پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یاشار سلطانی که نامه مخدوش شده و غیر مستند یک کارشناس سازمان بازرسی را منتشر ساخته بود اعتراف کرده که این نامه را از عضو جنجالی شورای شهر گرفته است. روز گذشته عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد: متهم در تحقیقات نزد بازپرس و مواجهه حضوری با بازرسان سازمان بازرسی مسؤولیت انتشار نامه را پذیرفته است. یاشار سلطانی هم‌چنین اعلام کرده است که تصویر گزارش سازمان بازرسی کل کشور توسط حکیمی‌پور یکی از اعضای شورای شهر تهران به نامبرده تحویل شده است.

در ظاهر ماجرا یاشار سلطانی گزارشی محرمانه را از سازمان بازرسی کل کشور که به گفته خود مسوولان سازمان بازرسی صرفاً گزارش اولیه بوده به‌طور علنی در وب‌سایتش منتشر کرده است. این گزارش سؤالاتی را از شهرداری تهران درباره برخی واگذاری‌های املاک این سازمان به کارکنان خود مطرح کرده است. قرار بر آن بوده است تا شهرداری پاسخ‌های خود را به سازمان بازرسی دراین‌باره ارائه دهد. گزارش «کارشناس» سازمان بازرسی به‌اشتباه به نام گزارش «سازمان» بازرسی مطرح‌شده است. این گزارش در اصل فقط گزارش یک «کارشناس» اولیه بوده است. ازنظر قانونی برای رسمیت پیدا کردن گزارش باید نخست به تائید کارشناس ارشد سازمان برسد و نهایتاً به تائید رییس سازمان بازرسی و بعد قوه قضائیه. این در حالی است که گزارش املاک شهرداری به‌هیچ‌عنوان این پروسه را طی نکرده و کاملاً غیررسمی و غیرقابل استناد تلقی می‌شود.

با این همه چگونه سند مخدوش سازمان بازرسی در اختیار یاشار سلطانی قرار گرفت در دست بررسی بود که مشخص شد حکیمی پور به این اقدام مبادرت ورزیده است. حکیمی پور در میان اعضای شورای شهر به فردی شناخته می شود که همواره در هر نقطه ای از فعالیت شورای شهر را به جنجال و فاصله گیری از رسیدگی به مشکلات اصلی شهر کشانده است.

ماجرای انحلال شورای اول با لیدری حکیمی پور

اولین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در تاریخ 7 اسفند 1377 و در دولت اصلاحات برگزار شد. سیدمحمد خاتمی و دولت او که محور اساسی برنامه‌های خود را بر «توسعه سیاسی» متمرکز کرده بودند، حساب ویژه‌ای روی شوراها باز کرده بودند. در حقیقت انتخابات شوراها و موفقیت کار شورایی در سراسر کشور یکی از مصداق‌های بارز توسعه سیاسی و مشارکت جمعی مردم در امورات خود می‌توانست باشد.

شورای شهر تهران بخصوص از این جهت، مهم‌تر می‌نمود و اتفاقات و رویدادهای آن در معرض دید و توجه افکار عمومی و ناظران سیاسی بود. تجربه شورای شهر اول تهران اما آن چیزی نشد که اصلاح‌طلبان دنبال آن بودند. 

به طوری که با لیدری احمد حکیمی پور و عناصر جنجالی دولت اصلاحات، عملا شورای شهر اول دچار فروپاشی شد و اولین تجربه شورای شهر پایتخت نمونه و مصداقی شد از سیاست‌زدگی و اختلافات و چند دستگی‌هایی که به هیچ وجه موید توسعه سیاسی نبود. 

در راس این‌ها اختلاف‌نظر دولت اصلاحات با مدیریت شهری اصلاح‌طلب بیش از همه برجسته بود که در نهایت به آنجا ختم شد که اولین شورای شهر پایتخت با اعضای اصلاح‌طلب به‌دست وزارت کشور دولت اصلاح‌طلب منحل شد و به تعبیر یک روزنامه اصلاح‌طلب بزرگترین خودکشی سیاسی در دولت اصلاحات انجام شد.

دستگیری بعد از ماجرای آشوبهای خیابانی تهران

بعد از اینکه با دروغ بزرگ تقلب، پایتخت کشور 8 ماه در آتش و التهاب میسوخت، مجددا عده ای در سالگرد آن ایام پرالتهاب در تهران دست به تحرکاتی زدند که یکی از این سر خط ها، حکیمی پور بود که مدتی نیز توسط نهادهای ذیربط درخصوص ایجاد التهاب و آشوب بازداشت شد.

روایتی دیگر از ابعاد ترور مشکوک تئوریسین جریان اصلاحات و شک به احمد حکیمی پور

سید محسن میرحاجی در مورد ماجرای ترور حجاریان می نویسد: مظنون چهارم کیست؟کسی که از جریان این ترور سود می برد و این ماجرا به تحقق اهدافش کمک می کرد. با مروری ساده بر جریان ترور به خصوص عاملان آن و حواشی مربوط به این قضیه، این خود اصلاح طلبان هستند که در مظان اتهام قرار می گیرند که در این نوشته سعی می شود به برخی از این موارد اشاره شود. 

