عقد ازدواج در حقوق ایران که به ایجاد علقه زوجیت بین زوج و زوجه می‌انجامد، به دو صورت ازدواج دائم و ازدواج موقت است.

با وجود آن که اثر اصلی ازدواج اعم از دائم یا موقت تشکیل خانواده و ایجاد رابطه زناشویی است، اما در هر کدام از این حالت‌های تعهدات مختلفی پیش از انجام عقد، پس از انجام عقد و در مرحله خاتمه عقد بر عهده طرفین قرار دارد.

همچنین اثرات قانونی ازدواج دائم از ازدواج موقت و مقررات هر کدام با یکدیگر نیز تفاوت‌هایی دارد.

یکی از موضوعاتی که در رابطه با عقد ازدواج مطرح و بسیار محل پرسش است، به اذن ملی برای ازدواج باز‌می‌گردد. در این نوشته قصد داریم به موضوع ازدواج بدون اجازه پدر بپردازیم

اذن ولی در چه صورتی لازم است؟

همانطور که می‌دانیم ازدواج بین یک دختر و یک پسر که موانع ازدواج بین آن‌ها وجود نداشته باشد محقق می‌شود. همچنین برای ایجاد رابطه زوجیت ضروری است که نخست بین زوجین عقد نکاح خوانده شده و هر دو طرف رضایت خود را نسبت به ایجاد رابطه زوجیت اعلام نمایند و سپس واقعه ازدواج در دفاتر ثبت ازدواج و طلاق ثبت شود.

در مرحله ثبت ازدواج است که ضروری است که حداقل دو نفر شاهد، ایجاد علقه زوجیت بین دو طرف را تایید نمایند. اما تشریفات و مقررات ازدواج به این موارد باز نمی‌گردد.

در حقوق ایران اشخاص محجور که اعم هستند از شخص صغیر، شخص سفیه و شخص مجنون، ولی خاص، وصی و یا قیم دارند. ولی خاص یا قیم وظایف مدیریت اموال و نیز تربیت این اشخاص را بر عهده دارند. به همین سبب نیز اذن ایشان برای انجام برخی از امور توسط محجور ضروری است.

با این حال زمانی که طفل به سن رشد می‌رسد و یا آن که مجنون از حالت جنون خارج شده و حجر وی مرتفع می‌شود، اصل بر آن است که اجازه و صلاحیت هر اقدامی اعم از حقوقی یا غیر حقوقی را پیدا می‌کنند.

با این حال استثنائاتی در قوانین وجود دارد که یکی از مصادیق آن اجازه برای ازدواج است. در اداره انواع حالت‌هایی که اجازه ازدواج باید به زوج یا زوجه اعطا شود را بررسی می‌کنیم.

اذن پدر برای ازدواج صغیر

جالب است که بدانید که در حقوق ایران، عملا سنی برای ازدواج مقرر نشده است و نه تنها شخص بالغ اجازه ازدواج دارد، بلکه حتی طفل نابالغ نیز در صورت تایید دادگاه و ولی خاص می‌تواند ازدواج نماید.

همچنین سن بلوغ در ایران برای دختران 9 سال تمام قمری و برای پسران 15 سال تمام قمری است. حال آن که سن رشد برای هر دو دختر و پسر 18 سالگی است. در نتیجه همانگونه که محرز است، چنانچه صغیر بالغ، یعنی دختر بین 9 سال تا 18 سال یا پسر بین 15 سال تا 18 سال، بخواهد ازدواج نماید، برای اجرای صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج، به اذن پدر نیاز دارد.

در این حالت اذن پدر از بابت ولایت عمومی است که بر صغیر داشته و ازدواج نیز همچون هر عمل حقوقی دیگری باید به نظارت وی انجام شود.

اذن پدر برای ازدواج سفیه

سفه به این معناست که شخص عقل معاش ندارد. یا به عبارت دیگر نمی‌تواند از عهده مدیریت مالی و اموال خود بر آید. شخص سفیه در انجام امور غیرمالی صلاحیت داشته و می‌تواند راسا اقدام نماید.

