پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حسن روحانی به تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری دور دوازدهم نزدیک می شود. از طرفی فضا را با رقبای انتخاباتی در اردیبهشت به شدت تیره کرد تا جایی که دو قطبی فضای پس از انتخابات هنوز ادامه دارد. روحانی با چالش بزرگی به نام رای سلبی مواجه است که  مسیر را برایش پیچیده کرده است. رای به روحانی، رای آری نبود و این را هم منتقدان و هم موافقان روحانی بارها اعلام کردند. 

متاسفانه رئیس دولت هم بارها این فضای دو قطبی را نگه داشت و چالشی تر کرد. بحث بر سر شلیک موشک، نقد متقدان نسبت به آن و در نهایت دولت بی تفنگ اوج این دو قطبی پسا انتخابات را تبدیل به یک گفتمان تزاحمی کرد.

البته اینها تنها چالش روحانی نیست. او با چالش دیگری به نام سهم خواهی اصلاح طلبان مواجه است که نمی شود از کنار آن به راحتی عبور کند. عارف گفت: «دنبال سهم خواهی نیستیم ولی روحانی با شورای عالی اصلاح طلبان مشورت کند....پیروز که می شوند همه زحمات ما یادشان می رود» این صحبت های عارف در شرایطی مطرح شد که روحانی در حال آمده سازی لیست کابینه دولت دوازدهم برای معرفی به مجلس است. پیش از این نیز دیگر اصلاح طلبان هم از سهم خود در کابینه دولت دوازهم گفتند و حتی پیش از انتخابات با اعلام « نباید چک سفید به روحانی دهیم» تضمین لازم را از شخص روحانی برای حمایت از او می‌خواستند. 

روحانی با چالش منتقدان و همراهان مواجه شده است. از طرفی به صورت کامل در برابر منتقدان ایستاده و از طرفی نمی داند در جریان اصلاحات به چه کسی اعتماد کند و با او مذاکرات خود را انجام  دهد. جریان حزب اعتماد ملی مخالفت خود را با شورای عالی اصلاح طلبان اعلام کردند و شورا نیز راه خود را دنبال میکند. کارگزارانی ها هم از طرف دیگر به دنبال سهم خود هستند و معتقدند « بودن شخصی چون جهانگیری سبب پیروزی روحانی شد». 

همه اینها شخص روحانی را با چالشی فراحزبی و جریانی مواجه ساخته است. در کشورمان احزاب قدرت چانه زنی ندارند و حالا روحانی باید هم جور احزاب را بکشد و هم باید با تمام افراد موثر رایزنی کند. تمام این چالش ها را روحانی برای خودش با دستان خودش ایجاد کرده و حالا برای آن بایستی هزینه دهد.

از طرفی منتقدان به طور حتم نسبت به لیست اعلامی نقد خواهند داشت و از طرفی سهم اصلاح طلبان در لیست کابینه دوازدهم آنهارا راضی نمیکند. روحانی حالا باید با هر دو جریان رقابت کند و پاسخ دهد.  روحانی خود سبب این همه استهلاک در کشور شده و ادامه این مسیر می تواند دولت را با چالشی چون مقبولیت سیاسی مواجه سازد. چیزی که احمدی نژاد در دو سال پایانی دولت دهم به آن مبتلا شد و از سیاست و اجرا دور ساخت. روحانی باید از این موضوع درس بگیرد و نگذارد تمام جریانات سیاسی علیه او صف آرایی کند. 

چالش های پیش روی روحانی فقط در ابعاد سیاسی نیست. او با چالشی چون معیشت مردم مواجه است که می تواند مهلک تر و سخت تر از تمام چالش های موجود باشد. اگر روحانی با همین دست فرمان به مسیر خود ادامه دهد وضع مردم نه تنها بهبود نمی یابد که نارضایتی های اجتماعی دامن دولت و کشور را می گیرد.

مشکلات بیکاری و از همه مهمتر رکود فراگیر در کنار چالش های سیاسی روحانی و دولت دوازدهم را از دولت قبل اسیب پذیر تر میکند. شخص رئیس دولت بایستی برای این همه چالش نقشه راهی طراحی کند و حداقل اینکه از دو قطبی سازی فضا دور شود و گرنه معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار قوه مجریه خواهد بود.