پايگاه خبري تحليلي «پارس»- نيره سادات حسيني - استفاده از گوشي هاي هوشمند و شبکه هاي اجتماعي در فضاي مجازي بسيار سريع تر از آن چه فکر مي کرديم، شايع شد و به سراغمان آمد.... مثل هميشه پيش از آن که به فکر بسترسازي فرهنگي براي ورود فناوري خاصي باشيم تحت سيطره آن قرار گرفتيم و تا به خودمان آمديم، ديديم تمام دوستان، اعضاي خانواده، اطرافيان وهمکاران و مردم کوچه و بازار سرهاشان را فروانداخته اند اين بار نه در جيب تفکر که بر صفحه تلفن هاي همراه که بدجوري همراهمان شدند! مي دانم شما هم مثل من هزار بار اين قصه تکراري را شنيده ايد که اين ابزار و امکانات دو لبه فرصت و تهديد دارند و مي شود از آنها استفاده مثبت و منفي کرد. ولي با وجود اين مسائل، باز هم بد نيست از جنبه هاي مختلف با پيامدهاي اين موضوع آشنا شويم تا اگر از اثر مثبت يا منفي آن غفلت کرده ايم، آگاهانه تر از پيش، به سراغش برويم. اين بار شکل گيري گروه هاي خانوادگي مجازي در شبکه هاي اجتماعي دستمايه گفت و گوي ما با برخي از اعضاي اين گروه ها و همچنين کارشناسان حوزه روانشناسي و جامعه شناسي قرار گرفته است.

نقاب در اتاق شيشه اي
عباس کيوانلو(روانشناس باليني و مشاور خانواده)- عضويت افراد در گروه هاي خانوادگي که در شبکه هاي مجازي شکل مي گيرد، از دو بعد قابل ملاحظه است که يک بعد آن فوايد و محاسن آن است و جنبه ديگر آسيب هاي آن است.

در جنبه مثبت بايد گفت در شرايط امروزي که اعضاي خانواده به دليل شرايط کاري و تحصيلي از هم دورند و گاهي در شهري ديگر و حتي در کشور ديگري به سر مي برند، گروه هاي خانوادگي در شبکه هاي مجازي به آنها فرصت مي دهد که از حال هم باخبر باشند که اين امر مي تواند بسيار سازنده باشد؛ يعني افراد با به اشتراک گذاشتن مطالب و عکس هايشان در جمع خانوادگي، فاصله ها را کم مي کنند؛ فرض کنيد پدربزرگ و مادربزرگي که دور از فرزندان و نوه هاي خود هستند با ديدن عکس نوه شان در شبکه مجازي چقدر خوشحال مي شوند.

ديگر نکات مثبت
ارزان بودن و هزينه کم اين شبکه ها نيز نکته مثبت ديگري است که نبايد آن را از نظر دور داشت. اين امر افراد را راغب مي کند که با عضويت در گروه ها، روابطشان را تقويت کنند، از حال هم باخبر باشند و مسائلشان را با هم حل کنند.

پاي يک نقاب در ميان است
تأثيرگذاري اين موضوع بر نوع و شکل رابطه ها نيز همانند بسياري از مسائل ديگر به شخصيت افراد بستگي دارد. معمولا افراد در اين شبکه ها، بخش مثبت شخصيت خود را به نمايش مي گذارند؛ يعني ما مسائلي را با ديگران به اشتراک مي گذاريم که آن ها را دوست داريم، وجوه خوب را در معرض ديد ديگران قرار مي دهيم، بر اين اساس شکل گيري گروه مي تواند مانند يک نقاب براي افراد عمل کند، اين امر باعث مي شود در اين قبيل روابط مجازي، تنها به احساسات مثبت افراد توجه شود و کمتر از ناراحتي ها و عصبانيت هاي خود حرف بزنند؛ براي مثال اگر از هم ناراحت باشند به يکديگر نمي گويند و مخصوصا اگر دامنه گروه گسترده تر شود و اقوام و اعضاي فاميل را هم در بر بگيرد، اين موضوع پررنگ تر مي شود چون افراد خود را در معرض قضاوت ديگران احساس مي کنند و تنها به ابراز حس هاي مثبت مي پردازند در حالي که يک رابطه واقعي دربردارنده احساسات مثبت و منفي است.

