جشنواره‌ سی‌وسوم هم به پایان خود رسید و سیمرغ بلورین این جشنواره نیز به برگزیدگان آن اهدا شد. اما سی و سومین جشنواره فیلم فجر هم تعداد فیلم‌های زیادی برای نمایش داشت و به همت مدیران آن در سالن های مردمی سانس های فوق العاده برای فیلم‌ها در نظر گرفته شد که این اصلا به نفع فیلم‌ها در زمان اکران نخواهد بود.

 جشنواره فجر پس از سی و سه دوره هنوز هم ابتدایی‌ترین اصل جشنواره که فیلم افتتاحیه است را رعایت نکرده و همین امر به ویژگی منحصر بفرد جشنواره کشور ما تبدیل شده است. جشنواره های خارجی برای فیلم افتتاحیه چه تبلیغاتی می کنند و آن را در بازارهای جهانی ارایه می دهند اما ما هنوز فیلم افتتاحیه برای جشنواره نداریم.

ابتدایی ترین اصول برگزاری جشنواره هم در سی و سومین دوره رعایت نشد. صیانت از آراء هیات داوران در آئین اختتامیه یکی از مهمترین کارهای مدیریت رسانه ای جشنواره با تعداد زیادی نیرو نتوانست برگزیدگان جشنواره را تا پایان آئین اختتامیه حفظ کند تا نه در سالن برگزاری شاهد فریادهای برخی از مطلعین از آراء باشیم که صدای مهران مدیری پشت تریبون درآمد و هم احترام به اهالی رسانه گذاشته باشیم که خود را به سالن برگزاری اختتامیه رسانده بودند تا بتوانند به درستی این آئین را پوشش دهند. این رفتار ناشایست روابط عمومی جشنواره که برگزیدگان را به یک رسانه خاص ارایه کرد و این رسانه نیز لیست برگزیدگان را روی خروجی خود گذاشت، حرکت ناپسندی بود که اهالی رسانه را مکدر کرد و در شان جشنواره‌ای با قدمت بیش ازسه دهه نبود.

امسال هم مثل هر سال دیگری شاهد سیاست‌‌هایی بودیم که ممکن است سال دیگر نباشد، ممکن است سال دیگر بخش سینما حقیقت را نداشته باشیم یا فیلم های اول خودشان به صورت مستقل جشنواره ای داشته باشند. نکته مهم دیگر این که جشنواره امسال بخش بین الملل را با خود نداشت و یک جشنواره دیگر را هم باید در اردیبهشت ماه شاهد باشیم که بعید  به نظر می رسد مورد اقبال چندانی واقع شود. در بخش اهدای جوایز نیز امسال سیاست برگزارکنندگان جشنواره بر این واقع شد که اکثر کاندیداها سیمرغ یا دیپلم افتخار به خانه ببرند و جای هیچ حرف و حدیثی باقی نماند. تعدد دیپلم های افتخار باعث شد تا مهران مدیری هم در هر بخش این جمله «با تقدیر از بازی خوب لیلا حاتمی و مهتاب کرامتی» را عنوان کند. اما در بخش جایزه وِیژه هیات داوران نکته حایز اهمیت اهدای سیمرغ و دیپلم افتخار بود. اهدای سیمرغ را به تهیه کننده ای دادند که سه فیلم در جشنواره داشت و دیپلم افتخار به نیکی کریمی  که سالهاست در عرصه سینما فعال است و داوری جشنواره های متعدد خارجی را برعهده داشته است با کمال تعجب اهداء شد. او در صحبت هایش به این نکته مهم اشاره کرد که اهل باندبازی نیست و سیمرغ این بخش (جایزه ویژه هیات داوران) را به وضوح زیر سوال برد. یا در بخش اهدای جایزه بهترین کارگردانی بهتر نبود هیات داوران یک سیمرغ به این بخش اهداء می کردند و دیپلم افتخار که برای بهرام توکلی کارگردانی که همیشه نشان داده است کار خود را (دست کم) در عرصه کارگردانی به خوبی بلد است و همیشه در این عرصه موفق عمل کرده است، دور از ذهن و شان این کارگردان پرتلاش سینمای ایران بود.  او تنها در قبال این جایزه سکوت اختیار کرد.

جایزه نگاه ملی هم از سیاست هایی است که سال به سال تغییر می کند. ما امسال دو فیلم «مزارشریف»(حسن برزیده) در بخش مسابقه و «ابوزینب»(علی غفاری) خارج از مسابقه را داشتیم که یکی ادای دین و احترام به شهدای دیپلمات بود و دیگری درباره شهید عامر ساخته شده بود. اما سیاست برگزارکنندگان جشنواره امسال بر این امر واقع شد که جایزه نگاه ملی نداشته باشیم. شاید این سیاست نیست یک ساله باشد!

اما اگر امسال به جشنواره فیلم فجر و فیلم هایش کمی توجه کنیم، خواهیم دید فیلم‌های متوسط زیاد بود، اکثر فیلم‌ها ضد قصه و فضای پست مدرن را تجربه کردند. قهرمان در آثار دیده نشد و پایان‌های باز سرلوحه کار بسیاری از فیلمسازان بود به جزء یکی دو فیلمساز ما بقی از روزهای اوج خود فاصله داشتند و نام های معتبر انتظار مخاطبان را برآورده نکرد. یکی فیلمش را مانند فیلم های آموزشی سینمای سیار ارایه کرد و دیگری از یک  فضای پلیسی و امنیتی به فضایی کمدی نزدیک شد. یکی در فیلم اولش از نوستالژی های خود برپرده سینما با حضور زوج بازیگر بهره برد و آن دیگری  قصه اهالی مرداب را بر پرده نمایش داد. هنوز تقلید از فیلمسازانی چون فرهادی، کیارستمی، جلیلی و... در کارها دیده می شود.

فیلم های امسال بیش از سال گذشته به اعتیاد اشاره داشت، و اغلب آثار که با موضوع اعتیاد ارایه شد نحوه استفاده از مواد مخدر را با وضوح کامل و بدون هیچ کم و کاستی به نمایش گذاشت. سیگار کشیدن در صحنه های مختلف که به عادت بدل شده است  گویی اگر صحنه کشیدن سیگار وجود نداشت باشد یکی از ارکان اصلی مثل خط فرضی یا میزانسن به درستی رعایت نشده است.  آرام آرام در چند سال اخیر نمایش اعتیاد به مواد مخدر در فیلم ها دیده شد و امسال اعتیاد دختران و زنان و نحوه استفاده از مواد مخدر در چند فیلم یکی از عوامل پیش برنده داستان قرار گرفت.  فحش دادن و حرف های رکیک که نقل و نبات دیالوگ ها است و به نظر می رسد روزگار توجه به برخورد فیزیکی در فیلم ها گذشته زیرا نمایش صحنه های نزاع و برخورد فیزیکی به امری عادی و طبیعی تبدیل شده است،

این جشنواره هم به اتمام رسید اما این سوال باقی است که چرا فیلمسازان ما یا مقلد کارهای آمریکا و اروپا هستند و یا دغدغه های شخصی خود را که نمی توان به بخش عظیمی از جامعه تعمیم داد بر پرده سینما نمایش می دهند. عده ای هم از جابجایی مدیران استفاده کرده و خط قرمزها را نادیده گرفته و از آن عبور کردند. تا کی مخاطب سینمای ما که طبقه متوسط جامعه است نباید خود و نحوه مرادواتش را بر پرده سینما ببیند.