ساره جوانمردی قهرمان تیراندازی ایران در پارالمپیک توکیو است. ساره جوانمردی رکود این رشته در جهان را هم ارتقا داد. ساره جوانمردی پرچم دار ایران در اختتامیه پارالمپیک توکیو یود. ساره جوانمردی در اختتامیه پارالمپیک با چادر حاضر شد.


 
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ، خانم ساره جوانمردی که امروز بیش از ۵۰ مدال ارزشمند در جهان و آسیا دارد چند روز قبل طلای پارالمپیک توکیو را هم بر گردن آویخت، اما آنچه در کنار این مدال بازتاب فراوان داشت حرکت ارزشمند او در مراسم اختتامیه بود.
 
 
خانم جوانمردی در این خصوص و همچنین زندگی شخصی اش در بدون تعارف توضیحاتی داد که متن آن به شرح زیر است: 
 
مجری: باز هم شما رفتید به میدان و باز هم با خوش رنگ‌ترین نشان برگشتید؟
مهمان: برای من افتخار بزرگی این بود اول انتخاب بشم برای این میدان دوم افتخار بزرگترم این بود که توانستم مدال بیاورم و دل مردم عزیزم را شاد کنم با وجود این همه غم و غصه‌ای که این روز‌ها به خاطر کرونا و تعداد فوتی‌ها دارند.
 
مجری: خانم جوانمردی چند سال دارید.
مهمان: من متولد ۱۳۶۳ هستم 
 
مجری: اهل کجا هستید؟
مهمان: شیراز و استان فارس.
 
بدون تعارف با بانوی طلایی پارالمپیک
 
مجری: معلولیت شما مادرزادی بود؟
مهمان: بله من مادرزادی معلولیت دارم من پای چپم سه سانت کوتاهی دارد و از پروتز مکمل یا همان پای مصنوعی استفاده می‌کنم. 
 
مجری: این سخت نکرده بوده شرایط تحرک و ورزش را برای شما؟
مهمان: من تا قبل از اینکه ورزش را شروع کنم زندگیم با دو تا عصا می‌گذشت وقتی که پروتز گذشتم شرایط برای کمی سهل و آسان‌تر شده به واسطه رفت و آمدم در مجتمع بهزیستی که پرونده داشتم متوجه شدم که ورزشی به اسم ورزش معلولین وجود دارد و با یک سری از بچه‌های معلوم آشنا شدم و آن‌ها من را راهنمایی کردند و با دنیای ورزش معلولین آنجا آشنا شدم.
 
مجری:چند تا امروز نشان جهانی آسیایی و پارالمپیک دارید؟
مهمان: من با آخرین مدالی که آوردم ۵۴ مدال آسیایی، جهانی، قهرمانی جهان و پارالمپیک دارم.
 
 
مجری: واقعا عالیه و این دوره در پارالمپیک توکیه رکورد زدید.
مهمان: بله تونستم رکورد پارالمپیک و رکورد جهان که متعلق به خودم بود بشکنم و ارتقاع دهم.
 
مجری: یادم بود که در پارالمپیک ریو بود که همه رقبای شما در فینال آقایون بودند.
مهمان: بله در توکیه هم دقیقا همین اتفاق افتاد.
 
مجری: توکیه هم فینال همه آقایون بودند؟
مهمان: بله تنها خانم من بودم.
 
بدون تعارف با بانوی طلایی پارالمپیک
 
مجری: هم مدال شما خیلی سر و صدا کرد به هر حال مدال طلا هست و هم یک حرکت ارزشمند شما در مراسم اختتامیه بود اگر اشتباه نکنم که شما با پوشش خودتون یعنی با حجاب خودتون شرکت کردید در مراسم و بازتاب خیلی مثبتی داشت و خیلی‌ها واکنش‌های قشنگی نشان دادن به این حرکت شما.
مهمان: ما افتخار این را داشتیم که سرکار خانم یاما مراد مادر معنوی کاروان ما هست و ما در طول بازی‌ها در خدمت ایشان باشیم مادر شهید بابایی که یک افتخار بزرگی برای ما بود حضور ایشان در کاروان ما.
 
