به گزارش پارس نیوز، 

در چند روز اخیر مطلب کوتاهی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که موجی از تعجب را به همراه آورده. مضمون این مطلب آن است که کافه‌ها، کافی‌شاپ‌ها و قهوه‌خانه‌ها مجاز به پخش فوتبال نیستند و انجام چنین کاری بدون مجوزهای لازم، غیرقانونی است. اهمیت این خبر به ویژه از آن جهت است که رفته‌رفته به مسابقات جام‌جهانی نزدیک می‌شویم و طبعا خیلی از شهروندان دوست دارند این بازی‌ها را به طور دسته‌جمعی تماشا کنند. در چنین شرایطی مسلما جای تعجب دارد که پخش فوتبال از سوی کافه‌ها و قهوه‌خانه‌ها با منع قانونی روبه‌رو می‌شود، آن هم در حالی که توجیه منطقی خاصی برای این تصمیم ارایه نشده است.

پر واضح است که ما در کشورمان به شکل چشمگیری با معضل سرگرمی‌های سالم و ابزار مناسب تخلیه هیجان مواجه هستیم. بی‌گمان بخشی از ریشه این همه خشونت و افسردگی در کشور مربوط به همین مساله است. به هر حال در ممالک خارجه مردم تفریحاتی دارند که بسیاری از آنها به دلیل خطوط قرمز حاکم بر جامعه ما در اینجا غیرقابل اجراست. با وجود این همه محدودیت که به خاطر فقر خلاقیت ما تشدید هم می‌شود، دیگر اوج کج‌سلیقگی است که روی سالم‌ترین تجمعات ممکن برای کاری مثل تماشای فوتبال هم انگ «غیرقانونی» بزنیم. واقعا مسوولان ما از چه می‌ترسند؟ اینکه عده‌ای برای به ثمر رسیدن یک گل بالا و پایین بپرند؟ یا اینکه شئونات اجتماعی و اخلاقی خدشه‌دار شود؟

قطعا خیلی از جوانانی که دست در دست هم به کافه و کافی‌شاپ رسیده‌اند، می‌توانند خیلی جاهای دیگر هم بروند و خیلی کارهای دیگر جز تماشای فوتبال انجام بدهند. حالا چه اصراری است که یک تفریح مجانی و عالمگیر را چنان در خم گیر و گورهای قانونی بپیچانیم که مردم خیال کنند واقعا تعمدی برای شاد نبودن آنها وجود دارد؟ در وضعی که ما داریم، تازه مسوولان کشور باید همزمان با جام‌جهانی و به‌خصوص سه بازی تیم ملی ایران، در خیابان‌های اصلی شهرهای سراسر کشور پرده نصب کنند و مسابقات را نشان بدهند؛ بلکه این ملت به ستوه آمده از فقر و بیکاری و فساد و نابرابری، حداقل برای دو ساعت به یک دنیای فانتزی دیگر کوچ کنند و چهار تا فریاد بدون «مرگ بر» سر بدهند!

از همه اینها که بگذریم، خود آقایان هم بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که منع کردن قهوه‌خانه‌ها و کافی‎شاپ‌ها از پخش فوتبال در عمل غیرممکن است و بسیاری از آنها مقارن با مسابقات جام‌جهانی، بازی‌ها را نمایش خواهند داد؛ پس چه دلیلی دارد که با تراشیدن منع قانونی برای این رفتار طبیعی، حرمت ابرواژه «قانون» را بشکنیم و قبح قانون‌شکنی را از بین ببریم؟ موضوع درست شبیه ماجرای فیلتر تلگرام است. تا پیش از این مردم تحت قوانین رسمی کشور داشتند از تلگرام استفاده می‌کردند، اما تصمیم بحث‌برانگیز فیلتر این پیام‌رسان، بسیاری از همان مردم را به سمت انواع و اقسام فیلترشکن‌های غیرقانونی کشاند. کاش با پرهیز از وضع مقررات مغایر با عرف جامعه، منزلت «قانون» را تنزل ندهیم و حواس‌مان باشد که اگر کسی یک قانون را شکست، شکستن قوانین بعدی برایش راحت‌تر خواهد شد.