پایگاه خبری تحلیلی « پارس» - دستور کار دور بعدی مذاکرات کارشناسی ایران و ۱+۵ در نیویورک مشخص و زمان نشست اصلی مشخص شد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « پارس» ، در مذاکرات تلفنی صورت گرفته در دور بعدی مذاکرات کارشناسی جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+ ۵ که از ۱۵ تا ۱۹ اردیبهشت ماه در نیویورک برگزار می شود نگارش پیش نویس متن توافق جامع آغاز خواهد شد.

در صورتی که متن فوق در نشست کارشناسی نهایی شد حداکثر تا پنج روز بعد یعنی در   ۲۳ اردیبهشت و در وین، مذاکره کننده اصلی ایران و ۱+۵ پای میز مذاکره خواهند نشست.

البته همچنان طرفین اختلافات جدی دارند که هیچ کدام مایل نیستند از آن بگذرند خبر نگار « پارس» ، کسب اطلاع کرد که « تعداد سانتریفوژهای ایرانی» ، « حجم ذخایر ۵ درصدی که ایران می تواند حفظ کند» ، « مسئله تحقیق و توسعه» ، « آب سنگین اراک» ، « نحوه لغو تحریم ها» تمام مسایلی است که در مورد آن اختلافات جدی وجود دارد موضوعاتی هستند که درباره آنها بیشترین اختلافات وجود دارد.

در این زمینه مهدی محمدی معتقد است: این استدلال که عدم دست یابی به توافق جامع فاجعه خواهد بود، بیشتر عوام فریبانه است تا اینکه دلسوزانه و مدبرانه باشد. عدم ترس از شکست مذاکرات یکی از ملزومات روانشناختی مذاکره خوب است که ظاهرا البته دوستان چندان علاقه ای به پرورش آن در خود ندارند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « پارس» ، متن کامل تحلیل مهدی محمدی  صاحبنظر مسایل هسته ای و بین الملل به این شرح است:

برای فهم اینکه آیا دولت یازدهم قادر به یک توافق خوب در مرحله نهایی مذاکرات با ۱+۵ خواهد بود یا نه، یک روش مفید این است که ببینیم دولت مضار و منافع رسیدن یا نرسیدن به توافق نهایی را چگونه تحلیل می کند. این بحث، جدای از آن است که بپرسیم دولت یازدهم آیا اساسا به لحاظ توان مذاکراتی، درک فنی-حقوقی و راهبرد سیاسی در موقعیتی هست که یک توافق خوب بکند یا نه؟ به این سوال در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت و در آنجا شرح خواهیم داد که اولا مشخصات یک توافق خوب چیست و ثانیا چرا دولت آقای روحانی اساسا در موقعیتی نیست که بتواند یک توافق خوب بکند.

دو استدلال مهم اکنون قلب دفاعیه دولت در ضرورت دست یابی به توافق جامع را تشکیل می دهد. استدلال اول این است که گفته می شود اگر توافق انجام شود، همه تحریم ها علیه کشور برداشته خواهد شد و دورانی بی سابقه از گشایش اقتصادی فرا خواهد رسید و استدلال دوم هم این است که اگر توافق حاصل نشود تحریم هایی بسیار شدید در انتظار کشور خواهد بود که می تواند اقتصاد کشور را به طور کامل به اضمحلال بکشاند.

هر دو این اصول، به نحو تعجب برانگیزی ساده اندیشانه است. من رد اینجا بنای تفصیل ندارم و بنابراین فقط به کلیدی ترین نکاتی خواهم پرداخت که روشن می کند ساده سازی مسئله تا این حد حاوی چه سوء تفاهم ها و اشتباهات عمیقی است و چه نکاتی کلیدی را از قلم می اندازد و نادیده می گیرد.

از استدلال اول شروع کنیم که می گوید توافق جامع با لغو همه تحریم ها رونق را به اقتصاد کشور بر خواهد گرداند.

نخستین نکته در این باره این است که نشانه هایی وجود دارد که حتی اگر توافق جامع با همان مشخصاتی که امریکایی ها می خواهند یعنی تحویل همه چیز انجام شود باز هم چیزی که بتوان نام آن را لغو کامل همه تحریم ها گذاشت رخ نخواهد داد. اولا امریکایی ها صریحا گفته اند تحریم های مربوط به ممنوعیت معامله شرکت های امریکایی با ایران را لغو نمی کنند، ثانیا ادبیات امریکا تا امروز بر این دلالت داشته است که لغو تحریم ها تدریجی و در طول اجرای گام اول -۲۰ سال از دید آنها- خواهد بود نه یکباره و اگر هم تحریمی دستکاری شود، صرفا تحریم های مربوط به حوزه هسته ای خواهد بود و تحریم ها در حوزه های دیگر مانند حقوق بشر و تروریسم نه فقط کم نمی شود بلکه تشدید هم خواهد شد.

