در روزهای اخیر شاهد ادبیات و حملات تندی از سوی سرمربی سایپا برعلیه کمیته داوران بوده ایم تا جایی که رئیس این کمیته شخصا به "ماست مالی" متهم شده است. فارغ از قضاوت در پذیرش یا نکوهش این نوع رفتاردرچهارچوب حرفه ای، یک چیز مسلم است: وقت آن رسیده که داوران ما به سمت وحدت رویه در نحوه سوت زدن بروند.

لزوم حمایت از یک ادبیات مشترک فارسی درحوزه داوری فوتبال

بستراین وحدت رویه را باید در متن قوانین IFAB یا هیئت بین المللی فوتبال جست. هیئتی که هر سال اصلاحاتی را به تصویب می رساند و فدراسیون فوتبال ایران وظیفه دارد بهترین ترجمه فارسی از آخرین نسخه این قوانین را در اسرع وقت در اختیار "عموم" قرار دهد. همچنین مسئولان کمیته داوری وظیفه دارند به انضمام "نسخه واحد و مورد تایید" ترجمه شده، شرحی دقیق ازتغییرات جدید را به اطلاع عموم برسانند. وظیفه ای که به درستی انجام نمی دهند.

وقتی از ابتدا آنطور که باید و شاید، اهمیتی برای یک ترجمه رسمی قایل نیستیم و همه را حواله می دهیم به متن انگلیسی، نخستین فاصله را با آن بستری که قرار است وحدت رویه ما را بسازد، به وجود آورده ایم. حال اگر قانون را درست نخوانیم، چطور می توانیم آن را بفهمیم و چطور می خواهیم آن را درچهارچوب یک صحنه فوتبال مثل تکل تفسیر کنیم؟ با کدام ادبیات و با کدام لغات؟

اینچنین است که غالب بحث های داوری در فوتبال ما شفاهی و بدون استناد به یک متن "فارسی" است. آن زمانی هم که در یک برنامه پرمخاطب فوتبال بحث قانون 12 به میان می آید، مشاور کمیته داوران از مجری می خواهد متن انگلیسی را روی پرده تلویزیون نشان دهد. چرا؟ مگر دو فرانسوی در بحث داوری به متن انگلیسی قانون رجوع می کنند؟ دو چینی چطور؟

مادامی که ترجمه ای رسمی از واژه هایی که در قانون آمده نداشته باشیم، داوری ما دچارتشکیک دیدگاه و به تبع آن دوری از وحدت رویه در اعمال قانون در زمین بازی خواهد شد. نمونه اش قانون 12 فوتبال است که یک ماه پیش به موضوع جدل بین علی دایی و رضا غیاثی در برنامه نود تبدیل شد، بدون آنکه در این فاصله چهار هفته ای جمع بندی مشخصی از تعریف تکل صورت گرفته باشد. بدون اینکه کمیته داوران موضع رسمی خود را نسبت به مطالب بیان شده و تفسیر این قانون بیان کند.

نتیجه اینکه هیچکس نمی داند که بالاخره این قانون 12 چیست و چه می گوید. در چنین فضایی علی دایی هم به خودش اجازه داده آن را به سخره بگیرد: "یک روز می گویند ماده دوازده و یک روز چهارده..."

قانون 12 فوتبال چیست وچه می گوید؟

در آخرین نسخه قوانین فوتبال، قانون شماره 12 فوتبال همچنان با عنوان "خطاها و رفتارناشایست" معرفی شده و دارای چهار بند است که در اینجا فقط بند اول آن که مربوط به "ضربه مستقیم" است مورد نظر ماست:
 

"اگر بازیکنی یکی از خطاهای زیر را به نحوی انجام دهد که به تشخیص داور "بی ملاحظگی"، "بی احتیاطی" یا "استفاده از نیروی بیش از حد" محسوب شود، نتیجه اش اهدای یک ضربه مستقیم است."

در ادامه آنچه که به خطاهای هفت گانه معروف است، برشمرده شده که در بین آنها ششمی موضوع اصلی بحث ماست: "تکل یا دعوا بر سر توپ". همان "تکل یا چلنج" که آقای غیاثی با استناد به آن در برنامه نود گفت: "من کتاب قانون را برای آقای سجادیان فرستادم تکل کردن یا چلنج کردن خطاست. تکل خطاست". ایشان در پاسخ به سوال عادل فردوسی پور که پرسیده بود "پس چرا داوران اروپایی خیلی از مواقع تکل را خطا نمی گیرند؟"، گفته بود: "خیلی ساده است. آنها هم داورند و می توانند مرتکب اشتباه شده باشند."