مجری: مادر شهید عزیزی که ژاپنی هست...
مهمان: دوم اینکه نام کاروان ما سردار دل‌ها بود و خوب من به شخصه خودم احساس کردم یک اتفاق سوم و یا مورد سوم باید پیش بیاید در کاروان ما که تکمیل کننده قبلی‌ها باشد و خوب با وجود اینکه از پیش برای ما لباس فرم تهیه شده بود و حالا و خیلی هم تاکید داشتند اینکه همه متحد والشکل حضور پیدا کنند و من احساس می‌کردم که دلم می‌خواست خودم باشم همون پوششی که همیشه دارم و با چادرم حضور پیدا کردم وقتی عکس‌ها را نگاه می‌کردم بعد از مراسم اختتامیه خودم به شخصه خیلی لذت می‌بردم از اینکه اون صحنه را می‌دیدم به عنوان یک نفر دیگه که از قاب دوربین داره می‌بیند.
 
مجری: برای خودتون جالب نبود اینقدر واکنش مثبت در فضای مجازی و چه عبارت‌های جالبی را نوشته بودند؟
مهمان: من پرچمدار بودن را در مسابقات آسیایی هم تجربه کرده بودم افتتاحیه مسابقات آسیایی جاکارتا من پرچمدار کاروان بودم و با همین پوشش دقیقاً حضور پیدا کرد.
 
مجری: یادم است که در مراسم دیداری که با رهبر انقلاب داشتید و آقای عبارت خیلی قابل توجهی را نسبت به شما به کار بردند.
مهمان: دقیقا اولین نکته‌ای که به آن اشاره کردند بابت پرچمدار کاروان بود که خب باعث افتخار من بود که و مورد عنایت قرار گرفتم از طرف ایشان.
 
مجری:۵۴ تا مدال بالای جهانی آسیایی پارالمپیک دارید وضع تان حسابی خوب شد.
مهمان: درگیر این هستم که الان ۱۲ سال است که کارمند قراردادی هستم و استخدام نمی‌شود.
 
مجری: کدام اداره؟
مهمان: اداره کل ورزش و جوانان فارس خوب متاسفانه ۶ سال پیش مصوبه‌ای برای ما اتفاق افتاد البته برای قهرمانان المپیک پا برجا هستش، ولی برای قهرمانان پارالمپیک گفتند فرزندان قهرمانان پارالمپیک اسختدام شوم و حالا بچه‌ای وجود نداریم و حالا بیاد و به اون سن اشتغال برسد وحالا این مصوبه باشد یا نباشد من میگم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است وقتی که من خودم الان احتیاج به استخدام دارم. 
 
مجری: اداره روزش و جوانان هم کار می‌کنید؟
مهمان: بله اداره ورزش و جوانان هم دارم کار می‌کنم.
 
مجری: دیگه چه مشکلاتی دارید؟ 
مهمان: بحث حقوق مان است که ما داریم از صندوق حمایت از قهرمانان و من با وجود سه طلای پارالمپیک و یک برنز دارم ماهیانه یک میلیون تومان از صندوق حمایت از قهرمانان دریافت می‌کنم.
 
مجری: حقوق شما یک میلیون تومان هست؟
مهمان: بله متاسفانه
 
مجری: یعنی هر طلا را دارن برای شما ۳۰۰ هزار تومان حساب می‌کنند احتمالا و برنز را هم ۱۰۰ هزار تومان و یک میلیون تومان به شما می‌دهند.
مهمان: بله ما تقریباً​ حالا نسبت. من نمی‌گم وضعیت بچه‌ها المپیک خیلی خوبه اون‌ها هم خیلی کم دریافت می‌کنند، ولی دریافتی ما یک سوم بچه‌های المپیکی است.
 
