به گزارش پارس ، به نقل از فارس، شب گذشته آخرین مهلت برای ثبت نام کاندیداهای شورای شهر تهران بود.

بالغ بر ۳۰۰۰ هزار نفر برای شرکت در انتخابات شورای شهر تهران ثبت نام کردند که در بین این اسامی نام چهره های مشهور در عرصه ورزش و هنر در کنار سیاسیونی که حضورشان در این انتخابات چندان عجیب و قابل تامل نیست دیده می شود.

اینکه در شورای شهر و جلسات آن چه می گذرد که هر دوره برای ورود به شورا این چنین جماعت ورزشی مشتاقانه حاضر می شوند در صف ثبت نام حضور در انتخابات بایستند نمی دانیم اما یک مسئله ای را خوب می دانیم که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

شورای شهر برای این تشکیل شده که مشکلات شهری برطرف شود. یعنی کسی باید در این شورا باشد که هم از مشکلات شهری به شکل حرفه ای و اصولی آن آگاه باشد و هم راه حل برطرف کردن آن را بداند. به طور ساده تر باید سواد این کار را داشته باشد. به راستی از این تعداد قشر ورزشی که در این مدت در انتخابات شورای شهر ثبت نام کرده اند کدام یک سواد شهری دارند؟

صرف اینکه چهره ای بین مردم شهرت دارد و حتی توانسته خوشرنگ ترین مدال المپیک را کسب کند ملاک خوبی برای حضور در چنین انتخاباتی است؟

در بین اسامی ثبت نام شده ها به نام های حمید سوریان، عباس جدیدی، محمد علی آبادی، آرش میراسماعیلی، حسین رضازاده، یوسف کرمی، میرشاد ماجدی، بهنام ابوالقاسم پور، هادی ساعی، علیرضا دبیر، دنیا مالی، کریم صفایی، ابراهیم آشتیانی، مرادی، … برخورده ایم.

جالب است؛ همه این نام برده ها عزیز و دوست داشتنی هستند. همه این نفرات برای ورزش این مملکت زحمت کشیده و عرق ها ریخته اند اما چه می شود که این دوستان عزیز که به نظر می رسد همگی شیفته خدمت هستند و از روی دلسوزی اقدام به ثبت نام کرده اند در رشته های ورزشی خود به دنبال خدمت نیستند؟

نمی دانیم مشاور این عزیزان چه کسانی هستند و اصولا حضور در شورای شهر تهران که بی شک پر از جلسات سنگین و حتی گاهی خارج از حوصله است چه منفعتی دارد اما کاش همه آنهایی که به این تعداد از دوستان ورزشی توصیه حضور در انتخابات را کرده اند در کنار این توصیه ظرافتمندانه شان اشاره ای به مشکلات رشته های ورزشی هر یک به خصوص در بخش پایه می کردند.

اینکه در رشته های کشتی، فوتبال، وزنه برداری، تکواندو، شنا و ده ها رشته دیگر در بخش پایه این عزیزان وقت خود را بگذارند و این گونه خدمت کنند بهتر نیست؟

مگر غیر از این است که با فعال تر کردن پایه های هر رشته ورزشی نوجوانان و جوانان بیشتری جذب ورزش می شوند و به این ترتیب میزان بزهکاری در جامعه شهری تهران کمتر می شود. آیا این یک نوع خدمت به کلان شهری مثل تهران نیست؟ این خدمت دلنشین تر است یا حضور در نشست هایی که متعلق به آنها نیست چون آنها از جنس سیاست و تصمیم گیری های شهری نیستند.

قرار است آینده شهر تهران به دست چه کسانی بیفتد؟ کسانی که در رشته های ورزشی خود هنوز نتوانسته اند به جمع بندی برسند؟

حسین رضازاده از مشکلات شهر تهران که بزرگ شده آن نیست چه می داند؟ آیا بهتر نیست او مشکلات سر باز کرده وزنه برداری را سر و سامان دهد؟ نکند او هم از کار در وزنه برداری اشباع شده است؟

جودوی ایران چند سال است از مدال های خوشرنگ جهانی دور افتاده است؟ آیا بهتر نیست آرش میراسماعیلی وقت بیشتری را برای رشته خود بگذارد؟

حمید سوریان همچنان از نابغه های آماده کشتی ایران و جهان است که می تواند به مدال آوری های خود برای میهن ادامه دهد؟

یوسف کرمی همچنان از بزرگان تکواندو ایران است و می تواند تجارب بالای خود را برای تیم های پایه و حتی در رده بزرگسالان به معرض نمایش بگذارد، اما شورای شهر گویی دوستان را هوایی کرده و…

کاش قدر موقعیت هایی که در آن هستیم را بهتر بدانیم. خدمت در ورزش کم از خدمت در شورای شهر تهران نیست. اگر قرار باشد هر ورزشکاری پس از اندکی یا مقدار زیادی موفقیت اشباع شود و راه سیاست در پیش گیرد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود.

مگر همین ورزشی ها از حضور سیاسیون در ورزش گلایه مند نبودند؟ مگر بارها صدای همین ورزشی ها بلند نشد که سیاسیون را چه به ورزش پس چه شده که ورزشی ها پا در جای سیاسیون گذاشته اند؟

این راه به ترکستان است. کاش کمی عمیق تر به قضایا نگاه شود.

آب در کوزه است و ما در گرد جهان می گردیم. نخبه های ورزشی را داریم اما مثل این است که نداریم و مجبوریم برای تقویت خود دست به بیگانگان داشته باشیم.