حال باید اشاره کنیم که چنانچه وضعیت سفه متصل به رشد شخص باشد، ولی خاص همچنان به سمت ولایت باقی خواهد ماند. در نتیجه مدیریت امور مالی سفیهی که وضعیت سفه وی متصل به سفه است، با پدر یا جد پدری خواهد بود.

اما باید اشاره کنیم که واقعه ازدواج و طلاق وقایع غیر مالی محسوب می‌شوند و در نتیجه سفیه می‌تواند راسا در رابطه با آن‌ها اتخاذ تصمیم نماید. لیکن اثرات مالی ازدواج همچون مهریه، امور مالی بوده که مدیریت آن به عنوان قیم شخص سفیه قرار دارد.

اذن پدر برای ازدواج مجنون

وضعیت جنون برخلاف سفاهت، به حالتی باز می‌گردد که شخص علاوه بر آن که قدرت مدیریت امور مالی خود را ندارد، از عهده امور غیر مالی خود نیز بر نمی‌آید.

در واقع در حالت جنون، سلامت عقلانی شخص به صورت موقت یا دائم از دست رفته است و به همین سبب نیاز به قیم دارد. حال چنانچه وضعیت جنون متصل به رشد شخص باشد، ولی خاص یعنی پدر یا جد پدری همچنان صلاحیت خود را بر مدیریت وضعیت این شخص دارا خواهند بود.

همچنین مطابق با قانون امور حسبی، ازدواج مجنون چنانچه مطابق با تجویز پزشک برای وی مناسب تشخیص داده شود امکان ازدواج و اجازه ازدواج به وی داده می‌شود. در این صورت، اذن ولی خاص یعنی پدر یا جد پدری برای اجرای صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج ضروری خواهد بود.

اذن ازدواج برای غیر محجور

حالت آخری که با توجه به سلامت و وضعیت روانی و صلاحیت اشخاص وجود خواهد داشت، حالتی است که شخص نه تنها به سن رشد رسیده است، بلکه از سلامت عقلانی کامل نیز برخوردار است. اتفاقا این حالت بیشترین گستره را نیز دارد.

در این صورت اصولا هر شخصی می‌تواند و اختیار دارد که از عهده امور مالی و غیرمالی خود برآید. لیکن در خصوص دختر و پسر، در قانون تفاوت‌های پیش‌بینی شده است که در ادامه بررسی خواهیم کرد.

توضیح آن که قانون هیچ محدودیتی برای فرزند پسری که به سن رشد رسیده و از سلامت عقلانی برخوردار است، یعنی محجور نیست، قائل نشده است. در نتیجه این شخص می‌تواند به خواست و صلاحدید خود نسبت به ازدواج، اعم از تایید صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج اقدام نماید.

لیکن برای دختران محدودیت‌هایی وجود دارد. در واقع مطابق با قانون مدنی، یکی از محدودیت‌هایی که به صلاحیت دختران رشید و غیر محجور وارد شده است، به موضوع ازدواج آن‌ها باز می‌گردد.

مطابق با ماده 1043 و 1044 از قانون مدنی، ازدواج دختران برای اجرای صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج به اذن پدر نیاز دارد. به صورتی که در ماده 1043 پیش‌بینی شده است که نکاح دختر باکره، حتی اگر به سن بلوغ رسیده باشد نیز متوقف است به اذن پدر یا جد پدری.

این ماده چند شرط با خود همراه دارد که در مشاوره‌های حقوقی بنیاد وکلا در مورد آن صحبت شده است.

  • اجازه پدر برای نکاح دائم شرط است: شرط اول آن است که اذن پدر یا جد پدری برای ازدواج دختران تنها به عقد نکاح دائم باز می‌گردد و نکاح موقت نیازی به اذن ولی خاص ندارد.
  • اجازه پدر برای دختران باکره شرط است: این شرط نیز معطوف است به شرایط بکارت دختر. چنانچه دختر باکره باشد، یعنی ازدواج اول وی باشد و از نوع ازدواج دائم نیز باشد، نیاز به اذن پدر دارد. در این صورت، برای مثال در حالتی که دختر سابقه ازدواج داشته باشد و یا آن که گواهی عدم بکارت در اختیار داشته باشد، واقعه ازدواج وی به اذن ولی خاص نیاز نخواهد داشت.
  • اجازه پدر معطوف است از حضور وی: طبیعی است که ولی خاص شامل پدر و جد پدری زمانی می‌توانند اذن خود را برای ازدواج اعلام و یا آن را سلب نمایند که در قید حیات باشند. همچنین در صورتی که نامبردگان در قید حیات بوده اما امکان استیذان از ایشان به علل مختلفی همچون عدم دسترسی میسر نباشد، امکان ازدواج برای دختر خواهد بود.