به همه جنبه ها توجه کنيد
براي داشتن يک رابطه کارآمد و درست بايد به همه جنبه ها توجه داشت تا علاوه بر بازخوردهاي مثبت و تأييد کردن يکديگر بتوانيم گلايه ها، ناراحتي ها و احساسات منفي خود را نيز به طرف مقابل بروز بدهيم.

به عنوان مثال درد دل کردن افراد خانواده و فاميل در اين فضاها گاهي موجب برداشت هاي نادرست و غيرمفيد از سوي ديگران مي شود که در نهايت سازنده نيست. به عبارت ديگر در اين خانه هاي شيشه اي مشکلات درون خانه و خانواده در معرض ديد ديگران قرار مي گيرد؛ اگر چه کنترل آن در دست خود افراد است ولي با نمايش آن ممکن است با آسيب هايي روبه رو شوند.

با اين حال همه چيز به شخصيت فرد بستگي دارد. بايد توجه داشت وقتي افراد در مقابل درددل ها و مطالب خود از سوي ديگران پاسخ دريافت مي کنند احساس تأييدي را تجربه مي کنند که ممکن است به وابستگي آنها به گروه در شبکه مجازي منجر شود و روابط واقعي بين اعضاي خانواده را کمرنگ کند، مخصوصا اگر روابط بين افراد خانواده ضعيف و کمرنگ باشد؛ اين دريافت احساس مثبت در حالي است که روابط در فضاي مجازي واقعي نيست و تنها چهره مثبت و همراه با نقاب افراد در آن وجود دارد.

گروه هايي که جايگزين رفت و آمد هاي خانوادگي شده اند

احمد رمضاني فرخد(دانشجوي دکتراي جامعه شناسي)- گسترش روز افزون شبکه هاي اجتماعي در ميان کاربران اينترنت، هر چند رفتاري است فردي، ليکن تاثيرات فردي، رواني، خانوادگي و اجتماعي فراواني دارد. استفاده بي مورد و شديد از شبکه هاي اجتماعي، تأثيرگذاري بر سلامت روان و جسم، اعتياد آنلاين، حس منفي بافي و افسردگي، نارضايتي از زندگي، ايجاد جدايي عاطفي بين اعضاي خانواده، رواج خيانت، بي هويتي، پشت پا زدن به تفکرات، هويت و فرهنگ اصيل ايراني و... همه از پيامدهاي منفي است که براي کاربران شبکه هاي مجازي و موبايلي مطرح مي شود؛ اما متاسفانه بسياري از تحقيقات، بي نتيجه مانده اند و تنها انگشت بر معايب پنهان و آشکار آن گذاشته و از محسنات واقعي اش دور افتاده اند.

شبکه هاي اجتماعي مجازي وارد عرصه زندگي خصوصي مردم شده اند و بخش قابل توجهي از اوقات فراغت و حتي ساعات کاري افراد را به خود اختصاص داده اند، شبکه هايي که در فضاهاي مجازي موبايلي(وايبر، واتساپ، تلگرام و...) شکل گرفته است و داراي کارکردهاي مثبت و منفي بسيار هستند، پيامدهايي که تنها به فضاي مجازي و تلفن هاي همراه محدود نمانده است و در بسياري موارد، سيستم هاي فرهنگي و اجتماعي را نيز تحت تأثير قرار داده است و بر موضوعات خرد و کلان مانند مشارکت سياسي، هويت افراد، روابط خانوادگي، مبادلات تجاري و ارتباطات بين فرهنگي تأثير گذاشته است.

شناخت اعضاي گروه از يکديگر
اگر بخواهيم از منظر جامعه شناسي به شکل گيري شبکه هاي اجتماعي خويشاوندي در محيط مجازي بنگريم، شايد بتوان مهم ترين اصل آن را شناخته بودن افراد دانست زيرا افرادي که در محيط هاي شبکه اجتماعي خانوادگي با هم ارتباط و تعامل دارند، شناخت نسبي از يکديگر دارند که سبب کاهش پيامدهاي منفي حاصل از ناشناخته بودن در شبکه هاي اجتماعي مي شود و باعث مي شود ديگر نيازي نباشد، شخصيت ايده آلي بسازيم و براي جلب دوستان بيشتري به سمت خود، اطلاعات دروغين به ديگران بدهيم و دچار چند هويتي شويم.

