پارس‌نیوز - هومن جعفری؛

1. هر طور که حساب کنیم علی کریمی آدم مصاحبه های زنده و بحث های افشاگرانه نیست. سواد افشاگری ندارد و علم بیان ندارد و فن سخنوری ندارد و نمایش جلوی دوربین را بلد نیست و خیلی کم و کسرهای دیگر دارد که هیچ کدامش او را نامزد شماره یک حضور در مقابل دوربین تلویزیونی برنامه های افشاگرانه نخواهد کرد. علی کریمی را با تمام آدم هایی که در ذهن دارید و جان می‌دهند برای دعوا راه انداختن مقایسه کنید.

از مجری/شومن هایی مثل رضا رشیدپور یا احسان علیخانی که اگر نیاز باشد می‌توانند طرف مقابلشان را روی آنتن و در پخش زنده، زنده زنده میل کنند تا منتقدانی مثل مسعود فراستی که در کوبیدن و له کردن طرف مقابلش ذره‌ای تردید و قطره‌ای عذاب وجدان خرج نمی‌کند و با تراکتور از روی طرف می‌گذرد. خود عادل فردوسی پور- برخلاف انتظار شما -  در این بحث خیلی ید طولایی ندارد و عمده خوشمزگی ها و متلک انداختنش هایش روی آنتن ، در موقعیت هایی است که کسی پاسخگویش نیست و کمتر در برخوردهای رودررو آن قدرت لازم برای پیش بردن بحث به سمت و سوی میل خود را دارد. در حقیقت تا امروز این مسئله به خوبی ثابت شده که اگر در برنامه نود تهاجمی عمل کنید و بدانید ضربه را کجا وارد کنید، عادل چاره ای جز تسلیم شدن نخواهد داشت.

قبل از شکل گیری این مناظره ، مردم برنده را انتخاب کرده بودند. ساکت اگر با کلام فصیح ترین شاعران و زبان شناسان و با تجربه ای چند برابر هم روبه روی علی کریمی می نشست نمی توانست از فدراسیونی دفاع کند که از علی کفاشیان به تیم بعدی رسیده.

2. همه این صحبت ها اما از علی کریمی یک بازنده نمی سازد. حتی اگر طرف مقابلش آدم سالم و خوش صحبتی مانند محمدرضا ساکت باشد که تجربه دو تا سه دهه مدیریت عالی در ورزش و حضور در ابرباشگاهی مثل سپاهان را دارد و می داند چگونه باید به صحبت های احساسی علی کریمی پاسخ دهد. محمدرضا ساکت در حقیقت برای رویارویی با علی کریمی اصلا کار دشواری نداشت. او فقط باید پاسخ یک یک سوالات علی کریمی را با حوصله و آرامش و کمی هم تاخیر در رسیدن به موضوع اصلی می داد تا کریمی حوصله اش سر برود و سوال بعدی را مطرح کند. آرامش محمدرضا ساکت در مواجهه با طوفان علی کریمی البته به سود مدیر عالی رتبه فدراسیون تمام نشد و دلیلش هم بسیار مشخص است.

قبل از شکل گیری این مناظره ، مردم برنده را انتخاب کرده بودند. ساکت اگر با کلام فصیح ترین شاعران و زبان شناسان و با تجربه ای چند برابر هم روبه روی علی کریمی می نشست نمی توانست از فدراسیونی دفاع کند که از علی کفاشیان به تیم بعدی رسیده. عمده صحبت ها و نقدها و دست گذاشتن های علی کریمی روی مواردی بود که از قراردادهای ناقص ، عملکرد غیر شفاف و انتخاب های غلط علی کفاشیان نشات گرفته بود.

کار حالا به جایی رسیده که علی کریمی روی آنتن حرف هایش را زده،  آرامتر شده ، چیز خاصی را اثبات نکرده و طبیعتا میزان دغدغه هایش نیز کاهش یافته. این برنامه نود در دراز مدت به ضرر علی کریمی تمام می شود هرچند در کوتاه مدت به سودش بود.

ساکت چه به عنوان مدیرعامل مقتدرترین سپاهان تاریخ – و طبیعتا منفور هواداران استقلال و پرسپولیس – چه به عنوان یک مدیر اصفهانی در فدراسیون فوتبال – و طبیعتا مورد نقد هوادارانی که اعتقاد دارند فدراسیون فوتبال در تیول و مالکیت باند اصفهانی هاست – و چه به عنوان چهره مقابل علی کریمی ، قبل از اینکه وارد برنامه نود شود قافیه را باخته بود. در حقیقت تمام تلاش های او تنها به کاهش باخت انجامید و هزینه های فدراسیون در این رودررویی را کاهش داد. تکرار و تاکید می کنم ساکت در نود بازی را نباخت. او از پیش باخته بود. یادمان باشد این هنر ساکت بود که هزینه شکست را تا آنجایی که امکان داشت کاهش داد. کار حالا به جایی رسیده که علی کریمی روی آنتن حرف هایش را زده ، آرامتر شده ، چیز خاصی را اثبات نکرده و طبیعتا میزان دغدغه هایش نیز کاهش یافته. این برنامه نود در دراز مدت به ضرر علی کریمی تمام می شود هرچند در کوتاه مدت به سودش بود.

3. برنامه نود این هفته را باید ترانه آتش و یخ خطاب کرد که نام کتاب بسیار خواندنی جرج مارتین است که از رویش سریال بازی تاج و تخت را ساختند. علی کریمی آتش بود و محمدرضا ساکت یخ. کریمی حرف گوئش نمی کرد و فریاد می زد و با حرارت پیش می رفت و محمدرضا ساکت به آرامی و با سردی ، با پرهیز از هیجان به پاسخ سوالاتی می پرداخت که کریمی می پرسید اما علاقه ای به شنیدن پاسخ هایش نداشت. یک دو قطبی افشاگری/ دفاعگری مجدد در تلویزیونی. جایی که هیچ وقت نمی شود در آن به نتیجه قاطعی رسید.