خواهرزاده مرحوم جعفر شجونی از رفاقت‌های قدیمی شیخ با آیت‌الله طالقانی، بازرگان و سحابی روایت می‌کند، رفاقتی که دوام نداشت و او بعد از چند سال در زمره منتقدان خط ملی - مذهبی قرار گرفت.

شما در دولت شهید رجایی به عنوان وزیر دادگستری معرفی شدید و آقای شجونی در دفاع از شما صحبت کردند، چقدر دفاعیات ایشان و احیانا لابی که کرده اند در رای آوردن شما تاثیر داشت؟

من هیچ وقت فکر نکردم نکردم که ایشان چقدر تاثیری در وزیر شدن من داشته است، تا جایی که می دانم و یقین دارم آن کسی که در وزیر شدن من نقش داشت شادروان آیت‌الله بهشتی بود. من هم در آن مجلس اول وقتی که پشت تریبون قرار گرفتم که خودم را معرفی کنم نامی از ایشان نبردم. بعدا وقتی رای داده شد و من رای پایینی آوردم یکی دوتا از روحانیون که مثل دایی من فکر می‌کردند نزد من آمدند و گفتند شما حرفی زدید که باعث شد رای کمتری بیاورید. می خواهم بگویم من دنبال این نبودم که رای بالا بیاورم یا حتی به من رای عتماد بدهند. به آنها هم گفتم من از نطق خودم راضی هستم، امروز دارم وزیر می شوم و یک قاضی و وزیر از اینکه وارد مسائل سیاسی و حزبی شود ممنوع است. من خواستم آنگونه که هستم خودم را معرفی کنم.

در جمع خانوادگی و فامیلی چه نگاهی به مشی سیاسی ایشان بود؟

در فضای خانوادگی و فامیلی ما از این مباحث سیاسی دور بودیم. خانواده که می گویم بیشتر خواهران و برادران خودم است. ما هرگز راجع به مسائل سیاسی با ایشان صحبت نمی کردیم. ممکن بود دایی من درباره موضوعی حرفی زده بودند و یک نفر نظری در آن مورد می داد ولی بحثی نمی کردیم. مخصوصا من در هیچ مساله ای با ایشان بحث سیاسی نمی کردم.

آقای شجونی در فضای سیاسی به سخنان جنجالی و شوخ طبعی که داشتند معروف بودند، در فضای خانوادگی هم همین طور بودند؟

اصولا اینطوری بودند. موقعی که ایشان در قم طلبه بود من در فومن مدرسه ابتدایی می رفتم، چون پدبرگ من از اول هم ملا و واعظ بود که در عین حال به کار کشاورزی مشغول بود مثلا روحانیون دیگر نبود که زندگی خودش را از راه ارائه خدمات شرعی اداره کند.

در خانواده همه ما بسیار با ایشان صمیمی بودیم، هیچ کسی ایشان را بخاطر اعتقاد سیاسی شان مورد انتقاد قرار نمی دادند ایشان عقیده داشتند و ما به عقیده اش احترام می گذاشتیم و بسیار دوستش داشتیم، ایشان در زندگی خصوصی اش هم این شوخ طبعی را داشت در همان جلسه رای اعتماد به من هم وقتی در دفاع از من بلند شده بود به شوخی گفته بود این آقا عیب بزرگی دارد آنهم اینکه خواهرزاده من است من این مطلب را بخاطر می آورم ولی نمی دانم در جلسات ثبت شده است یا نه