پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمد پورغلامي- 25 سال بعد از جنگ هشت ساله عراق با ایران، شاید کسی تصور نمی‌کرد زمانی فرا برسد که در شهر تکریت، شهر صدام، و شهری که مقبره صدام در آن قرار دارد، بیش از هر چیز دیگری، عکس‌های یک سردار ایرانی به نام «قاسم سلیمانی» بر در و دیوار شهر خودنمایی کند. اما واقعیت دارد. حالا دیگر قاسم سلیمانی، مرد شماره یک تحولات این روزهای منطقه است.

متأسفانه اساتید علوم سیاسی و جامعه‌شناسی ما مانند همیشه‌ی تاریخ در خواب زمستانی هستند و چشم بر روی این تحولات بزرگ بسته‌اند. در حالی‌که این پدیده در هر جای دیگری از این کره خاکی اتفاق افتاده بود، صدها مقاله و پایان نامه و پژوهش درباره آن نوشته می‌شد.

«جنگ»‌ها همواره بدترین مقاطع تاریخی در روابط دو (یا چند) کشور قلمداد می‌شوند که آثار فرهنگی- اجتماعی آن گاهی اوقات تا دهه‌ها بعد ادامه پیدا می‌کند. اما چگونه است که 25 سال بعد از جنگ دو کشور ایران و عراق که اتفاقا از نظر جنایات انجام شده از سوی ارتش بعث صدام، جنایاتی بعضا بی‌سابقه و وحشیانه بوده است، این دو کشور نه تنها به یک "دوست استراتژیک" تبدیل شده‌اند، بلکه حالا در کنار هم علیه دشمن دیگری در حال جنگیدن هستند؟!

بی‌شک می‌توان برای پاسخ به این سؤال، جواب‌های گوناگونی داد که مهم‌ترین آن هم شاید به «جنس، ذات و تکفر انقلاب اسلامی» بر می‌گردد. اما شاید یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار را بتوان «استراتژی جنگی» ایران دانست. استراتژی که آن را مغز متفکر و طراح جنگی ایران، یعنی شهید حسن باقری پی‌ریزی کرده بود. چند روز پیش، سردار فتح‌الله جعفری در مصاحبه اي به این موضوع اشاره کرد و چنین گفت:

«حسن باقری مسئله‌ای در نظریه‌اش مطرح کرده که بسیار مهم است و در هیچ ارتشی مطرح نیست. او می‌گوید: ما هدفمان از عملیات، کشتار و انهدام دشمن نیست. باید تلاش کنیم از دو طرف کشته نشوند؛ چراکه نیروهای عراقی برای آینده‌ی انقلاب اسلامی عراق مفیدند. این روزها که حوادث منطقه و عراق را می‌بینیم، تازه متوجه نگاه آینده‌نگر باقری می‌شویم.»

دکتر حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی- آفریقایی وزارت خارجه نیز درباره‌ی چگونگی مواجهه‌ی نیروهای ایرانی با اسرای عراقی چنین می‌گوید: «بنده چهار سال به دلیل موقعیت دیپلماتیک، در عراق زندگی کردم. اولین روزی که به این کشور رفتم، پرسیدم که شما مواد غذایی را از کجا تأمین می‌کنید؟ در آن مقطع عراق تحت تحریم‌های شدیدی قرار داشت. آدرس‌هایی که همکار‌ها به بنده می‌دادند، نشانی مغازه‌هایی بود که صاحبان آن اسرای عراقی در ایران بودند که بعضی از آن‌ها چهارده سال در ایران اسیر بودند و واقعاً زمانی که به آن‌ها مراجعه می‌کردیم، ما را به‌شدت تحویل می‌گرفتند. این در حالی است که به‌طور طبیعی اسرا می‌بایست نسبت به کشوری که در آن اسیر بوده‌اند، حالت انزجار داشته باشند. اسارت تعریف خودش را دارد. اگر فرد در هتل پنج‌ستاره هم باشد، بالأخره اسیر است، اما جمهوری اسلامی در آن فرد اسیر هم تأثیر خودش را گذاشته است و تا سطوح مختلف جامعه‌ی عراق، عمق تأثیر ایران دیده می‌شود.»

حالا امروز، یکی دیگر از شاگردان حسن باقری، یعنی قاسم سلیمانی، مهم‌ترین فرد تأثیرگذار در حوادث عراق و منطقه، و مرکز ثقل ارتباط استراتژیک بین ایران و عراق و حوادث منطقه محسوب می‌شود. حاج قاسم، خود درباره نبوغ حسن باقری در جایی چنین گفته است:

«حسن واقعاً یک رهبر بود. تعبیرم این است که او بهشتیِ جنگ بود؛ یعنی همان نقشی که مرحوم بهشتی برای انقلاب و امام داشت، حسن باقری همان نقش را برای جنگ و جبهه داشت. قطعاً همه‌ی فرماندهان قدیمی جنگ نظرشان این است که اگر حسن زنده می‌ماند، در وضعیت جنگ قطعاً تأثیر داشت. او پرورش‌دهنده‌ی همه‌ی ما بود.»

برای مطالعه بیشتر:
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=29163

http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=28936

http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=29158