يکي ديگر از کارکردهاي مثبت شبکه هاي خويشاوندي مجازي، فراهم شدن ارتباطات و تعاملات بسيار با افراد فاميلي است که قبلا به دليل محدوديت زماني و مکاني امکان ارتباط و تعامل با آنها هموار نبود يا افرادي از فاميل که معمولاً تنها تعامل با آنها در حد ديد و بازديد عيد و مراسم محدود شده بود.

شبکه هاي مجازي به ايجاد نوعي تشابه در ميان خويشاوندان انجاميده است. به صورتي که افراد سعي مي کنند با کساني که شبيه خودشان هستند رابطه داشته باشند، بنابراين شبکه اين ظرفيت را به وجود مي آورد تا شما با افکار و باورها و اعتقادات اعضايي از فاميل وخويشاوندان (دور و نزديک) بهتر آشنا شويد که اين خود سبب ساز تعاملات سازنده بعدي مي شود.

کاهش پيش داوري خويشاوندي
کارکرد مثبت ديگر را مي توان کاهش پيش داوري خويشاوندي دانست. به دليل کاهش شديد ارتباطات و تعاملات رودررو، معمولا نسبت به انديشه و باورها نوعي پيش داوري به وجود آمده است که در تعاملات به آنها توجه مي شود که گاهي سبب تفرقه و کاهش تعاملات مي شود. با عضويت افراد فاميل در شبکه هاي خانوادگي، شما مي توانيد از اعضايي که کمترين ارتباطات را با آنها داشته و پيش داوري نسبت به آنها داشته ايد، شناخت بهتري پيدا کنيد که اين شناخت زمينه ساز تعاملات بعدي مي شود.

شبکه خويشاوندي فضايي براي تخليه رواني به وجود آورده است.کساني که کمتر در دنياي واقعي تعامل فيزيکي داشته اند، در دنياي مجازي و در يک محيط آشنا و شبيه به هم گفت وگو و درد دل مي کنند که يکي از آثار آن تخليه رواني است که به تبع آن مي توان کاهش مشکلات زناشويي و آسيب هاي اجتماعي را تا حدودي پيش بيني کرد. بازگويي خاطرات شيرين، ارسال عکسهاي قديمي و خاطره انگيز خويشاوندي نيز از کارکردهاي مثبت است که سبب ساز افزايش هويت خانوادگي و همچنين افزايش شادي و نشاط مي شود.

فرار از تنهايي
همچنين يکي از مسائلي که همواره خانواده ها بعد از ازدواج فرزندانشان با آن روبه رو هستند، تنهايي است، شبکه هاي مجازي خانوادگي باعث شده است فرد با کمترين هزينه لحظات تنهايي خود را با افرادي ازخويشاوندان سپري کند که شبيه او هستند، غني شدن فراغت و همچنين مسئله تنهايي خود سبب آرامش رواني و کاهش افسردگي در اعضاي خانواده و به خصوص مادران مي شود. تبديل شدن به ابزار اطلاع رساني خانوادگي، با توجه به هزينه کم، يکي ديگر از کارکردهاي مثبت است به طوري که افراد عضو گروه نه تنها از حال هم باخبرند؛ بلکه با صرف هزينه اندک نسبت به هر اتفاق و يا رويدادي در حوزه خانواده اطلاع رساني مي کنند. گسترش حمايت اجتماعي نيز يکي ديگر از پيامدهاست؛ زيرا با اين ملاقات ها در شبکه هاي مجازي و گپ زدن بين اعضا نوعي همساني و آشنايي به وجود مي آيد که داراي ارزش ها، معيارها، زبان، علائم و ابتکارات مخصوص به خود است و تک تک افراد با اين هنجارها همنوا هستند.

شنيده شدن و ديدن افرادي از خويشاوندان که در تعاملات خانوادگي صدايشان شنيده نمي شود، هم پيامد بعدي است. اين افراد که معمولا خجالتي اند و يا از مهارت ارتباطي ضعيف تري برخوردارند، با استفاده از فضاهاي خويشاوندي قادرند طيف وسيعي از خواسته ها، اهداف و انگيزه هايشان را پاسخ دهند و به راحتي با خويشاوندان تعامل برقرار کنند و مهارت ارتباطي خود را بازيابند. آسايش تقريبي خانواده از حضور فرزندانشان در شبکه هاي مجازي خويشاوندي به دليل نظارت غير محسوس فرد بر خودش به دليل شناخته بودن در گروه هاي خانوادگي و.... از کارکردهاي مثبت ترويج اين گروه ها در شبکه هاي مجازي است.

