پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علاوه بر تحولات میدانی و سیاسی اخیر در سوریه که به طور کلی به سمت الگوی پایداری در حرکت است، نشانه های بازگشت به زندگی طبیعی پیش از جنگ این روزها به خصوص در شهرهای بزرگ به سرعت در حال نمایان شدن است. تیتروار تعدادی از این نشانه ها عبارتند از:

- برچیده شدن ایست بازرسی های متعدد داخل شهرهای بزرگ مانند دمشق، حلب، حمص، سلمیه و ... که با هدف از بین بردن فساد ناشی از وجود این ایست بازرسی ها (اخاذی از خودروهای عبوری به بهانه های مختلف و ...) انجام گرفت. 

- تفویض مسئولیت های انتظامی شهرها از نیروهای ارتش به پلیس.

- تسریع روند بازگشت آوارگان از خارج و داخل کشور به خانه های خود. آژانس آوارگان سازمان ملل تایید کرد بیش از 440 هزار آواره داخلی و 31 هزار آواره از خارج سوریه به خانه های خود بازگشته اند. 

- ممنوعیت اعمال قانون و استفاده از لباس نظامی برای نیروهای نظامی و شبه نظامی موازی ارتش سوریه و لزوم همراه داشتن کارت شناسایی معتبر برای آنها. مثلا در حلب تنها نیروهای ارتش سوریه و تیپ قدس فلسطینی طبق دستور جدید اجازه برپایی ایست بازرسی دارند.

- آخرین دستور عفو عمومی رییس جمهور سوریه که شامل بسیاری از مسلحین، فراریان از خدمت و .. می شود.

- افزایش دستمزد کارمندان و کارکنان دولت تا 55% که قاعدتا با توجه به اقتصاد ویران شده سوریه، از کمکها و وام های دولتهای متحد تامین می شود.

- سرعت گرفتن بازسازی شهرهای آسیب دیده در جنگ به خصوص دو شهر بزرگ حلب و حمص و تسریع و بهبود خدمات رسانی شهری. اداره ی مناطق شهری علاوه بر بعد اقتصادی نیاز به وجود ساختار و تشکیلات منظم اداری و دولتی دارد که تنها دولت سوریه در این کشور این قابلیت را دارد. به همین دلیل اداره ی شهر طبقه که به تازگی به کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه در آمده است تبدیل به معضلی برای آمریکاییها و نیروهای کرد شده است. آمریکاییها غیر از کنترل و پایش امنیتی در زمینه ی خدمات اساسی شهری مانند برق، آب و سوخت تاکنون تمهیداتی نیندیشیده اند. همین امر می تواند مردم و افراد تاثیرگذار در این مناطق را به بازگشت تحت کنترل دولت سوریه ترغیب کند.

حتی در حسکه و قامشلی که کردها تسلط نظامی بسیار بیشتری به ارتش سوریه دارند همچنان اداره شهرها، ادارات و موسسات، بانکها و مدارس به عهده ی دولت سوریه است.

البته پایان جنگ نظامی به معنای پایان بحران در سوریه نیست. اما بازگشت مردم به زندگی عادی هم می تواند به پایان جنگ نظامی کمک کند و هم بحران اجتماعی را التیام بخشد.

ابعادی از توافق روسیه و آمریکا

۱- موضوع امنیت اسراییل دغدغه مشترک آمریکا و روسیه است و مسکو نشان داده است که در این راه بر خلاف واشنگتن که مصمم است ، فقط تا حدودی و تحت شرایطی همکاری می کند . ما با روس ها در این مورد یعنی موقعیت امنیتی رژیم اسراییل گفتگویی نداشته ایم و لذا اگر پوتین با ترامپ به توافقی در باره وضع امنیتی قنیطره برسد ، خلاف توافق مسکو - تهران نیست ؛ چون اساسا در این خصوص بین ما گفتگویی رد و بدل نشده است چه رسد به اینکه توافقی حاصل شده باشد .

۲- پیش از بحران امنیتی سوریه ، حدود سه چهارم قنیطره شامل ارتفاعات جولان و جبل الشیخ در تصرف رژیم اسرائیل بود که جزء متصرفات جنگ ۱۹۶۷ می باشد . در طول درگیری امنیتی در واقع بخش کمی از سرزمین های تحت سیطره دولت اسد در قنیطره به تصرف جبهه النصره و توابع آن در امد . این وضعیت پس از چند اقدام تکفیری ها که با پاسخ مناسب ارتش سوریه و نیروهای تحت فرماندهی مقاومت مواجه گردید ، تثبیت شد و طی دو سال گذشته این جبهه عملا" غیرفعال بوده است .

۳- سیاست دولت سوریه و جبهه مقاومت در این سال ها فعال سازی جبهه جنوب نبوده و روی عدم گسترش میدان " جنگ فعال" تمرکز داشته است . از این رو ارتش سوریه نوعا حملات موردی رژیم اسرائیل را بی پاسخ گذاشته است .

۴- توافق پوتین - ترامپ تعهدی را برای ارتش سوریه یا نیروهای تحت فرمان جبهه مقاومت موجب نمی شود . از این رو نگرانی نداریم . وقتی سیاست خود ما غیرفعال نگه داشتن جبهه جنوب شامل قنیطره و درعا است ، اتش بس در اینجا اسیبی به برنامه های جبهه مقاومت نمی زند.