امیرحسین یزدان پناه نوشت: روز دانشجوی امسال با شور و حرارت بالاتری نسبت به سال های اخیر برگزار شد؛ شور و حرارتی که مهم ترین و شاید تنها ترین نشانه آن نطق های سیاسی، صریح و داغ فعالان و چهره های سیاسی بود. چه این که یکی از نیازهای اصلی دانشگاه ها وجود فضای سیاسی در این محیط هاست با این ملاحظه که این که دانشجو و دانشگاه باید سیاسی باشد با «سیاسی کاری» در دانشگاه ها تفاوت دارد و باید مراقب این دو رویکرد که گاهی مرزهای باریک دارند بود.

آزادی تفکر، قلم و بیان یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی

 پویایی و زنده بودن و معنا کردن اسلام سیاسی در فعالیت های سیاسی دانشگاه ها جز با فعالیت های سیاسی دانشجویان فراهم نمی شود.شاید صریح ترین و قاطع ترین تاکید و دفاع از فعالیت سیاسی در دانشگاه مربوط به رهبر انقلاب باشد: «...خدا لعنت کند آن دست‌هایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند... مگر چنین کشوری می‌تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟!» (12 آبان 1372) با این حال واضح است که فعالیت سیاسی در دانشگاه اصول و اسلوب و نیز نیازهای  خاص خود را دارد؛ که از جمله این نیازها ایجاد فضای باز سیاسی در دانشگاه و ایجاد فرصت برای تضارب آراء و عقاید مختلف است.

جایی که دانشجویان بتوانند افکار و عقاید خود را در چارچوب قانون و البته بدون ترس از برخوردهای سلبی، بیان کنند. چرا که رهبر معظم انقلاب تاکید دارند که «یکی از وظایف نظام جمهوری اسلامی حمایت صریح از برخورد افکار به شکل سالم است...»(8 بهمن 1381). ایشان «آزادی تفکر و قلم و بیان» را یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی می دانند: «نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق یا امری تشریفاتی تبدیل کرد...آزادی تفکر و قلم و بیان نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است.»(16 بهمن 1381) به همین دلیل است که باید در چارچوب قانون اساسی از شور و حرارت سیاسی که در میان دانشجویان پدید می آید استقبال کرد.

«فعالیت سیاسی» آری؛ «سیاسی کاری» نه!

از سوی دیگر عدالت طلبی و مطالبه عدالت از نهادها و دستگاه های مختلف همواره یکی از مهم ترین عرصه های ظهور و بروز و حتی مزیت های نسبی جنبش دانشجویی بوده است. عرصه ای که با توجه به مسائل کنونی کشور به نظر می رسد این جنبش باید موتور آن را چونان دهه های گذشته دوباره پر قدرت تر به کار اندازد و برای مبارزه با بی عدالتی ها به کمک نظام بیاید؛ لازمه این مبارزه نیز پویا بودن این جنبش است.

 این فعالیت و پویایی البته یک ملاحظه مهم دارد و آن این که همانطور که ابتدا هم اشاره شد، «ایجاد فضای سیاسی» و «فعالیت سیاسی» با «سیاسی کاری» در محیط های علمی و دانشجویی متفاوت است. هرچه فضای سیاسی به رونقِ تحلیل و اندیشه ورزی دانشجویان به عنوان نسل های جدید مدیران کشور کمک می کند به همان اندازه «سیاسی کاری» باعث می شود دانشگاه و عناصر اصلی آن یعنی دانشجویان و اساتید از مسیر تولید و تقویت مرزهای علمی کشور دور بمانند. به همین دلیل جنبش دانشجویی باید مراقب باشد که این فعالیت های سیاسی به محلی برای پاسخ گویی به مطامع حزبی و در نتیجه انحراف فعالیت های سیاسی به «سیاسی کاری» تبدیل نشود.  

ارتباط جنبش دانشجویی با حوزه های اجرایی و تصمیم سازی

در همین زمینه یک نکته و تامل مهم درباره دانشگاه ها این است که مدیران، جنبش دانشجویی را تنها در حوزه سیاسی محدود کنند یا محدود ببینند و به این که فضای سیاسی در دانشگاه ها باشد اکتفا کنند. البته که مسئولان مکلف به زمینه سازی برای مشارکت سیاسی دانشجویان در کشور هستند اما لازمه تزریق قدرت دانشگاه به جامعه، در کنار پویایی سیاسی دانشگاه ها وجود محتوای قدرتمند علمی و دانش بنیان در این محیط هاست. تا این قدرت و توان علمی  به کمک مشکلاتی که در حوزه های مختلف به خصوص اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داریم بیاید.  به عنوان نمونه وقتی فرماندهان حوزه های نظامی کشور درباره پیشرفت های تسلیحاتی و دفاعی ما صحبت می کنند، یکی از مهم ترین اَماره ها در توضیحات آن ها، ارتباط با بدنه علمی و دانشگاهی کشور است. جایی که علم و توان دانشجویان و اساتید دانشگاه های کشور به خدمت توسعه صنایع دفاعی آمده است.

حال سوال این است: آیا دانشگاهی که این پویایی سیاسی را دارد و در کنار آن می تواند پیچیده ترین قطعات تسلیحاتی و نظامی را طراحی و تولید کند، دانشگاهی که آلیاژهای نادر را برای پهپادها، زیردریایی ها و موشک های بالستیک  می سازد، نمی تواند به کمک بخش های دیگر جامعه از جمله اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بیاید و نقاط ضعف رادر این بخش ها نیز بر طرف کند؟ به نظر می رسد، جنبش دانشجویی همانگونه که مطالبات سیاسی خود را با قدرت و حرارت پیگیری می کند باید ایجاد ارتباط یا تحکیم ارتباط با جامعه و به خصوص رفع نیازهای عینی مردم را نیز در زمره اولویت های اصلی جریان خود قرار دهد. حتی اگر لازم است «اندیشکده ها» و «هیئت های اندیشه ورز» تشکیل دهد و با رصد مشکلات کشور برای آن ها چاره یابی کند؛  تا در کنار پویایی سیاسی، مشکلات کشور نیز از قِبَل توان علمی آن قابل حل باشد.

 البته مسئولان اجرایی نیز باید به این جنبش به عنوان یک بازوی توانمند که می تواند به کمک حل مشکلات کشور بیاید  نگاه کنند و علاوه بر میدان دادن به آن برای ورود به عرصه های جدی تر، حمایت های لازم را نیز از این جنبش انجام دهند.