نکته دوم این است که تجربه رفتار امریکا در توافق ژنو به ما می گوید حتی اگر همه تحریم ها هم لغو شود این کار فقط به طور رسمی (officially) و روی کاغذ خواهد بود و عملا امریکایی ها نه می خواهند و نه می توانند نظام تحریم را یک شبه برچینند.

از دید امریکا تحریم ابزار ایجاد تغییر در محاسبات امنیت ملی ایران است و یکی از بزرگترین هدایای دولت روحانی به امریکایی ها هم این بوده که آنها را متقاعد کرده اند این ابزار به خوبی کار می کند. بنابراین، تا زمانی که هنوز چیزی برای تغییر کردن در ایران باقی مانده باشد، این ابزار به طور کامل کنار نهاده نخواهد شد.

از حیث راهبردی هم، دولت امریکا وارد دورانی از ضعف شده است و می داند که توانایی اش برای مداخله مستقیم در بحران ها و مهار کشورهای نافرمان دیگر به هیچ وجه به اندازه گذشته نیست. تحت چنین شرایطی امریکا نیاز خواهد داشت به مهار قدرت روز افزون منطقه ای ایران ادامه بدهد و به همین دلیل زیرساخت تحریم ها را برای استفاده در پرونده های دیگر حفظ خواهد کرد ولو اینکه تکه کاغذی به دست تیم مذاکره کننده بدهد که در آن نوشته شده باشد « تحریم ها را لغو کردیم» . پس از توافق ژنو هم دیدیم که همین اتفاق رخ داد. با اینکه روی کاغذی برخی تحریم ها تعلیق شدند و گشایش هایی ایجاد شد، امریکایی ها در عمل کار را به گونه ای مدیریت کردند که حس « استغنای راهبردی» به ایران دست ندهد چرا که تصور می کردند هر نوع گشایش کنترل نشده می تواند محاسبات تغییر یافته در ایران را به جای اول بازگرداند.

سومین نکته هم این است که حتی اگر همه تحریم ها هم روی کاغذ و هم در عمل لغو شود، باز هم حداکثر اتفاقی که می افتد آزاد شدن برخی منابع ایران است اما از آزاد شدن منابع تا ایجاد رفاه راه دشواری است که مستقیما به توان مدیریت و برنامه ریزی دولت بر می گردد و این نقطه ای است که در همین ۱۰ ماه کارنامه دولت در آن بسیار ناامید کننده بوده است.

بنابراین، این وعده که توافق جامع همچون چوب چادو همه مشکلات را دود می کند   و به هوا می فرستد بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد نوعی تبلیغات عوامانه با هدف سخت تر کردن کار برای منتقدانی است که معتقدند توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است.

و اما درباره استدلال دوم، یعنی اینکه نتیجه عدم توافق تشدید بی سابقه تحریم ها علیه ایران است باید گفت که کم دقتی مهمی در آن وجود دارد.

چنانکه غربی ها خود به صراحت و روشنی گفته اند توافق ژنو برای آنها موهبتی بزرگ و غیر منتظره بوده که تقریبا همه امتیازهای کلیدی را که درباره برنامه هسته ای ایران مدنظر داشتند به آنها واگذار می کند. راقم این سطور آماده بحث تفصیلی در این باره است که نگرانی فوری درباره برنامه هسته ای ایران در ذهن غربی ها وجود نداشته الا اینکه رفع شده است. حتی صهیونیست ها هم در واقع نمی گویند این توافق بد است بلکه می گویند در صورت تشدید فشارها از تیم فعلی در ایران امتیازهایی بسیار بزرگتر می شد گرفت. در نتیجه بسیار مهم است توجه کنیم که امریکا توافق ژنو را یک توافق خوب می داند و بنابراین بعید است که هرگز این توافق را از دست بدهد و در صورت شکست مذاکرات درباره توافق جامع، گزینه جایگزین یک توافق موقت دیگر یا تمدید توافق ژنو است نه آنچانکه برخی تصور می کنند به هم زدن میز بازی از سوی امریکایی ها. امریکایی ها می دانند که تنگ تر کردن حلقه فشار بر ایران از یک جا به بعد می تواند به واکنش شدید ایران و از دست رفتن همه دستاوردهایی بینجامد که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی به این سو به دست آورده اند. عملگرایی امریکایی اقتضا می کند که همه تلاش خود را برای تبدیل توافق موقت به یک توافق دائم بکنند اما اگر تلاش ها نتیجه نداد همان توافق موقت را قدر بدانند و به روندی که شکست خورده بودن آن تجربه شده بازنگردند.

بنابراین این استدلال که عدم دست یابی به توافق جامع فاجعه خواهد بود، بیشتر عوام فریبانه است تا اینکه دلسوزانه و مدبرانه باشد. عدم ترس از شکست مذاکرات یکی از ملزومات روانشناختی مذاکره خوب است که ظاهرا البته دوستان چندان علاقه ای به پرورش آن در خود ندارند.