ماجرای قتل دکتر زهرا میرزایی توسط پسر خاله اش بخاطر طلا !

زهرا میرزایی ۳۶ ساله، فعال اجتماعی، دکترای حقوق دارد و به عنوان مشاور حقوقی مشغول به کار بوده است.
به گزارش پارس نیوز ، پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام کرد: ساعت ۱۷ روز سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه، خانواده یک زن جوان ۳۶ ساله، به پلیس خبر دادند که جسد دخترشان را در خانهاش در شهرک راهآهن پیدا کرده اند. بلافاصله بررسی این پرونده توسط اداره دهم پلیس آگاهی آغاز شد. کارآگاهان در بررسی پیکر مقتول متوجه شدند وی بر اثر برخورد جسم سخت به سر و جراحات ناشی از برخورد جسم تیز بر گلویش، جانش را از دست داده است.
با بررسی بیشتر مشخص شد این زن ۳۶ ساله، دکترای حقوق دارد و به عنوان مشاور حقوقی مشغول به کار بوده است.کارآگاهان در بررسی صحنه جرم متوجه شدند انگیزه قاتل، سرقت طلاهای این زن بوده است. همچنین از آنجایی که قاتل بدون هیچ خشونتی وارد خانه مقتول شده بود، مشخص شد سارقان از آشنایان وی بوده است.
در تحقیقات از اعضای خانواده مقتوله ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند یکی از بستگان نزدیک مقتوله به نام محمود (۳۴ ساله) طی تماس با وی مدعی شده که اختلافات شدیدی با همسرش پیدا کرده اما به خاطر برخی ملاحظات خانوادگی نمی خواهد کسی فعلا از این موضوع اطلاع پیدا کند و به این بهانه از مقتوله درخواست کرده تا به هیچکدام از اعضای خانواده خود در خصوص قرار ملاقات با وی صحبت نکرده اما با این وجود مقتوله موضوع قرار ملاقات خود با محمود را با خواهرش در میان گذاشته است.
با توجه به اطلاعات بدست آمده از خانواده مقتوله و دیگر قرائن و دلایل بدست آمده ، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که محمود بعدازظهر روز سه شنبه به منزل مقتوله مراجعه کرده است، لذا طی هماهنگی با شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور جنایی ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در ساعت ۴ روز چهارشنبه مورخه ۱۷ اردیبهشت ماه در کمتر از ۲۴ ساعت با مراجعه به محل سکونت محمود در منطقه پیروزی او را دستگیر و در بازرسی از منزل محمود طلاجات مقتوله نیز کشف شد .
قاتل در همان اعترافات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت با انگیزه سرقت طلاجات اعتراف کرد و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت که با توجه به رابطه نزدیک خویشاوندی با مقتوله اطلاعات کاملی در خصوص نحوه زندگی وی در اختیار داشتم و اطمینان داشتم که مقتوله طلاجات زیادی را در خانه نگهداری می کند . طی تماس با مقتوله موضوع اختلاف خود با همسرم را مطرح کرده و به این بهانه با وی قرار ملاقات گذاشته و از او خواستم تا از این قرار ملاقات با هیچکدام از اعضای خانواده اش صحبت نکند .
قاتل در خصوص نحوه ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت که بعدازظهر روز سه شنبه مورخه ۱۶ اردیبهشت طبق قراری که با مقتوله گذاشته بودم به منزلش رفتم ؛ پس از گذشت مدت کوتاهی با یک چکش که برای همین کار با خود همراه داشتم ، چندین ضربه ی سخت به سر مقتوله وارد کرده و برای اینکه از مرگ وی اطمینان پیدا کنم با چاقو گلویش را بریدم . پس از آن ، طلاجات داخل خانه را سرقت کرده اما بر خلاف تصور ، طلاجات زیادی در داخل خانه پیدا نکردم .
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به شواهد و دلایل بدست آمده و اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران صادر و متهم جهت تکمیل تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است .
ماجرای قتل دکتر زهرا میرزاییاز زبان قاتل
به گزارش رکنا، در نخستین گام، تیم جنایی به سراغ فردی رفتند که موضوع را به پلیس گزارش کرده بود. او در اظهارات خود گفت: برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بودم، اما وقتی برگشتم بوی سوختگی به مشامم رسید. وقتی وارد اتاق خواب شدم، با پیکر غرق در خون خواهرم روبهرو شدم. او ساعتی پیش گفته بود که قرار است با پسرخالهمان دیداری داشته باشد.
تیم جنایی با این سرنخ مهم، بررسیهای فنی و مخابراتی را آغاز کرد و در جریان آن مشخص شد مظنون در زمان وقوع قتل در محل حضور داشته و پس از آن به منزل خود در شرق تهران بازگشته است.
تیم جنایی پس از کشف این سرنخ مهم، به محل سکونت مظنون اعزام شدند و پس از تعقیب و مراقبتهای لازم، او را در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت کردند. در بازرسی بدنی از او، مقادیری از طلاهای سرقتی متعلق به مقتول کشف شد.
متهم در ابتدا منکر هرگونه دخالت در قتل بود، اما در مواجهه با شواهد و مدارک موجود، سرانجام لب به اعتراف گشود و انگیزه خود از ارتکاب جنایت را سرقت عنوان کرد.
گفتوگو با متهم پرونده
با چه انگیزهای مرتکب این جنایت شدی؟
بیکار بودم. قبلاً بهعنوان راننده مرسوله برای دیجیکالا کار میکردم، اما مدتی بود کارم رو از دست داده بودم. نه پولی داشتم، نه راهی برای درآمد. فشار زندگی خیلی زیاد شده بود. زن و بچه دارم، پسرم فقط دو ماهشه. شرمنده خانوادهم بودم.
چه شد که تصمیم گرفتی سراغ دخترخالهات بروی؟
چند وقت بود وسوسه شده بودم. طلاهای دخترخالهم همیشه تو چشمم بود. یه نقشه ریختم تا ازشون سرقت کنم. باهاش تماس گرفتم و گفتم میخوام ببینمت، ولی تاکید کردم که به کسی چیزی نگه.
چه زمانی وارد خانه مقتول شدی؟
وقتی مطمئن شدم تنهاست، رفتم خونش. اولش وانمود کردم فقط برای دیدن اومدم، اما نقشهم رو از قبل کشیده بودم. سر یه فرصت هنگامی که داخل آشپزخانه بود با چکش به سرش ضربه زدم.
بعد از قتل چه کار کردی؟
طلاهاش رو برداشتم. نگران بودم اثر انگشتم جایی مونده باشه. برای همین، با پتو و چندتا وسیله آتیش روشن کردم تا صحنه رو بسوزونم و ردی ازم نمونه.
فکر میکردی دستگیر نمیشی؟
آره، فکر میکردم چون به کسی نگفته با من قرار داره و آتیش هم مدرکها رو سوزونده، گیر نمیافتم. ولی اشتباه کردم. خیلی زود پلیس فهمید و اومدن سراغم.
وقتی بازداشت شدی، طلاها هنوز همراهت بود؟
آره. حتی نتونستم از خونه بیرون بزنم. طلاها هنوز تو جیب شلوارم بود. دستگیرم کردند.
الان چه حسی داری؟
پشیمونم... خیلی. نمیدونم با چه رویی به خانوادهاش نگاه کنم. هیچوقت خودم رو نمیبخشم.
بنا بر این گزارش، جسد مقتول برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات از متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
ارسال نظر