حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در گفت و گو با روزنامه اعتماد به تحلیل و بررسی فضای سیاسی کشور پرداخته که در ذیل می توانید بخشی از این گفت و گو را مطالعه کنید:


* ارزیابی شما از مطرح کردن بحث رفراندوم از سوی رییس جمهوری چیست؟ فکر می کنید آقای روحانی برای تحقق وعده های انتخاباتی و مطالبات مردم با فشارهای جناحی و قدرت های پنهانی روبه رو است که برای کنترل این فشارها می خواهد از اهرم مردم استفاده کند؟
آقای روحانی به صورت مشخص مطرح نکردند که مقصودشان از مطرح کردن رفراندوم برای چه حوزه یی است و اینکه آیا در مورد موضوع هسته یی که محل مناقشات است می خواهند از رفراندوم استفاده کنند یا نه اما به هر حال استفاده از همه پرسی یکی از ظرفیت های قانون اساسی ما است.
اگر در مورد موضوع مهمی مجموعه نظام به این جمع بندی برسد که خوب است برای شکست بن بستی به آرای عمومی مراجعه شود این ظرفیت در قانون اساسی پیش بینی شده است اما این ظرفیتی نیست که بتوان در مناقشات داخلی نظام استفاده جناحی از آن کرد.
استفاده از همه پرسی به دوسوم رای نمایندگان احتیاج دارد و بعد از آن هم نیاز به ابلاغ مستقیم رهبری دارد. اگر بین مجلس و دولت اختلاف نظری وجود داشته باشد کمااینکه این اختلاف نظر وجود دارد از این ظرفیت قانون اساسی نمی توان استفاده کرد.
استفاده از همه پرسی زمانی اتفاق می افتد که مجموعه حاکمیت به جمع بندی رسیده اند و حالابرای ایجاد قدرت برتر در مواجهه با جهان خارج از ایران یا برای انجام جراحی های بزرگ اقتصادی یا سیاسی در درون کشور و برای بیمه کردن این جراحی ها تصمیم می گیرند از همه پرسی استفاده کنند. بنابراین این ابزاری است که در اختیار کلیت نظام قرار دارد.
اما موضوعی که آقای روحانی مطرح کرد جنبه دیگری دارد. روحانی با مطرح کردن موضوع همه پرسی به نوعی با مردم صحبت می کنند یعنی می خواهد با گرفتن موضع انتقادی در سخنرانی ها به مردم بگوید که دولت با مشکلات و بعضا حتی با بن بست هایی رو به رو است.
مقصود روحانی بیشتر بیان مشکلات، فشارها و موانعی است که وجود دارد نه اینکه به واقع بخواهد از این ابزار استفاده کنند. از سویی از نظر من موضوع اساسی در راهبردهای اصلی کشور موضوع اساسی وجود دارد. ما باید مشخص کنیم که می خواهیم همچنان یک دولت انقلابی داشته باشیم یا به دنبال دولتی مستقل هستیم که می خواهیم به مسائل داخلی بپردازیم و ایران و جمهوری اسلامی را تقویت کنیم.
به نظر من این موضوع یکی از کلیدی ترین راهبردهاست. اگر بخواهیم انقلابی بمانیم و انقلابی رفتار کنیم باید از یک نوع ابزارهای خاص استفاده کنیم باید سازمان هایی مثل بسیج و سپاه را تقویت کنیم، باید یارگیری هایی در منطقه از نهضت های سیاسی و اجتماعی داشته باشیم باید حوزه نفوذمان را در خاورمیانه افزایش دهیم اما اگر راهبرد اصلی ما این باشد که به عنوان کشوری که حامل ارزش های اصیل است از درون کشور و نظام را تقویت کنیم ابزارهای متفاوتی احتیاج دارد برای پیشبرد این راهبرد باید تعاملات خارجی را افزایش بدهیم سرمایه گذاری های خارجی را تقویت کنیم، نظام های اداری توسعه را مورد توجه قرار دهیم و فکر و ذکرمان رشد اقتصادی وتعامل با دنیا باشد.
من فکر می کنم این کلیدی ترین سوالی است که اگر قرار باشد روزی رفراندومی انجام شود باید از مردم ایران پرسیده شود. مردم باید تصمیم بگیرند که می خواهند دولت و نظام پیشتاز در منطقه و جهان داشته باشند یا ترجیح می دهند نظام و دولت شان مستقر و در خدمت توسعه و آبادانی کشور و نظام باشد.
البته که فقط بحث اصلاح طلبان نیست به نظر تمام قدرت آقای روحانی از مردمی است که به او رای داده اند. این مردم را طبیعتا اصلاح طلبان و دوستان و متحدان روحانی در انتخابات به صحنه آورده اند. بنابراین روحانی راهی جز این برای انتخاب ندارد. او نباید مردم و جبهه متحدانش را از دست بدهد و از ظرفیت های آنها استفاده کنند. به هر حال اگر دولت این پشتوانه را نداشته باشد قطعا ضعیف خواهد شد.

