به گزارش پارس نیوز به نقل از فارس گروه زندگی: جمع‌های فامیلی همیشه پر از حس و حال خوب است. یکی از بهترین لحظات دورهمی‌ها برایمان دیدن بازی بچه‌های قدونیم‌قد کنار هم است! البته گاهی بازی و دوستی‌شان به سمت دعوا و قهر می‌رود و شاهد لجبازی بچه‌ها با هم هستیم. رفتارهای متفاوت بچه‌ها در این شرایط از تربیت متفاوت والدین خبر می‌دهد، مثلا یکی از دخترهای فامیل معمولاً قهر می‌کند می‌رود یک گوشه و منتظر می‌ماند بقیه بروند و نازش را بکشند تا برگردد و با بچه‌های دیگر بازی کند، این موضوع سبب شده تا والدینش نگران باشند که چه کار کنند که این رفتارش اصلاح شود. اگر شما هم چنین مسئله‌ای را در بین فرزندانتان دارید و به دنبال راهکار هستید این مطلب را از دست ندهید.

«مائده علی اکبری روان درمانگر» در مورد زود رنجی و قهر کودکان برایمان اینطور می‌گوید: یکی از بزرگترین علت‌های قهر کردن فرزندان زودرنجی است زود رنجی را اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم می‌شود «آستانه پایین فرد برای تجربه خشم» وقتی کودک آستانه تحمل هیجانش پایین می‌آید یک رفتار پرخاشگرانه انجام می‌دهد این رفتار پرخاشگرانه می‌تواند شکل بهانه گیری یا قهر باشد که نوعی رفتار پرخاشگرانه منفعلانه است یا می‌تواند شکل غر زدن به خود بگیرد. معمولاً کودکان این رفتارهای پرخاشگرانه را در پاسخ به یک ناامیدی می‌دهند.

*چه دلایلی باعث می‌شود رفتار زود رنجی و قهر را در کودکان مشاهده کنیم؟
مورد اول به مسائل جسمی کودک مربوط می‌شود. یکی از عللی که معمولاً والدین آن را خیلی جدی نمی‌گیرند گرسنه شدن کودکان است گرسنگی مسبب بی‌حال شدن کودکان و بهانه گیری آن‌ها می‌شود. گاهی اوقات کودک اصلاً مشکلی در جسم خود مثل گشنگی، سرماخوردگی و… ندارد ولی باز هم بیقرار است در این موارد قهر کودک به مشکلات درونی او برمی‌گردد یا اتفاقاتی برای این کودک رخ داده است که برای او قابل هضم نبوده و سبب آشفتگی او شده است. اگر بخواهم با مثالی حرفم را بازگو کنم اینکه به سبب یک اتفاقی کودک از خانواده و دوستانش دور شده، فوتی در خانواده اتفاق افتاده یا یک وسیله‌ای که آن را خیلی دوست داشته و به آن وابسته بوده از دست داده است.
مورد دوم اینکه کودک یک اضطراب بیان نشده‌ای در درون خود دارد که باعث بروز چنین رفتارهایی در او می‌شود. اصولاً کودکان توانایی بیان مشکلات خود را ندارند پس به ناچار استرس و اضطراب خود را سرکوب و پنهان می‌کنند و نتیجه این می‌شود که این مدل کودکان وقتی بزرگ می‌شوند در مهارت‌های ذهنی و عملکردهای اجرایی مغزشان هم با مشکل روبرو می‌شوند و خودکنترلی و تفکر انعطاف پذیرشان هم نسبت به هم سالانشان کمتر می‌شود.
مورد سوم اینکه بعضاً والدین تلاشی برای بالابردن آگاهی خود برای تربیت فرزندشان نداشته‌اند و این سبب می‌شود نتوانند دلایل ناراحتی و کلافگی فرزندشان را به درستی تشخیص دهند. برای مثال فرض کنید فرزند اول خانواده را که همیشه کانون توجه والدین خود بوده بعد از به دنیا آمدن فرزند دوم، توجه والدین و دیگران نسبت به قبل به او کمی کمتر شده است، در این شرایط کودک احساس کم توجهی پیدا می‌کند و دلش می‌خواهد با قهر کردن و زود رنجی توجه اطرافیان رابه خود جلب کند.
مورد چهارم الگوهای رفتاری والدین است خانواده‌هایی که الگوی رفتاری آن‌ها قهر و جر و بحث و دعواست کودک هم این سبک رفتاری را از پدر و مادر یاد می‌گیرد. یک نکته دیگر هم که وجود دارد این است که معمولاً کودکان دقت می‌کنند که چه مدل رفتاری از طرف آن‌ها با پاسخ مثبت والدین همراه می‌شود پس سعی می‌کنند آن رفتار را همیشه تکرار کنند تا به خواسته خود برسند، مثلا اگر متوجه شوند هر موقع قهر می‌کنند پدر و مادر زودتر تسلیم خواسته آن‌ها می‌شود قهر کردن تبدیل به یک عادت رفتاری در آن‌ها می‌شود یا اگر با داد وبیداد زودتر جواب میگیرند داد و بیداد کردن الگوی رفتاریشان می‌شود.

*راهکارهای حل این مسئله را بشناسیم

اولین و مهم‌ترین رهنمود برای والدین، صبوری است. تمرین صبر را از یاد نبرند. اگر کودکتان رفتارهای پرخاشگرانه مثل بهانه گیری، غرزدن و قهر کردن دارد عصبی نشوید، بعضاً ممکن است در این شرایط از کوره در روید و حالت کلافگی و عصبانیت به شما دست دهد در این صورت تکنیک مکث مقدس را انجام دهید یعنی چه کار کنید؟

چند لحظه مکث در عصبانیت خود داشته باشید، چند نفس عمیق بکشید یا حتی در این فرصت می‌توانید صلوات بفرستید تا هیجانات خود را کنترل کنید. این کار شما خودش تمرینی برای صبر فرزندتان هم می‌شود.

مورد بعدی این که والدین این تصور را نداشته باشند که با منطق و استدلال با فرزندشان صحبت کنند، کودکان فقط توانایی نشان دادن رفتارهای هیجانی را دارند. مورد بعدی اینکه در برخی موارد والدین سعی کنند بچه‌ها را در موقعیتی نسبتا دشوار قرار دهند.

البته این تصمیم بستگی به شرایط سنی فرزند و ظرفیت‌های روانی و جسمی فرزند دارد. اینطور نباشد که بگویند نه من دلم نمی‌آید فرزندم سختی بکشد و چرا فرزندم اذیت شود در حالیکه بچه‌ها باید در موقعیت‌های سخت قرار بگیرند تا تجربه کردن را یاد بگیرند و مقاوم‌تر شوند. حتما به فرزندان خود مسئولیت دهید و اجازه دهید بعضی کارهایشان را خودشان انجام دهند.