در هفته چهارم از لیگ برتر اتفاقات زیادی رخ داد، پرسپولیس مساوی کرد، استقلال باخت، دایی تشویق شد تا منصوریان تحت فشار قرار بگیرد و البته هواداران پرسپولیس هم اشک طارمی را درآوردند. مهمترین پرسش اما در میان این بلبشوی هواداری از تیم ها این است که آیا این شعارها خودجوش بود یا روندی مخفی و رازآلود برای دفع یا نشر این شعارها وجود داشته است؟

پیتزاخورها
در استقلال هواداران این تیم پس از بازی در تختی در فضای مجازی نسبت به برخوردهای قلدرانه و فیزیکی بعضی از لیدرهای باشگاه واکنش منفی نشان دادند و به آنها حمله کردند، در این میان حتی بوقچی های سرشناس هم در امان نماندند. هوادار استقلال آنها را «پیتزا خور» نامیدند و علم جنگ را بالا بردند.

پیش از این هم برخی از بوقچی ها در زمانی که هواداران برهانی را تشویق کرده بودند یا فرهاد مجیدی را صدا می زدند برخورد فیزیکی کرده بودند. آنها در همین تختی چند بینی شکستند تا جایی که آرش برهانی در انتهای مسابقه با بغض در مورد آن هواداران حرف زد و فرهاد مجیدی هم از این برخورد بوقچی‌ها بسیار شاکی بود و حتی با برخی رجل سیاسی هم در این رابطه نشست گذاشت تا کمکی بگیرد. در پرسپولیس روزی یکی از هواداران با آجر به دنبال قطبی دوید تا او را بزند! کار وقتی حادتر شد که یکی از آنها با مشت زیر چشم آقای گل جهان کوبید و اصطلاحا بادمجان زیر چشم او کاشت.

این اتفاق ها دیگر مثل سابق مخفی البته باقی نمی مانند، این روزها همه خبرنگارند و دیگر نمی توان اینگونه به ماجرا نگاه کرد که می زنیم و می رویم و تمام!

عذرخواهی حسن زمانی
حسن زمانی عضو هیات مدیره استقلال در این رابطه می گوید: از هواداران بابت مسائلی که پس از بازی روز پنجشنبه پیش آمد عذرخواهی می‌کنم و قطعا از این اتفاق نخواهیم گذشت. افرادی که باعث ناراحتی هواداران شدند از طریق دستگاه‌های ذیربط مورد شناسایی قرار خواهند گرفت و اجازه نمی‌دهیم محیط سالم ورزش آلوده شود.

حرف زمانی یک مفهوم ویژه دارد و آن این است: مدیران از آنچه بعضا روی سکوها رخ می دهد مطلع هستند و البته با آن موافق نیستند اما راهکاری هم جز فراخوان دستگاه های ذیربط ندارند چون برخی بوقچی ها بیش و پیش از اینکه با مدیران کار داشته باشند با مربیان کار دارند.

عبور گرشاسبی
گرشاسبی درباره اینکه بازیکنان پرسپولیس گفته اند لیدرها برای فحاشی به طارمی خط داده اند اظهار داشت: اصلا نباید وارد چنین فضایی شویم. من چنین دیدگاهی ندارم و فکر می کنم تمام این حساسیت ها به خاطر این است که مهدی همیشه بوی گلزنی می دهد. به نظرم داور بود که بازی را خراب کرد.

گرشاسبی حرف درستی می زند او می داند که طارمی دو سال است که آقای گل شده و حالا هم دو گل زده و به این ترتیب رویه شعار علیه او بسیار مشکوک است و دلیلی وجود ندارد که طارمی با شعار مردم مواجه شود.

خودجوش؟
البته که نمودار طارمی با هواداران پرسپولیس سینوسی بوده و گاهی خیلی محبوب است و گاهی نه اما با این حال برای تیمی که در چهار بازی سه برد داشته و چهارمی را مساوی کرده و طارمی هم روی برد ها نقش خوبی داشته این عجیب است و اگرچه گرشاسبی سعی دارد از کنار آن عبور کند اما بحث در این رابطه کتمان ناپذیر است و این پرسش را به وجود می آورد که برخی از طارمی رشوه خواسته اند و او پرداخت نکرده و حالا روی سکوها فحش می خورد یا اینکه این شعارها به طرز بسیار عجیبی خود جوش است؟

فرهنگ هواداری
نمی توان همه چیز را به گردن بوقچی ها انداخت و رفت. نمی توان اینگونه به مسائل نگاه کرد که آنها همه خط و ربط ها را می دهند. به هر حال مردم هم هستند. در نمونه استقلال و پرسپولیس این هفته دو اتفاق معکوس به هم را می بینیم، دو اتفاق که کاملا متضاد هم هستند. در یکی از آنها مردم بعد از یک سال و چهار ماه شاکی شده اند و می خواهند اعتراض کنند و لگد می خورند در دیگری دلیلی برای اعتراض وجود ندارد و برخی اعتراض می کنند!

نمی توان وجود برخی بوقچی ها را در هر دو این اتفاق ها ندید گرفت اما می توان به این نکته اشاره کرد که فرهنگ هواداری فوتبال در ایران طی سال های اخیر پایین آمده و صبر ها کم شده و مردم هم برخی مواقع هر چه که یک بوقچی بسته به حال و احوال خودش دارد را تکرار می کنند.

چنین رفتارهایی در کمتر جایی از دنیا دیده می شود. در کمتر مواردی می بینیم که هوادار ها اینهمه با هم درگیر شوند و با بازیکن گلزنشان درگیر شوند و مدام حیا کن و رها کن سر بدهند و تحت تاثیر بوقچی ها هم باشند.

مثل تام و جری
بوقچی هایی که حتی روی سکو بیانیه می خوانند و مردم آن را تکرار می کنند، بوقچی هایی که مربی بعدی تیم را هم بعضا می خواهند به جای مدیران باشگاه انتخاب کنند و با بنر و پرچم شمارش معکوس می شمرند تا فلان مربی برگردد.

به نظر می رسد باید در این زمینه بهتر عمل کرد. باشگاه ها هم باید بیشتر بوقچی های مالکانه خودشان را تحت کنترل بگیرند و اجازه ندهند آنها با مربیان و بازیکنان تا این حد نزدیک باشند که گاهی با هم کباب و املت بخورند و گاهی پیتزا و گاهی هم مثل تام و جری سایه هم را با تیر بزنند.