* با توجه به شرایط وزارت کشور فکر می کنید دولت روحانی با چه نقاط قوت و ضعفی در برگزاری انتخابات مجلس رو به رو خواهد شد و همچنین دولت و شخص روحانی در برداشتن موانع پیش روی اصلاح طلبان برای انتخابات چقدر می تواند نقش موثری داشته باشد؟
در حال حاضر مهم ترین موضوعی که در مورد انتخابات مجلس باید مدنظر قرارداد موضوع رد صلاحیت ها و آرایش های سیاسی است. در واقع باید بیش از اینکه به چگونگی اجرا و مقدمات اجرایی برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور توجه کرد، باید به فراهم کردن مقدمات سیاسی آن پرداخت.

آقای روحانی باید در سطح نظام موقعیتی را به وجود بیاورد که در درجه اول انتخاباتی رقابتی و بعد از آن رقابتی پرشور اتفاق بیفتد. در فراهم کردن این شرایط قطعا وزارت کشور موثر است البته این تاثیرگذاری در بخش اجرایی است اما روحانی باید از لحاظ سیاسی هم این فضا را تقویت کند.

موضوع مهمی که در مورد انتخابات مجلس در حال حاضر پیش روی اصلاح طلبان قرار دارد موضوع رد صلاحیت ها و تصمیمات نهادهای نظارتی است.

* فکر می کنید علاوه بر موانع پیش روی اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس، محافظه کاران از چه راهبردی برای جلوگیری از ورود حداکثری اصلاح طلبان به مجلس استفاده خواهند کرد و اگر به هر دلیلی مجلس آینده با اکثریت اصلاح طلبان و معتدلین تشکیل نشود به نظر شما رابطه دولت و مجلس در زمان باقیمانده برای دولت یازدهم چگونه پیش خواهد رفت؟
اصولگرایان که همیشه از شیوه ها و راهکارهای حذفی در مورد رقبای اصلاح طلب خود استفاده کرده اند امیدواریم در این انتخابات همچنان بر شیوه های حذف خود تاکید نداشته باشند و بگذارند فضای رقابتی واقعی در کشور شکل بگیرد تا مردم بتوانند انتخاب کنند اما آنچه برای ما اهمیت دارد انتخاب مردم است.
از سویی ما به هر حال باید تفاوتی با اصولگرایان داشته باشیم، نمی توان گفت که مردم باید به اصلاح طلبان یا متحدان دولت رای دهند یا الزاما این اتفاق خواهد افتاد تنها موضوعی که اهمیت دارد این است که باید به قدرت مردم احترام گذاشت و باید اجازه بدهیم در یک فضای رقابتی و نه حذفی خودشان انتخاب کنند.
درست است که تجربه تاریخی نشان داده که مردم معمولاهمان انتخاب ریاست جمهوری را در انتخابات مجلس تکرار می کنند اما حتی اگر اشتباه هم انتخاب کنند باید به آن احترام گذاشت و منتظر نتیجه آن بود اما موضوعی که مطرح است موانع پیش رو است که نباید این موانع انتخاب مردم را مختل و مخدوش کند و این قدرت انتخاب را از آنها بگیرد.
در مورد رابطه دولت و مجلس هم باید بدانیم که این رابطه را قانون اساسی تعیین می کند: درست است که مردم در شکل گیری این رابطه موثر هستند اما رابطه دولت و مجلس وابسته به قانون است و در نهایت این قانون است که مشخص می کند رابطه این دو قوه چگونه پیش برود.

* فکر می کنید با توجه به فضای سیاسی حرکت به سمت وحدت و انسجام ملی چقدر ضرورت دارد؟
من فکر نمی کنم با توجه به فضای سیاسی امروز مشکلی در وحدت و انسجام ملی داشته باشیم. به هر حال کشور ما کشور آرامی است و حتی اصلاح طلبان هم با وجود رنجش هایی که ممکن است داشته باشند حس شان این نیست که جدای از نظام و کشور هستند ولی شاید باید این موضوع را به شکل دیگری مطرح کرد.
به نظر من در حال حاضر مشکل فضای سیاسی کشور کمرنگ شدن مشارکت عمومی است. من مشکلی در وحدت ملی در فضای امروز کشور نمی بینم. اکثریت مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را نظام مفیدی برای کشور می دانند و نسبت به نظام دلبستگی دارند همین طور برای رهبری احترام قایل هستند هرچند که ممکن است رنجش هایی داشته باشند اما به هر حال من وحدت ملی را مخدوش شده نمی دانم.