روي ديگر سکه!
اما با عنايت به نوع استفاده از اين ابزار مي توان تاثيرات منفي را نيز براي اين شبکه هاي خانوادگي پيش بيني کرد که از آن جمله مي توان به موارد ذيل اشاره کرد. خانواده اي را در نظر بگيريد که دور هم نشسته اند؛ اما همه توجه آنها به شبکه هاي اجتماعي است. به طوري که ممکن است تعاملات مجازي خويشاوندي آنها زياد، ولي تعاملات گرم خانوادگي آنها محدود شود. عناصري از فرهنگ که در ارتباطات رودررو و عاطفي با بزرگان و اعضاي خانواده به دست ما مي رسد، حالا به واسطه ورود يک پديده نوظهور در حال فروپاشي است.

شبکه هاي مجازي خانوادگي ممکن است تعاملات خواهر، برادر و اعضاي خانواده را به شدت تحت تاثير خود قرار دهد؛ زيرا پسر يا پدرخانواده معمولا در شبکه هاي خانوادگي مردانه و مادر يا خواهر خانواده در شبکه هاي خانوادگي زنانه وقت زيادي را سپري مي کنند و به دليل مشابهت و تاييد گروهي، اعضاي خانواده، افکار، ايده، وقايع و مسائل خود را درون اين شبکه به اشتراک مي گذارند که در بلند مدت سبب جداسازي افراد خانواده از يکديگر و جدايي عاطفي و عدم ارتباط محبت آميز بين اعضاي خانواده مي شود.

طرد شدن برخي افراد
يکي از معضلات اين شبکه هاي مجازي خويشاوندي، ديده نشدن و طرد افرادي از فاميل است که دسترسي به فضاي مجازي ندارند.پدر بزرگ يا مادربزرگي را در نظر بگيريد که به دليل حضور نداشتن در شبکه مجازي طرد و ناديده گرفته مي شوند. از آنجا که فرد همواره بايد کنشگر فعال باشد، تا از اخبار و اطلاعات خويشاوندي در شبکه عقب نماند، اين امر انسان را دچار نوعي اعتياد به آنلاين بودن مي کندو افراد دچار نوعي استرس و وسواس مي شوند، (اين پيامد ويژگي تمام شبکه هاي مجازي است) با توجه به ويژگي هاي فرهنگ ايراني، پراکندگي شايعات، کنايه زدن و دلخوري هاي خانوادگي از ديگر پيامدهاي ناخواسته اين فضاهاست. اتلاف وقت و هدر رفتن عمر (به دليل حضور بيش از حد) از ديگر پيامدهاست که باعث مي شود افراد خانواده از کارهاي ضروري خود نيز باز بمانند و حتي کارهاي خود را نتوانند با تمرکز انجام دهند و به نوعي به يک اعتياد ناخواسته دچار شوند.

کم تحرکي و افسردگي
کم تحرکي و افسردگي افرادي که به اين شبکه ها اعتياد دارند، کم شدن روابط خانوادگي، دور شدن از واقعيت ها، وابستگي بيش ازحد به اين فضاها و برنامه ها در حد اعتياد به آنها و بازماندن از زندگي عادي و متعارف، مواجه شدن با ضربه هاي روحي و رواني و همچنين تغيير سبک زندگي افراد و تغيير فرهنگ و هويت شخصي از آسيب هاي اين شبکه هاست.

لزوم افزايش آگاهي
آگاهي خانواده ها از آسيب ها و داشتن سواد رسانه مي تواند به کاهش آسيب ها تا حد زيادي کمک کند. آگاهي داشتن خانواده ها از کارکرد هاي نرم افزارها و مراقبت درست و همراه با آگاهي در اين زمينه بسيار مهم است. همچنين آگاهي دادن به افراد جامعه توسط رسانه ملي با ساخت برنامه هاي متنوع و با کمک کارشناسان در اين زمينه و همکاري نهادهاي فرهنگي نيز بسيار ضروري به نظر مي رسد. هر چند بايد اين حقيقت را پذيرفت که محبوبيت بالاي شبکه هاي اجتماعي چيزي نيست که بتوانيم مانعي براي آن ايجاد کنيم، بلکه بهتر است با برنامه ريزي فرهنگي صحيح و ايجاد بستر فرهنگي مناسب، افراد و خانواده ها را به استفاده مناسب از شبکه ها ترغيب کنيم.