با این تفاوت که در حالت وفات ولی خاص، تنها کافی است که گواهی فوت ارائه شود، حال آن که چنانچه امکان دسترسی به ولی فراهم نباشد، باید اجازه ازدواج از دادگاه مطالبه شده و عدم دسترسی به ولی خاص، به واسطه دادگاه احراز شده باشد.

  • خودداری از ارائه اذن نکاح، باید به دلیل موجهی متصل باشد: توضیح آن که مطابق با ماده 1043 قانون مدنی، اجازه و اختیار پدر و جد پدری بر نکاح دختر باکره تا میزانی است که معقول و منطقی باشد. به همین سبب نیز پیش‌بینی شده است که در صورتی که خودداری پدر از اعطای اذن، در صورتی که معطوف به عذر موجه نباشد، دختر می‌تواند اجازه ازدواج خود را از محکمه مطالبه نماید.

طبیعتا در این حالت باید رسیدگی انجام شود، دختر باید شخصی که قصد ازدواج با وی را دارد معرفی کرده و نیز شرایط ازدواج همچون مهریه را به دادگاه اعلام نماید. مرجع رسیدگی کننده چنانچه وقوع ازدواج با شرایط مقرر را برای دختر مناسب تشخیص دهد، اذن ازدواج وی را صادر خواهد کرد و متعاقبا زوجین می‌توانند با استناد به حکم دادگاه، درخواست اجرای عقد نکاح و ثبت واقعه ازدواج را ارائه نمایند.

نقش پدر عروس در ازدواج

عقد ازدواج در حقوق ایران که به ایجاد علقه زوجیت بین زوج و زوجه می‌انجامد، به دو صورت ازدواج دائم و ازدواج موقت است.

با وجود آن که اثر اصلی ازدواج اعم از دائم یا موقت تشکیل خانواده و ایجاد رابطه زناشویی است، اما در هر کدام از این حالت‌های تعهدات مختلفی پیش از انجام عقد، پس از انجام عقد و در مرحله خاتمه عقد بر عهده طرفین قرار دارد.

همچنین اثرات قانونی ازدواج دائم از ازدواج موقت و مقررات هر کدام با یکدیگر نیز تفاوت‌هایی دارد.

یکی از موضوعاتی که در رابطه با عقد ازدواج مطرح و بسیار محل پرسش است، به اذن ملی برای ازدواج باز‌می‌گردد. در این نوشته قصد داریم به موضوع ازدواج بدون اجازه پدر بپردازیم

اذن ولی در چه صورتی لازم است؟

همانطور که می‌دانیم ازدواج بین یک دختر و یک پسر که موانع ازدواج بین آن‌ها وجود نداشته باشد محقق می‌شود. همچنین برای ایجاد رابطه زوجیت ضروری است که نخست بین زوجین عقد نکاح خوانده شده و هر دو طرف رضایت خود را نسبت به ایجاد رابطه زوجیت اعلام نمایند و سپس واقعه ازدواج در دفاتر ثبت ازدواج و طلاق ثبت شود.

در مرحله ثبت ازدواج است که ضروری است که حداقل دو نفر شاهد، ایجاد علقه زوجیت بین دو طرف را تایید نمایند. اما تشریفات و مقررات ازدواج به این موارد باز نمی‌گردد.

در حقوق ایران اشخاص محجور که اعم هستند از شخص صغیر، شخص سفیه و شخص مجنون، ولی خاص، وصی و یا قیم دارند. ولی خاص یا قیم وظایف مدیریت اموال و نیز تربیت این اشخاص را بر عهده دارند. به همین سبب نیز اذن ایشان برای انجام برخی از امور توسط محجور ضروری است.