مجری: المپیکی‌ها سه برابر شما دریافت می‌کنند.
مهمان: بله اونا سه برابر ما دریافتی دارند وخوب آتیه هم تامین نیست ما نیاز به بیمه داریم، ولی متاسفانه اون را هم نداریم.
 
مجری:در ادامه در خدمت همسر شما باشیم...
مجری: تبریک می‌گیم خدمت شما باز هم خانم جوانمردی افتخار آفرینی کردند گفتند کمک شما نبود نمی‌شد
همسرمهمان: لطف ایشون هستش و ما هم ذره‌ای هستیم در کنار اون دریای کمک‌های همه
 
 
بدون تعارف با بانوی طلایی پارالمپیک
 
مجری: چه کردید که ایشان می‌گویند که همراهشون بودید؟
همسرمهمان: دیگه هر کاری که یک همسر می‌تونه برای همسرش انجام بده
 
مجری: خانم شما چرا اشک اومد به چشماتون؟
همسرمهمان: حضرت سعدی که از شهر زیبای شیراز هم هستند می‌فرمایند که آن که نشنیده است هرگز بوی عشق گوی شیراز آی و خاک آن ببوی پس ما شیرازی‌ها همه عاشق هستیم و ایشان هم اشکشون از روی عشق و شوق بود 
مهمان بله دقیقا
 
مجری: شما مربی تیراندازی هستید.
همسرمهمان: بله من هم مربی تیراندازی هستم و هم داور تیراندازی و سابقاً هم باشگاه رزمی بودم مربی باشگاه رزمی بود
 
مجری: تا کی شما راضی هستید ورزش را ادامه بدهند.
همسرمهمان: من اختیاررا دادم دست خودشون، ولی همیشه بهشون می‌گم زندگی شخصی مان از همه چیز مهمتر هست تا اون زندگی شخصی خوب نباشه قطعا این مدال‌ها 
 
مجری: یعنی چی یعنی بسه دیگه؟
همسرمهمان: من میگم هنوز هم می‌تونه دو تا المپیک دیگه را شرکت کند و قطعاً میگم دو المپیک دیگه هم می‌تونه طلا بگیرد و حتی رکورد المپیک‌های دیگر را هم بزند
 
مجری: داشتم درباره مراسم رژه اختتامیه صحبت می‌کردیم و بازتاب‌های مثبتش حس شما چی بود وقتی این بازتاب‌های مثبت را می دیدید؟
همسرمهمان: اون اقتدار واقعا درکنار پرچم ایران اقتدار ما کاملا مشخص بود.
 
مجری: یکی نوشته بود علمداری کرد یعنی پرچم در دست
همسرمهمان: یکی از پیام‌هایی که من خوندم همین بود اسم کاروان هم به نامه سردار سیلمانی بود و واقعا این خیلی نسبت جالبی بود.
 
مجری: بدون تعارف‌ترین جمله تان را با هر کس که دوس دارید بفرمایید؟
 مهمان: امیدوارم که الان از توکیه برگشتیم این دو خواسته ما که یکی از آن افزایش حقوق صندوق حمایت از قهرمانان هست دومی بحث استخدام مان هستش خیلی زود این مشکل مرتفع و دل ما شاد بشود.
 
مجری: این خواسته به حق است.
مهمان: ​من فکر می‌کنم خواسته خیلی بزرگی نباشد و امیدوارم که این اتفاق هر چه زودتر بیافته و بعد از این همه مدال‌های رنگارنگی که کاروان ما آورد دل بچه‌ها خوشحال باشد.
 
مجری: ان شاءالله که موفق باشید و خوش بخت در کنار هم و شما همچنان در قله‌های افتخار.
مهمان: ممنوع با دعا شما و ملت عزیز کشورم.
همسرمهمان: ممنون از انرژی‌های مثبت تان.