اگر از ارتباط و سمپات بودن خانواده ضارب(به خصوص پدرش) با جبهه ی موسوم به اصلاحات عبور کنیم، نمی توانیم نادیده بگیریم که یکی دیگر از متهمان اصلی این ماجرا، یعنی محمدعلی مقدمی، از فعالان جبهه مشارکت بود و گرایشات او به قدری آشکارا بود که امکان انکار آن وجود نداشت.

هر چند که حزب مشارکت با انکار عضویت آن در حزب مذکور سعی کرد تا این ماجرا را نیز به جناح مقابل برگرداند ولی اسناد قوی، این مطلب را اثبات می نمود. محمد علی مقدمی و وابستگی اش به مشارکت و مجمع روحانیون محمدعلی مقدمی در جریان ترور، ماموریت داشت تا با تحویل نامه‌ی حکیمی پور (یکی از اعضای شورای شهر) به حجاریان وی را برای لحظاتی متوقف کند تا سعید عسگر با استفاده از این فرصت حجاریان را مورد هدف قرار دهد.

متن این نامه که در آن میزان وابستگی مقدمی به جریان اصلاح طلب کاملا مشخص است به شرح زیر است: « برادر گرامی، جناب آقای حجاریان، سلام علیکم حامل نامه آقای مقدمی از برادران فعال جبهه مشارکت و مجمع روحانیون مبارز، در انتخابات اخیر و ریاست جمهوری در منطقه 17 تهران که سابقه شش سال فعالیت مستمر در حفاظت مجلس دارند، به خدمت می رسند. ایشان اخبار مهمی از فعل و انفعالات امور داخلی و اداری مجلس در این ایام دارند که اطلاع آن ها بسیار ضروری می باشد، حکیمی پور. »

دلیل دیگر بر این مدعا عدم شکایت حجاریان از ضاربین و پیگیری نکردن این ماجرا بر خلاف تبلیغات گسترده و موضع گیری‌های فراوان توسط اصلاح طلبان است، بر خلاف برخی پرونده های کم اهمیت تر که اصلاح طلبان نه تنها در آن به شکایت پرداخته اند که هنوز هم پس از گذشت سال ها بر پیگیری جدی تر آن پرونده ها تأکید دارند.

نوار تهدید: جعبه سیاه ترور؟ 

دیگر سند ما، ادعای وجود نواری بود که در آن سعید حجاریان تهدید به اعدام انقلابی به خاطر توهین به ائمه و عدم ولایت پذیری و... توسط گروهی به نام فدائیان اسلام و سازمانی به نام فدائیان ولایت شده بود. دراین ماجرا حکیمی پور و اصغرزاده (2 عضو شورای شهر) اگر چه به شدت با این نوار جو سازی می کردند و مدعی می شدند که ریشه و سرنخ های بسیاری را می توان در این نوار یافت و ... ولی در عین حال به شدت مخالف پخش مفاد این نوار بودند اما صدیقه وسمقی(عضو دیگر شورا) خواستار پرداختن به این ماجرا بود.

او سرانجام در جلسه ای با حضور خبرنگاران بخشی از این نوار را جلوی میکروفون پخش کرد: گروه اجتماعی روزنامه صبح امروز بخشی از متن پخش شده را چنین گزارش می کند: «اینجانب رضا احمدی، عضو گروه فدائیان اسلام و همچنین عضو هیئت مؤسس حزب سازمان فدایی ولایت فقیه [هستم]. جناب آقای سعید حجاریان، از دیدگاه حزب جوانان فدائیان ولایت فقیه و دیدگاه فدائیان اسلام، به دلیل زیر محکوم به ضدیت با ولایت فقیه و مرتد هستید و سابقه شما نشان می دهد با ولایت فقیه ضدیت دارید.» (روزنامه صبح امروز، 24 فروردین 1379، صفحه 15)

نکته بسیار بسیار جالب آنکه این نوار گرچه ظاهراً یک نوار تهدید بود ولی کسی که نوار را پر کرده بود هم اسم خود را گفته بود و هم آدرس خود را! همین مطلب باعث شد که این شخص (رضا احمدی، که جوانی 21 ساله بود) بلافاصله و به سادگی دستگیر شود. او 100 روز تحت بازداشت بود و در این مدت به مطالبی اشاره کرد که آگاهی از آنها بعد دیگری از قضیه را آشکار می کند. او اعلام کرد که این نوار به سفارش خود حجاریان پر شده است و مطالب آن نیز دیکته خود حجاریان است(البته گاف هایی مثل ذکر اسم و ... در همان نوار نیز مؤید این مطلب است).