بله، درست است در قانون صراحتا از تکل به عنوان یکی از خطاهای هفت گانه یاد شده است ولی به نظر می رسد آقای غیاثی آن قسمتی را که قانونگذار، پیش شرط هایی چون "بی ملاحظگی"، "بی احتیاطی" یا "استفاده از نیروی بیش از حد" را برای خطا تلقی کردن آن تکل مقرر کرده، نادیده گرفته است. پس هر تکل یا دعوا برای توپ، خطا نیست و تنها مواردی را شامل می شوند که اسمشان آمد و در قانون، شرحی برای هر کدام ارائه شده است:

بی ملاحظگی: رفتار بازیکنی که بدون توجه و ملاحظه به دنبال توپ است یا بدون پیشگیری رفتار می کند. احتیاج به هیچ جریمه انظباطی نیست.

بی احتیاطی: رفتاربازیکنی که به خصوصیت خطری که حرکتش ایجاد می کند بی توجه است. باید اخطار بگیرد.

استفاده از نیروی بیش از حد: رفتار بازیکنی که با استفاده از نیروی بیش از حد، تهدیدی برای سلامت جسمی حریف ایجاد می کند. باید اخراج شود.

لازم به ذکر است که شاید ترجمه بالا مطلوب کمیته داوران نباشد و مثلا به جای "دعوا بر سر توپ"، کلمه دیگری را معادل مفهومی که قانونگذار مد نظرش بوده برای "چلنج" بپسندد. مهم این است که فدراسیون هر واژه ای که خواست تایید کند و از آن به بعد همه آن واژه را به کار ببرند. مثلا فرانسوی ها تصمیم گرفتند که به جای "استفاده از نیروی بیش از حد"، که ترجمه تحت الفظی انگلیسی است، واژه "خشونت" را به کار ببرند و توضیح هم داده اند که انگلیسی ها به خاطر مشکل حقوقی از منظر مفهومی-اهمیتی، ناچار به انتخاب این قید بوده اند در حالی که در فرانسه چنین مشکلی نیست و آنها برای ساده کردن و همچنین سازگاری با ماهیت "بازی خطرناک"، خشونت را مناسب تر دیده اند. از اینجا به بعد گزارشگران داخلیشان نیز موظف هستند که از همین کلمه استفاده کنند.

شرط برخورد

هیئت بین الملل فوتبال در آخرین مصوبه اش برای کاهش از ابهامات، پیش شرط دومی هم در انتهای لیست خطاها دراین بند اضافه کرده است: "در صورت برخورد، جریمه اش یک ضربه آزاد یا پنالتی است". به عبارتی در زمان تکل باید برخوردی صورت گرفته باشد تا ضربه مستقیمی از طرف داور اهدا شود. اینگونه نکات ریز در ضمیمه ها به داوران و عموم مردم شرح داده می شوند تا مقصود قانونگذار از تغییرات برای همه مشخص شود.

آقای غیاثی در همان برنامه گفته بود: "متاسفم برای کسانی که می گویند اول توپ را زده. این اول توپ را زده، قانونی است که اقلا 8 سال است که حذف شده است". همه داوران نیز متفق القول هستند که حتی اگر بازیکن ابتدا توپ را بزند ولی در ادامه پای حریف را، آن تکل خطاست. اما سوالی که باید از آقای غیاثی پرسید این است: با توجه به متن قانون، اگر بازیکنی هنگام تکل، توپ را بزند و در ادامه برخوردی با حریف نداشته باشد چه؟ و سوال دوم: اگر هنگام تکل، اول توپ را بزند و دوم برخوردی هم پیش بیاید(به هر دلیلی) که داور آن را بی ملاحظگی این بازیکن تشخیص ندهد تکلیف چیست؟

امیدواریم به همت مشاور محترم کمیته داوری فدراسیون فوتبال، پاسخ این سوالات را در سایت فدراسیون فوتبال ایران، ذیل متن "قانون بازی" به زبان فارسی پیدا کنیم.