی این حسن همکاری ماندگار بماند. آخرین بار چه زمانی شهردار تهران در جلسات هیئت دولت حضور داشته است؟ چه شد که نام شهردار از حضور در کابینه خط خورد؟ محمدباقر قالیباف به عنوان رکورددار طولانی‌ترین شهردار تهران چرا به جلسات هیئت دولت دعوت نشد؟

 همان اوایلی که محمود احمدی‌نژاد شهردار تهران شد، پاسخگویی تند و تیزش به انتقادات بی‌راه محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت از شهرداری او باعث شد تا خاتمی دیگر حتی برای حفظ ظاهر هم به شعارهای تعامل و همکاری‌اش پای‌بند نماند و رسماً دستور ممنوعیت ورود شهردار به هیئت دولت را بدهد. سنت نامیمونی که دولت اصلاحات از همان سال تاکنون باقی گذاشت و دودش به چشم مردمی رفت که در سایه این عدم تعامل، مشکلاتشان برای حل شدن مسیر پیچیده‌تری را طی کرد. احمدی‌نژاد هم بر این سنت نادرست خاتمی ماند و قالیباف به جلسات هیئت دولت راه نیافت. (خاتمی البته افتخار! اخراج رییس سازمان صداوسیما از هیئت دولت را هم به نام خودش ثبت کرد...)

حسن روحانی که رئیس‌جمهور شد، آن قدری از تعامل و همکاری با همه جناح‌ها گفته بود که کمتر کسی احتمال اختلاف و کارشکنی در کار شهردار تهران را می‌داد، اما شهردار تهران نه تنها به جلسات هیئت دولت راه نیافت، بلکه در عمل دولت یازدهم و رسانه‌های حامی آن آنچنان سنگ اندازی‌ها و تخریب‌ها و فضاسازی‌ها علیه شهرداری اصولگرایانه‌ی پایتخت به راه انداختند که قالیباف کاملاً دریافت مشکلات قبل از این دولت، سوءتفاهم بود!

 حالا آنچه این هفته‌ها از تلاش رسانه‌ها و فعالان سیاسی اصلاح طلب در راستای زمینه‌سازی برای حضور شهردار در هیئت دولت می‌بینیم، نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان و اعتدالیون و دولت‌شان برای حل مشکلات مردم تنها حاضر به پذیرش هم جناحی‌های خودشان هستند. این نامش هرچه باشد، حسن نیت برای حل مشکلات مردم نیست. کسانی که تا دیروز مقابل پای شهردار اصولگرای تهران سنگ اندازی می‌کردند، حالا یکی یکی همان سنگ‌ها را از مقابل شهردار اصلاح‌طلب جمع می‌کنند و آن را تعامل و فضای مثبت و خیر می‌نامند.

 سال ۹۴ و در آستانه انتخابات مجلس همه فعالان سیاسی اصلاح‌طلب از لزوم همسویی مجلس با دولت برای حل بهتر مشکلات کشور می‌گفتند تا مردم ترغیب شوند به هم جناحی‌های دولت روحانی رأی دهند. در انتخابات شوراها هم همین حربه به کار گرفته شد تا شوراهای شهر هم به اصلاح‌طلبان برسد. اما آنچه به مردم گفته نشد این بود که عدم همسویی سیاسی الزاماً ناهماهنگی در کارهای عمرانی و شهری را در پی ندارد، اما این ما هستیم که حاضر به همکاری با افراد غیرجناح خودمان، حتی در امور غیرسیاسی نیستیم. اگر شهردار از اصولگرایان باشد، بودجه شهرداری را نمی‌دهیم، تخریبش می‌کنیم، و در جلسات هیئت دولت راهش نمی‌دهیم و اگر اصلاح‌طلب باشد، راه همه مدل هماهنگی و همکاری باز خواهد بود. مشکلات مردم هم در این میان قربانی سیاست‌زدگی افراطی اصلاح‌طلبان می‌شود که در عمل، حل مشکل را فقط به دست هم جناحی‌های خود به صلاح می‌دانند؛ مصداق همان ضرب‌المثل معروف دیگی که برای نمی‌جوشد... این دیگ اما قرار بود برای مردم بجوشد و این میانه چه فرقی می‌کند آن پل و تونل و بزرگراه و سینما و چه و چه را اصولگرایان ساخته‌اند یا اصلاح طلبان؟ همکاری عمرانی و سازندگی نباید الزاماً بر مبنای همفکری سیاسی شکل بگیرد؛ اینکه ساخت فلان بزرگراه در تهران لازم است یا نه، ربطی ندارد به اینکه شهردار پایتخت اصولگراست یا اصلاح‌طلب، مگر اینکه منافع و مطامع جناحی بر مصالح ملی و مردمی ارحجیت یافته باشد. 

 آغاز همکاری دولت و شهرداری پایتخت مبارک باشد؛ اما این دیگی است که قرار است برای خودتان بجوشد که اگر فکر مردم بودید، این همکاری قطع نمی‌شد یا در دولت یازدهم و زمان شهرداری رقیبتان هم وصل می‌شد.