به گزارش پارس ، این بازیگر سینما و تلویزیون در گفت وگو با ایسنا، به محتوا و واقعی بودن داستان سریال « کلاه پهلوی» اشاره کرد و گفت: این سریال اقتباسی از تاریخ است و اینکه کل تاریخ را انسان ها نوشته اند و در نتیجه گذشت زمان نشان از تحریف تاریخ نیست؛ این مجموعه نیز بخشی از زندگی آدم هاست نه اینکه داستان پردازی سیاسی در آن دخیل باشد.

وی ادامه داد: این مجموعه برشی از تاریخ است که در آن افراد با شغل های مختلف زندگی می کنند و وجود دارند.

او درباره ی حضورش در این سریال و ایفای نقش « مه لقا» توضیح داد: کلا برای ایفای نقش « مه لقا» بازیگران دیگری هم انتخاب شده بودند اما در نهایت من معرفی شدم.

فراهانی با اشاره به تغییر و تحولات فرهنگی شخصیت « مه لقا» در این مجموعه، گفت: تغییر و تحولات فرهنگی مه لقا خیلی جالب بود؛ اینکه از یک آدم سنتی وارد مسائل اجتماعی می شود، با آدم های جدید معاشرت می کند و همچنین چالش هایی که دارد، سریال را جذاب می کند.

این بازیگر تلویزیون از همکاری اش با سید ضیاء الدین دری (کارگردان « کلاه پهلوی» ) نیز گفت و افزود: تجربه ی خوبی با این کارگردان داشتم. آقای دری جزو کارگردانانی بودند که به خوبی آن چیزی که می خواستند را منتقل می کردند، این در حالی است که من با کارگردانان دیگری هم کار کردم که آن چیزی که می خواستند را درست منتقل نکردند و به مشکل برخوردیم اما دری اینگونه نبوده است.

***

فراهانی در بخش دیگری از گفت وگوی خود از سختی های سریال « کلاه پهلوی» و به طور کلی از عدم مدیریت در کارهای ایرانی گفت که همه را آزار می دهد و افزود: سختی کار جزو شیرینی کار است، اما عدم مدیریت در کارهای ایرانی همه و نه فقط بازیگر، بلکه همه ی عوامل را آزار می دهد.

او همچنین به یکی از سخت ترین سکانس هایی که در « کلاه پهلوی» داشته است، اشاره کرد و گفت: سخت ترین سکانسی که داشتم قسمت های انتهایی این مجموعه بود، یادم است کار به خاطر من تعطیل شد و خیلی اذیت شدم به جهت اینکه دو جمله را نمی توانستم ایفا کنم و با توجه به اتفاقی که برای « مه لقا» افتاده بود آن را اشتباه ایفا می کردم و این یکی از سخت ترین سکانس های من در « کلاه پهلوی» بود.

شقایق فراهانی در پایان گفت وگوی خود به طراحی لباس این مجموعه اشاره کرد و آن را یکی از شاخص ترین کارهایی دانست که به یاد خواهد ماند و گفت: با توجه به تحلیل شخصیت ها و سکانس ها، می توان گفت کمکی که حداقل به « مه لقا» در این داستان شده است، لباس است.