به گزارش پارس به نقل از تابناک، در این پرونده زنی ۲۸ ساله به نام فرانک متهم است که با مشارکت همسرش علیرضا، ۹ بهمن ماه سال ۹۰ پیرمردی به نام حسین را در خانه به طور هولناکی سر بریده و جسد مثله شده اش را در خودروی  وی سوزانده و در منطقه دورافتاده ای در اطراف ورامین رها کرده اند.

پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه و آسیب مغزی ناشی از اصابت جسم سخت به سر اعلام کرد.

جسد سوخته در حالی کشف شد که سرش از بدن جدا شده بود وتمام بدن مثله شده بود.

پرونده این جنایت پس از تکمیل تحقیقات برای رسیدگی به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی فرستاده شد که صبح یکشنبه نخستین جلسه دادگاه برای این پرونده تشکیل شد. پیش از رسمیت یافتن جلسه دادگاه اولیای دم مقتول خطاب به قاضی عزیز محمدی و چهار قاضی مستشار حاضر در دادگاه گفتند که به دلیل نسبت خانوادگی بین خانواده مقتول و متهمان  بر اساس شناخت قبلی که از متهم ردیف اول پرونده؛ فرانک دارند او را عامل اصلی این جنایت هولناک نمی دانندو بر این اعتقاد هستند که فرانک با اصرار و فریب شوهرش این قتل را گردن گرفته تا از سوی ما بخشیده شود و قضیه خاتمه پیدا کند. این جنایت بیرحمانه نمی توانسته کار یک زن باشد. فرانک شریک جرم هست اما در مجموع برای عامل اصلی این جنایت هر که باشد تقاضای قصاص دارند.

جلسه دادگاه با قرائت متن کیفرخواست و تقاضای مجازات قانونی متهمان  از سوی نماینده دادستان رسمیت گرفت و قاضی عزیز محمدی پس از تفهیم اتهام مباشرت در قتل عمدی حسین، سرقت از وی و جنایت بر میت برای فرانک از او خواست تا جزئیات جنایت را شرح دهد و دفاعیات خود را بیان کند. فرانک پس از ایستادن در جایگاه با رد اتهام و انکار اعترافات پیشین خود گفت که با فریب همسرش علیرضا قتل را گردن گرفته و در ارتکاب جنایت نقشی نداشته است.

فرانک در تشریح روز حادثه گفت: مقتول با من نسبت خانوادگی داشت. به علت کهولت سن و سکته مغزی و قلبی که این اواخر داشت شوهرم کارهای مالی اش را انجام می داد و راننده اش بود. خانواده مقتول در کرمانشاه زندگی می کردند. دختر او عمل جراحی آپاندیس داشت.

مقتول به همراه همسرم برای عیادت از دختر او به سمت کرمانشاه رفته بودند که در راه به علت سانحه رانندگی موجب مرگ جوانی می شوند. بر سر رضایت گرفتن از خانواده قربانی این تصادف تا مدت ها همسرم و مقتول با هم اختلاف پیدا کرده بودند و این اختلاف باعث شده بود تا همسرم از مقتول کینه به دل بگیرد. بار ها به من می گفت حسین را به خانه دعوت کنیم تا با هم آشتی کنیم و این قضیه خاتمه پیدا کند. او اعتیاد شدید داشت و مدام دچار توهم می شد. گاهی با تلویزیون خانه حرف می زد. می دیدم که چاقویی را مدام تیز می کند و طناب و بنزین و اسید به خانه آورده است.


  بهمن ماه سال ۹۰ بود که مقتول را به خانه دعوت کرد و از من خواست برایشان چای بریزم. چای خوردند و من دیدم که علیرضا ناگهان با چکش به سر او ضربه زد. حسین که خواست فرار کند یک استکان اسید یا نمی دانم چیزی شبیه به جوهرنمک یا وایتکس را به صورت او ریخت و بعد روفرشی را    روی صورت او گذاشت و با چاقو چند ضربه به صورت او وارد کرد و با طنابی که دور گردنش بست اورا کشان کشان تا دستشویی کشید.

من که با دیدن این همه خون و صحنه های وحشتناک خودم را باخته بودم با برادر و پدرم تماس گرفتم. آن ها هم سریع خودشان را به خانه ما رساندند و همراه علیرضا مشغول قطعه قطعه کردن جسد در دستشویی شدند. علیرضا چند کارتن بزرگ پیدا کرد و قطعه های جسد را درون حوله و کیسه فریزر بسته بندی کردند و از آپارتمان به خودرو مقتول منتقل کردند سپس به منطقه دور افتاده در ورامین بردند و در خودرواش سوزاندند.


متهم ردیف دوم پرونده علیرضا ۳۴ ساله به اتهام معاونت در قتل عمدی و جنایت بر میت پس از قرار گیری در جایگاه با رد اتهام خود حرف هایی زد که با گفته های فرانک تناقض داشت.

علیرضا در تشریح روز حادثه گفت: فرانک با خانواده مقتول از قبل اختلاف داشت. مدام می گفت حسین را به خانه بکشانیم و او را بکشیم. برادر فرانک که از متهمان  این پرونده است می گفت که حسین به فرانک نظر بد دارد و نباید در خانه شما رفت و آمد کند اما من سعی می کردم تا هنگامی که دلیل محکمی در مورد این ادعا ندارم با حسین برخوردی نکنم. فرانک یک استکان وایتکس حاضر کرده بود و مدام چاقویی را تیز می کرد و به من می گفت یک روز حسین را به خانه دعوت کنیم و او را بکشیم.

آن شب حسین به خانه ما آمد فرانک برای او چای ریخت در حالی که چاقویی که در دست داشت را پشت لباسش مخفی کرده بود. حسین چایش را خورد و من سینی چای را به آشپزخانه بردم که دیدم فرانک با مقتول درگیر شده است من هم برای کمک به فرانک استکان وایتکس را به صورت او ریختم تا نتواند فرار کند و برای جلوگیری از سر و صدای او روفرشی را در دهانش فرو کردم. فرانک با چاقو ضرباتی به صورت او زد که منجر به مرگ او شد.

بعد جسد را با طنابی که دور گردنش انداختیم به دستشویی کشاندیم. برادر و پدر فرانک آمدند جسد را قطعه قطعه کردیم و به خودروی مقتول انتقال دادیم. من و برادر فرانک از پمپ بنزین یک گالن بنزین گرفتیم و سپس با دو خودرو به اطراف ورامین رفتیم وخودروی مقتول را همراه جسد با بنزین آتش زدیم و با خودروی برادر فرانک به خانه برگشتیم.

قاضی عزیز محمدی و هیات قضایی حاضر در جلسه پس از دفاعیات متهمان  وارد شور شده و رسیدگی به پرونده را برای تحقیقات بیشتر به روز دیگری موکول کردند.