مصاحبه روشنگر رضا احمدی وی پس از آزادی در مصاحبه ای با خبرنگار روزنامه رسالت گفت: «به منظور کمک گرفتن برای هیئت مذهبی با آقای طباطبایی عضو شورای شهر در نماز جمعه صحبت کردم و او من را به آقای حجاریان معرفی کرد. ... اولین باری بود که حجاریان را از نزیک می دیدم. او در جلسه اول خیلی از من استقبال کرد و گفت: شنیده ام عضو انصار حزب الله هستی اما خوشحالم که شما مثل آن ها نیستی و حرف هایت را می زنی. در آن جلسه من هم انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و ... . او به من خندید و پاسخی نداد و گفت این اندیشه ماست و شما باید اندیشه را با اندیشه جواب بدهید. جلسه بعد هم در شورای شهر بود که چون هماهنگ کرده بود، بیشتر مرا تحویل گرفتند و در همین جلسه بود که آقای حجاریان بحث نوار را مطرح کرد و گفت شما هرچه اندیشه دارید، بر روی نوار بگویید. در جلسه سوم گفت حرف های من را هم در نوار بگو، حرف های خودت را هم بزن، حجاریان به من گفت در نوار من را تهدید کن. به او گفتم آیا مشکلی برای من پیش نمی آید؟ او گفت: نه، باقی اش با من... . آقای سعید حجاریان به من گفت: در نوار خودت را معرفی کن و بگو عضو انصار حزب الله هستم و روی این موضوع تأکید زیادی داشت. حجاریان گفت: بگو فدائی ولایت فقیه هستم، من را هم محکوم کن و به موضوع فشار از پایین، چانه زنی در بالا و فتح سنگر به سنگر حمله کن. وقتی من را تهدید می کنی، به حالت جدی حرف بزن و تهدید کن و بگو می کشمت وخانه و زندگی ات را آتش می زنیم. من هم تیتر مطالب او را یادداشت کردم. حتی گفت در نوار تهدید به نهضت آزادی، عبدالله نوری، مهاجرانی و آقای خاتمی هم توهین کن و بگو خاتمی آمده با جامعه مدنی ختم انقلاب را اعلام کند. حجاریان گفت: در داخل نوار از سعید امامی به عنوان شهید سعید امامی یاد کن. او در آخر جلسه سوم به من گفت: من به شما از نظر مالی و کاری کمک می کنم، اگر بخواهی به هیئت شما کمک می کنیم، اگر نخواستی به خودت کمک می کنیم که خانه خودتان را بسازید. با شهرداری منطقه هم هماهنگ می کنم. حجاریان به من گفت: تو نسبت به سایر بچه های انصار خیلی آرام هستی، اگر می توانی بچه های انصار را بیاور اینجا با هم صحبت بکنیم! نوار را او ساخت و من فقط یک گوینده بودم و نمی دانستم او چه سوء استفاده ای از آن می کند. من هم رفتم خانه ام در زمانی که هیچ کس نبود، نوار را پر کردم و بردم به حجاریان دادم. او هم گفت کار بزرگی کردی امیدوارم بتوانیم مشکلات ! شما را حل کنیم. وقتی نوار را دو دستی به حجاریان دادم (چند ماه قبل از ترور او) آقایان اصغر زاده و حکیمی پور نیز شاهد بودند.»(روزنامه رسالت، 12 تیر 79 صفحه 1)

رد صلاحیت در تمام انتخابات

وی  سابقه نمایندگی در دوره چهارم مجلس شورای اسلامی را دارد و در تمامی انتخابات مجلس بعد از آن شرکت کرد از سوی هیات های اجرایی یا هیات های نظارت یا شورای نگهبان رد صلاحیت شده است.

وی در مجلس چهارم از چهره های جنجالی و پرآشوب مجلس بود.

به دلیلی همین آشوب طلبی ها، زندگی نامه وی از روی سایت اینترنتی اش حذف شده است.

این بار هم در ماجرای املاک شهرداری؛ همیشه پای یک اصلاحطلب در میان است!

ماجرای یاشارسلطانی هر روز ابعاد جدیدی پیدا می‌کند. دادستان تهران دیروز در مصاحبه‌ای اعلام کرد که وی اعتراف کرده گزارش محرمانه مخدوش و بدون استناد سازمان بازرسی را از طریق حکیمی‌پور عضو شورای شهر تهران به وی رسیده است. 

حکیمی‌پور که دیروز صبح برای پاسخگویی به دادستانی رفته ناچار شد ماجرا را قبول کند؛ او اعتراف کرده که آن مدارک را امانت به سلطانی داده تا صحت آن را بررسی کند. 

این حرف به این معناست که تمام سر و صداها و تهمت‌ها و ... زیر سر یک اصلاحطلب بود؛ یکی از اعضای شورای شهر تهران که (شاید) به امید پیروزی در انتخابات۹۶ از اطلاعات مخدوش و ثابت نشده‌ای که به رسم امانت نزدش بوده، سوءاستفاده کرده و به رای مردم خیانت نموده است.

و البته شاید هم برای پرت شدن حواسها از فیشهای_نجومی! و حقوقهای ٢٩٠ میلیونی...