* پس شما فکر می کنید ما در فضای سیاسی کشور با فقدان وحدت و اتحاد ملی مواجه نیستیم، پس عامل نزاع ها و کشمکش های جناح های سیاسی در کشور را چه می دانید؟
فضای سیاسی کشور در حال حاضر وحدت و انسجام لازم را دارد اما این فضا با سه مشکل اساسی مواجه است که باید این سه مشکل حل شود:
نخستین مشکل در فضای سیاسی امروز که نگرانی و رنجش ایجاد کرده این است که جمعی از فعالان سیاسی به بهانه هایی در حصر هستند و باید دلسوزان کشور برای حل آن چاره اندیشی کنند.
معضل دوم این است که بخشی از فعالان جامعه به بهانه یی به نام فتنه کنار گذاشته شدند امروز به بهانه ناهنجاری های سال ٨٨ جمعی از نیروهای فعال در عرصه های مختلف فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... با برخورد حذفی رو به رو می شوند. این موضوع هم برای کشوری که نیروی انسانی کم دارد و اگر همه هم فعال باشیم بازهم با مشکل نیروی انسانی لایق مواجه هستیم و این معضلی است که کم کم تبدیل به عقده بسته یی می شود که اگر سرباز کند ممکن است در درازمدت مشکلات و زحمت بیشتری را برای کشور ایجاد کند.
سومین معضل هم این است که عده یی که دسترسی به نهادهای حکومتی دارند، عده یی به قوه قضاییه، اطلاعات و سپاه به عنوان یک نهاد موثر و بسیج به عنوان نیروی های موثر برای ذخیره نیروی سیاسی کشور و شورای نگهبان به عنوان یک نهاد نظارتی به این نهاد ها دسترسی دارند و قاعده بازی سیاسی را به هم می زنند و به جای اینکه با مردم رابطه خوبی برقرار کنند و هنرهای مدیریتی شان و توانایی های خودشان را نشان دهند تا از مردم رای بگیرند سعی می کنند با استفاده ازقدرت این نهادها رقبای خودشان را حذف کنند و همین امر باعث می شود کفایت در نهادهایی مثل مجلس و بعضا دولت و همین نهادهای موثر به خاطر این سیاه وسفید کردن جامعه ضعیف بشود.
بر اساس همین دلایل من فکر می کنم در صورتی که این مشکلات و معضلات در فضای سیاسی کشور برطرف شود قطعا صفوف وحدت ملی هم فشرده تر و قوی تر می شود.

* شما اشاره کردید که در بطن جامعه ما با مشکل وحدت و انسجام ملی رو به رو نیستیم اما ما همچنان در فضای سیاسی کشور شاهد نزاع ها و تخاصمات سیاسی هستیم که می تواند در نهایت در وحدت و انسجام ملی موثر باشد. فکر می کنید چه گروه ها و باندهای سیاسی از این بدبینی های به وجود آمده و اختلاف افکنی ها و نزاع های سیاسی سود می برند؟
از نظر من این نزاع ها و کشمکش های سیاسی در ذات خود مذموم نیستند. اینکه عده یی فکر کنند نزاع سیاسی درون نظام به معنای نزاع با نظام است مشکل ساز می شود و تلقی بدی است.
اصلاح طلبان شاید با علی لاریجانی یا با جبهه پایداری اختلاف نظر داشته باشند و این نزاع که بر سر اختلاف نظرها اتفاق می افتد اساسا بد نیست و مردم هم خودشان قضاوت می کنند.
حالااگر علی لاریجانی یا جبهه پایداری پشت شورای نگهبان بروند و ما را از صحنه رقابت های سیاسی حذف کنند این موضوع است که مشکل و معضل در هماهنگی و وحدت ایجاد می کند.
ما باید بگذاریم این نزاع های سیاسی و اختلاف نظرها به قضاوت مردم گذاشته شود و موضوع برای یک دوره چهار ساله تمام شود. اینکه رییس جمهوری منتخب مردم است و انواع و اقسام مقاومت ها در برابرش وجود داشته باشد و برخی نهادها به خودشان اجازه بدهند هر رفتاری با او بکنند درست نیست البته منظورم کلیت آن نهاد خاص نیست، بلکه افرادی منتسب به آن هستند که برخوردهای شان مایه تاسف است.
بنابراین اساسا اصل نزاع میان جناح های سیاسی مشکلی ایجاد نمی کند اینکه این نزاع را تقابل با رهبری و نظام جلوه بدهند در جامعه مشکل ایجاد می کند. اینکه برخی توان رقابت در جامعه را ندارند جناح رقیب را متهم به بی دینی و ضد انقلاب و فتنه گری بکنند معضل ایجاد می کند.
کشمکش میان جناح های سیاسی در صورتی که قواعد بازی سیاسی در آن رعایت شود و با قضاوت مردم برای یک دوره چهار ساله تعیین تکلیف بشود لازمه رشد کشور است. نزاعی که با رهبری و کل نظام باشد ایجاد مشکل می کند. عده یی اکثریت، دولت تشکیل می دهند و اقلیتی هم نقد می کنند و این کاملاطبیعی است و اگر اتفاق نیفتد فساد شکل می گیرد. بی کفایتی بر کشور حاکم می شود. عده یی چون دسترسی به قدرت و اصل حاکمیت دارند سعی می کنند رقیب را از صحنه حذف کنند که اساسا اشتباه است.

