پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- در رزوهای اخیر هیاهوهای بسیاری را شاهد هستیم که یکی از آنها انتخابات است. ولی اگر قدری کلان تر به تحولات نگاه کنیم. آنچه نگاه راخبردی ما را تقویت می کند نگاه به یک نامه استراتژیک است که نبایستی در این هیاهو گم شود.

دعوت به حق و حق طلبی از صفات بارز انبیای و اوصیای الهی است. در طول تاریخ نمونه های مختلفی از این دعوت ها وجود دارد و با خواندن قران می بینیم تاریخ دعوت به حق گرایی از زمان آدم تا خاتم وجود داشته است و همه انبیا در این دعوت عظیم صدمات و سختی های زیادی را تحمل کردند. بزرگترین دعوتی که از ابتدای انقلاب عظیم بعثت نبی مکر اسلام صورت گرفت، نامه ی مبارک و حق گرایانه ی حضرت رسول به پادشان و سران کشورهای جهان بود و دعوت آنان به اسلام. مهمترین نامه ای که در ذهن ما ایرانی ها نقش بسته است، نامه ی حضرت به خسروپرویز و جسارت خسرو پرویز به این نامه است. 

در طول نهضت امام خمینی نیز جای جای این نهضت پر است از دعوت و پیام ها و بیانیه های حضرت  امام به مردم ایران و حتی بسیاری از سران و مسئولان سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی و دعوت به مبارزه با استکبار و دفاع از مظلوم. در واقع کافی است یک بار صحیفه ی امام را با دقت خواند و دید چه نامه هایی از امام خمینی مشخصا نوشته شده و مردم و سران کشورها را به مبارزه با استکبار و دفاع از مظلوم دعوت نموده است. 

با توجه به این موضوع نامه ی ایشان به گورباچف، ریس جمهور شوروی و دعوت به اسلام توسط امام خمینی اوج نامه نگاری ها و دعوت های نهضت انقلاب اسلمی ایران بوده است. از سویی شاهد هستیم رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از روز اول انقلاب در کنار امام گهگاه وظیفه ی انتقال و انتشار پیام های امام را داشت و گهگاه تریبون دار و تبیین کننده ی مواضع ایشان در نامه های صادره حضرت امام. هرچه بود رهبری از نزدیک دید سیره ی بنیانگذار انقلاب در مسیردعوت چیست. 

جامع الاطراف بودن رهبری معظم انقلاب در کنار پیشرفت گسترده ی رسانه ها و ابر رسانه های مدیریت کننده ی افکار و نیز تفاوت فضای شوروی دهه 90 میلادی با اروپای هزاره ی سوم،حضرت آیت الله خامنه ای را وادار نمود دو نامه به جوانان اروپایی بنویسد و در هر دو نامه با انقطاع از مسئولان و تصمیم گیران حال حاضر اروپا، توجهات جوانان و آینده سازان غرب را به موضوع توجه دهد که دشمنان اسلام سال هاست با برنامه ریزی مختلف می خواهند آن را محو کند. نکته مهم هر دو نامه که بایستی بیشتر به آن توجه داشت :

1.وجود ادله و نقاط روشنی در جوانان اروپایی است که موجب نامه نگاری رهبری برای آینده ی غرب و نگاه پدرانه و حمایتی معظم له از مسئله ی جوانان 

2.دیپلماسی فعال جبهه ی مستقیم مبارزه با تکفیر و ترور و به عبارت بهتر حضور قدرتمند یک کشور قربانی تروریسم در صف اول دفاع از اسلام و مقابله با اسلام هراسی است. در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان اسلام نسبت به حوادث غربی از هیچ دیپلماسی استفاده نمی کنند و در برابر یک سناریوی از پیش تعیین شده باختند. 

این دو راهبرد در هر دو نامه به طور کامل قابل احصا و مشاهده است. اقدامی که رهبری کرد چند وظیفه را بر دوش  دیگران و سایر مردم اسلامی گذاشت و آنان برای دفاع از مذهب و دین و حتی سرزمین خود نیز موظفند در تبلیغ این نامه  و انتقال ماهیت اصلی نامه تمام تلاش خود را به کار گیرند. 

الف) فعال سازی نهادهای رسمی دیپلماسی

نامه ی رهبری معظم انقلاب به جوانان غربی فرصتی مناسبت است تا نهاد دیپلماسی جوامع اسلامی به ویژه جمهوری اسلامی ایران که در برابر حوادث غربی و هجمه های اسلام هراسی دچار انفعال رسانه ای شده بود، با دستان پر به سراغ غرب رود و تحرکات دیپلماسی رسمی و عمومی خود را دنبال نمایند.

ب) استفاده از ظرفیت توریست های بین الملل

بسیاری از کشورهای اسلامی به دلیل جاذبه های تروریستی به ویژه ایران اسلامی، مقصد بسیاری از گردشگران غربی هستند. وجود دیپلماسی گردشگری می تواند در انتقال آرامش کشور و دیدگاه و فرهنگ اسلامی بسیار موثر باشد. در چنین شرایطی بایستی متولیان امر نسبت به این موضوع حساسیت بیشتری داشته باشند و از این فرصت استفاده کنند.  در کنار این نمایش زندگی مسالمت امیز ادیان های مختلف در کنار اسلام و احترام مسلمانان به این ادیان می تواند بزرگترین موضوعی باشد که جهنانیان از اسلام واقعی ببیند. 

آنچه بسیار مهم و ارزشمند بوده است، سبک نگارش نامه ی رهبری به جوانان غربی و نگاه پدرانه به مخاطبان است. مسئله ای که رهبری معظم انقلاب از بنیانگذار انقلاب آموخت و دریافت بایستی همچون یک پدر مهربان برای امت های  محصور تبلیغات مسموم، تلاش نمود و این تلاش بدون وقفه ادامه یابد. مسیر انتقال نامه ی رهبری و نگارش نامه یک مسیر کوتاه مدت و مسکن نیست بلکه درمانی بلند مدت و نیازمند زیرساخت های مختلف اجتماعی است.