با این حال زمانی که طفل به سن رشد می‌رسد و یا آن که مجنون از حالت جنون خارج شده و حجر وی مرتفع می‌شود، اصل بر آن است که اجازه و صلاحیت هر اقدامی اعم از حقوقی یا غیر حقوقی را پیدا می‌کنند.

با این حال استثنائاتی در قوانین وجود دارد که یکی از مصادیق آن اجازه برای ازدواج است. در اداره انواع حالت‌هایی که اجازه ازدواج باید به زوج یا زوجه اعطا شود را بررسی می‌کنیم.

اذن پدر برای ازدواج صغیر

جالب است که بدانید که در حقوق ایران، عملا سنی برای ازدواج مقرر نشده است و نه تنها شخص بالغ اجازه ازدواج دارد، بلکه حتی طفل نابالغ نیز در صورت تایید دادگاه و ولی خاص می‌تواند ازدواج نماید.

همچنین سن بلوغ در ایران برای دختران 9 سال تمام قمری و برای پسران 15 سال تمام قمری است. حال آن که سن رشد برای هر دو دختر و پسر 18 سالگی است. در نتیجه همانگونه که محرز است، چنانچه صغیر بالغ، یعنی دختر بین 9 سال تا 18 سال یا پسر بین 15 سال تا 18 سال، بخواهد ازدواج نماید، برای اجرای صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج، به اذن پدر نیاز دارد.

در این حالت اذن پدر از بابت ولایت عمومی است که بر صغیر داشته و ازدواج نیز همچون هر عمل حقوقی دیگری باید به نظارت وی انجام شود.

اذن پدر برای ازدواج سفیه

سفه به این معناست که شخص عقل معاش ندارد. یا به عبارت دیگر نمی‌تواند از عهده مدیریت مالی و اموال خود بر آید. شخص سفیه در انجام امور غیرمالی صلاحیت داشته و می‌تواند راسا اقدام نماید.

حال باید اشاره کنیم که چنانچه وضعیت سفه متصل به رشد شخص باشد، ولی خاص همچنان به سمت ولایت باقی خواهد ماند. در نتیجه مدیریت امور مالی سفیهی که وضعیت سفه وی متصل به سفه است، با پدر یا جد پدری خواهد بود.

اما باید اشاره کنیم که واقعه ازدواج و طلاق وقایع غیر مالی محسوب می‌شوند و در نتیجه سفیه می‌تواند راسا در رابطه با آن‌ها اتخاذ تصمیم نماید. لیکن اثرات مالی ازدواج همچون مهریه، امور مالی بوده که مدیریت آن به عنوان قیم شخص سفیه قرار دارد.

اذن پدر برای ازدواج مجنون

وضعیت جنون برخلاف سفاهت، به حالتی باز می‌گردد که شخص علاوه بر آن که قدرت مدیریت امور مالی خود را ندارد، از عهده امور غیر مالی خود نیز بر نمی‌آید.

در واقع در حالت جنون، سلامت عقلانی شخص به صورت موقت یا دائم از دست رفته است و به همین سبب نیاز به قیم دارد. حال چنانچه وضعیت جنون متصل به رشد شخص باشد، ولی خاص یعنی پدر یا جد پدری همچنان صلاحیت خود را بر مدیریت وضعیت این شخص دارا خواهند بود.

همچنین مطابق با قانون امور حسبی، ازدواج مجنون چنانچه مطابق با تجویز پزشک برای وی مناسب تشخیص داده شود امکان ازدواج و اجازه ازدواج به وی داده می‌شود. در این صورت، اذن ولی خاص یعنی پدر یا جد پدری برای اجرای صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج ضروری خواهد بود.

اذن ازدواج برای غیر محجور

حالت آخری که با توجه به سلامت و وضعیت روانی و صلاحیت اشخاص وجود خواهد داشت، حالتی است که شخص نه تنها به سن رشد رسیده است، بلکه از سلامت عقلانی کامل نیز برخوردار است. اتفاقا این حالت بیشترین گستره را نیز دارد.