* فکر می کنید رعایت قواعد بازی و رقابت صحیح سیاسی چقدر می تواند در پررنگ شدن مقوله وحدت ملی تاثیرگذار باشد؟
جناح های سیاسی باید همکاری هایی با هم داشته باشند به طور طبیعی برای حفظ کلیت نظام و دفاع از منافع ملی در مقابل بیگانگان، اما در غیر از این دو مقوله در هر موضوع داخلی با هم رقابت و کشمکش داشته باشند به شرط آنکه این کشمکش ها به برگزاری انتخابات سالم و آزاد منجر و به قضاوت مردم گذاشته شود حتی می تواند مفید باشد.

* بارها از سوی شخصیت های سیاسی موضوع آشتی ملی یا به تعبیری آشتی میان جناح ها و گروه های سیاسی در کشور مطرح شده است. به نظر شما فضای امروز کشور برای اجرایی شدن این طرح آمادگی لازم را دارد و اساسا ابزار و بسترهای لازم برای ایجاد آشتی ملی چیست؟
من فکر نمی کنم در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که نیاز به آشتی ملی وجود داشته باشد و مسائلی هم که وجود دارد با آرام تر شدن فضای کشور بهتر می شود در واقع از نظر من جناح های سیاسی با هم مشکلی ندارند و می توانند با هم همکاری منطقی و خوبی هم داشته باشند، گرچه در هر جناحی ممکن است افراطی هایی وجود داشته باشند که این موازنه را به هم بزنند اما موضوع مهم تر این است که نظام باید همه جریان های سیاسی را به رسمیت بشناسد.
اما در مورد افراطی ها باید بگویم که این گروه ها نمی توانند تاثیر چندانی داشته باشند اینکه فعلابرخی نهاد ها را در دست دارند دلیل بر این نیست که بتوانند تاثیر بسزایی داشته باشند.

* دولت آقای روحانی و شخص ایشان چقدر ظرفیت کلید زدن پروژه آشتی ملی را دارد و فکر می کنید موانع پیش روی این اتحاد و انسجام ملی چیست؟
ماموریت آقای روحانی همین است که فضای سیاسی کشور را به شکلی سامان دهی بکند که جابه جایی قدرت با رای مردم نهادینه و معضلاتی که به آن اشاره کردم حل شود. در واقع این جزو نخستین و ابتدایی ترین وظایفی است که رییس جمهور دارد. موانع هم که به طور طبیعی وجود دارد اما رییس جمهور نباید از موانع هراس داشته باشد.
رییس جمهور منتخب مردم رای و قدرت مردم را پشت سر دارد، باید ورود پیدا کند و مشکلات را حل کند، این موانع برای من و شما وجود دارد اما نباید برای رییس جمهور هم مانع باشد. رییس جمهور وقتی قدرت مردم را پشت سر دارد نباید از موانع هراس داشته باشد.
ما انتظارمان از رییس جمهور این است که بعد از فراغت نسبی از مساله هسته یی و سیاست خارجی در عرصه سیاسی داخلی امکان بازگشت همه سیاسیون وفادار به نظام را به عرصه سیاست باز و با تعاملی با مجموعه نهاد های حاکمیتی بستر را برای برگزاری پی درپی انتخابات رقابتی فراهم کند.