به گزارش پارس نیوز، به دهان راحت می آید و ساده هم از آن می گذریم از بس که تکرار شده است این ماجرای نخ نما و حوصله سر بر امیدهای همیشه سرراهی.این داستان 40 و اندی نرسیدن به المپیک و مابقی ماجراهای همیشگی.

اصلا بی خیال این که 40 و خورده ای سال است که فوتبال این مملکت رنگ و بویی از المپیک ندیده و انگار همه باورشان شده که فوتبال را چه به المپیک و این حرفها. 

کجایند آنهایی که کم کاری، بی پولی، بی مدیریتی، کم توجهی و بی اعتنایی مسئولان ورزشی یا فدراسیون خود را که می بینند کم می آورند و برای جبران و به تلافی همه کمبودهای خود دیواری کوتاه تر از فوتبال پیدا نمی کنند و هر چه فریاد دارند بر سر خراجی های فوتبال و ستاره های واقعی و یا کاغذی فوتبال سر می دهند و بعد هم یک لگد اساسی به فوتبال می زنند که چرا چنان است و چنین است. البته ما کاری به این نداریم که همه ورزشکاران این مملکت باید برابر و با نگاه عدالت محور فعالیت خود را ادامه دهند اما کجایند این قهرمانانی که همه چیز را برای فوتبال می دانند ببینند تیمی که 40 و خرده ای سال است رنگ المپیک را ندیده چطور و چگونه خود را آماده می کند؟ 


کجایند ببینید که بعد از 40 و اندی سال هنوز که هنوز است بین خود فوتبالی ها هنوز این اتحاد و همدلی برای المپیکی کردن این رشته وجود ندارد. کجایند ببینند و لمس کنند که هنوز است که هنوز برای فدراسیون فوتبال برنامه ریزی دقیق و بدون مشکل برای تیم امید جایگاهی ندارد. 

اصلا مگر قرار است تاریخ ثبت شود تا درس عبرتی برای ما شود؟ انگار هر چه یاد گرفته ایم که باید درس گذشتگان را بخوانیم تا راه سره و ناسره را تشخیص دهیم در این یک مورد در فدراسیون فوتبال و حتی کمیته ملی المپیک هیچ اهمیتی ندارد. 

اصلا همه آن 40 سالی که گذشت و ناکام شدیم را بی خیال، به همین 4 سال قبل که می توانیم نگاهی داشته باشیم و این حافظه تاریخی را برای 4 سال هم شده عقب ببریم و یادمان بیاید در بازی های آسیایی اینچئون چه آبرویی از تیم ملی امید رفت. درحالی که هنوز همه کاروان ایران پایش به کره جنوبی باز نشده بود تیم امید آب سرد بی مدالی و بی جایگاهی را ریخت بر سر کاروان. تیمی با هدایت استاد وینگادا رفیق شفیق کی‌روش! یعنی 4 سال قبل هم نمی خواهد درس خوبی برای مسئولان ورزشی ما باشد؟ 

 

در این 4 سال چه کردیم؟تیم را دست خاکپور دادیم اما بماند که چه حاشیه ها برای او و تیمش ایجاد نشد و درحالی که تیمی شایسته داشتیم در مرحله مقدماتی قافیه را باختیم و هر که دشمنی داشت بر سر خاکپور و فوتبال امید خالی کرد و تمام شد و رفت. 

حالا در کدام نقطه قرار داریم؟ آیا در اتحاد کردن فوتبالی ها قدم تازه ای برداشته ایم؟ ما که نمی بینیم حداقل نمونه عینی آن رفتار جواد نکونام سرمربی نساجی است که بدون اینکه متوجه شویم دلیل اصرارش بر حضور دو بازیکن تیمش در اردوی باشگاهی چیست آن هم در شرایطی که تیم امید اگر این روزها اردو نداشته باشد چه وقت باید خود را آماده بازی های آسیایی کند که تقریبا باید گفت در گروه مرگ قرار گرفته ایم. 

همین یکی دو روز قبل جواد نکونام در آخرین اظهار نظری که داشت اعلام کرده بود که از سرمربی تیم ملی فوتبال هر کسی که باشد حمایت می کند. آقای نکونام! آیا تیم امید تیم ملی فوتبال حساب نمی شود؟ آیا تیم امید با پیراهن کشور دیگری قرار است به میدان برود؟ آیا اگر سال گذشته مذاکرات شما با فدراسیون فوتبال برای هدایت تیم امید به نقطه همکاری می رسید و کی روش پشت پرده برای این انتخاب نظر منفی نمی داد آیا تحمل می کردی یک باشگاه بدون اطلاع دادن سرمربی و مدیر تیم بازیکنش را مجبور کند که اردوی تیم امید را ترک کند و تازه بازیکنان را تهدید هم کند که اگر به تمرین باشگاهی برنگردند قراردادشان فسخ می شود؟! 

 

اینکه جواد نکونام این روزها از دست سازمان لیگ به خاطر بحث سهمیه های لیگ برتری در جذب بازیکن سر دعوا دارد به کنار اما چرا دود این ناراحتی ها باید به چشم تیم امید برود؟ البته شاید باشگاه نساجی اصلا قبول نکند که دلیل این کارش این ناراحتی باشد اما ما فعلا بهانه دیگری برای این کار غیر اخلاقی باشگاه نساجی پیدا نمی کنیم. تا بعد که توضیحات نساجی را بشنویم.

این به کنار فدراسیون فوتبال و آن مصوبه ای که روز شنبه منتشر کرد کجای کار است؟ بعد از 4 سال از آن ناکامی سیاه فدراسیون فوتبال از تصویب مصوباتی که ضمانت اجرایی ندارد خسته نشده است؟ تضمین این مصوبه ها و جریمه کردن ها و برخورد کردن ها کجاست؟ اصلا کک باشگاهی بابت جریمه شدن نقدی هم می گزد؟ اگر باشگاهی این مصوبه ها را جدی می گرفت امروز شاهد این بودیم که سرمربی تیم امید دغدغه حضور بازیکنانش را در اردو ها داشته باشد؟ زور فدراسیون چرا دراین گونه موارد به بازیکن می رسد؟ مگر بازیکن اختیار عمل دارد که برای بازیکنان جریمه در نظر گرفته می شود؟ بازیکنی که تحت قرارداد باشگاه است و پولش را از باشگاه می گیرد چطور می تواند مقابل فشارهای باشگاه و سرمربی باشگاهی اش دوام بیاورد؟ 

 

باز این به کنار این وسط کمیته ملی المپیک حواسش کجاست؟ تا به کی قرار است به تیم امید مثل بچه سرراهی نگاه کرد و بعد از ناکامی فقط این فدراسیون فوتبال بماند و حوضش. چطور برای سایر رشته ها متولی کار کمیته ملی المپیک است اما به فوتبال که می رسد همه خود را عقب میکشند و همه فقط انتظار قهرمانی و موفقیت از تیمی دارند که اصول اولیه آماده سازی اش زیر سوال است. 

آقای صالحی امیری! حواس شما کجاست؟ آیا ناظری از کمیته المپیک هست که بداند سرمربی تیم ملی امید چگونه یارانش را برای اردوها فرا می خواند و چه کسانی کارشکنی می کنند؟ این تازه اول ماجراست. با شروع لیگ این داستان به قسمت های مهیج تری هم می رسد اگر کسی نخواهد این بار نوشدارو را قبل از مرگ سهراب بیاورد. ثبت وقایع تاریخی فقط برای موزه و کتاب شدن نیست بد نیست سری به گذشته زد تا تکرار نشود روزهای ناامیدی و پرپر شدن نسلی که می سوزد.