در این صورت اصولا هر شخصی می‌تواند و اختیار دارد که از عهده امور مالی و غیرمالی خود برآید. لیکن در خصوص دختر و پسر، در قانون تفاوت‌های پیش‌بینی شده است که در ادامه بررسی خواهیم کرد.

توضیح آن که قانون هیچ محدودیتی برای فرزند پسری که به سن رشد رسیده و از سلامت عقلانی برخوردار است، یعنی محجور نیست، قائل نشده است. در نتیجه این شخص می‌تواند به خواست و صلاحدید خود نسبت به ازدواج، اعم از تایید صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج اقدام نماید.

لیکن برای دختران محدودیت‌هایی وجود دارد. در واقع مطابق با قانون مدنی، یکی از محدودیت‌هایی که به صلاحیت دختران رشید و غیر محجور وارد شده است، به موضوع ازدواج آن‌ها باز می‌گردد.

مطابق با ماده 1043 و 1044 از قانون مدنی، ازدواج دختران برای اجرای صیغه نکاح و ثبت واقعه ازدواج به اذن پدر نیاز دارد. به صورتی که در ماده 1043 پیش‌بینی شده است که نکاح دختر باکره، حتی اگر به سن بلوغ رسیده باشد نیز متوقف است به اذن پدر یا جد پدری.

این ماده چند شرط با خود همراه دارد که در مشاوره‌های حقوقی بنیاد وکلا در مورد آن صحبت شده است.

  • اجازه پدر برای نکاح دائم شرط است: شرط اول آن است که اذن پدر یا جد پدری برای ازدواج دختران تنها به عقد نکاح دائم باز می‌گردد و نکاح موقت نیازی به اذن ولی خاص ندارد.
  • اجازه پدر برای دختران باکره شرط است: این شرط نیز معطوف است به شرایط بکارت دختر. چنانچه دختر باکره باشد، یعنی ازدواج اول وی باشد و از نوع ازدواج دائم نیز باشد، نیاز به اذن پدر دارد. در این صورت، برای مثال در حالتی که دختر سابقه ازدواج داشته باشد و یا آن که گواهی عدم بکارت در اختیار داشته باشد، واقعه ازدواج وی به اذن ولی خاص نیاز نخواهد داشت.
  • اجازه پدر معطوف است از حضور وی: طبیعی است که ولی خاص شامل پدر و جد پدری زمانی می‌توانند اذن خود را برای ازدواج اعلام و یا آن را سلب نمایند که در قید حیات باشند. همچنین در صورتی که نامبردگان در قید حیات بوده اما امکان استیذان از ایشان به علل مختلفی همچون عدم دسترسی میسر نباشد، امکان ازدواج برای دختر خواهد بود.

با این تفاوت که در حالت وفات ولی خاص، تنها کافی است که گواهی فوت ارائه شود، حال آن که چنانچه امکان دسترسی به ولی فراهم نباشد، باید اجازه ازدواج از دادگاه مطالبه شده و عدم دسترسی به ولی خاص، به واسطه دادگاه احراز شده باشد.

  • خودداری از ارائه اذن نکاح، باید به دلیل موجهی متصل باشد: توضیح آن که مطابق با ماده 1043 قانون مدنی، اجازه و اختیار پدر و جد پدری بر نکاح دختر باکره تا میزانی است که معقول و منطقی باشد. به همین سبب نیز پیش‌بینی شده است که در صورتی که خودداری پدر از اعطای اذن، در صورتی که معطوف به عذر موجه نباشد، دختر می‌تواند اجازه ازدواج خود را از محکمه مطالبه نماید.

طبیعتا در این حالت باید رسیدگی انجام شود، دختر باید شخصی که قصد ازدواج با وی را دارد معرفی کرده و نیز شرایط ازدواج همچون مهریه را به دادگاه اعلام نماید. مرجع رسیدگی کننده چنانچه وقوع ازدواج با شرایط مقرر را برای دختر مناسب تشخیص دهد، اذن ازدواج وی را صادر خواهد کرد و متعاقبا زوجین می‌توانند با استناد به حکم دادگاه، درخواست اجرای عقد نکاح و ثبت واقعه ازدواج را ارائه نمایند.