به گزارش پارس؛مهدی رحمتی با حضور در آیتم «خط قرمز» شبکه دو از ماجرایی که باعث شد تا او جام جهانی را از دست بدهد ، پرده برداشت. گلر استقلال که حالا باید جام جهانی را از خانه تماشا کند به تلویزیون رفت تا حداقل بتواند برای مردم بگوید . اینکه به مردم بگوید اگر از تیم ملی رفته است و حالا کنار ملی پوشان نیست ، حداقل خیالش راحت است که به پیراهن تیم ملی کشورش پشت نکرده است. بغض رحمتی وقتی ترکید که آیتم ناصر حجازی پخش شد. این شاید بهترین زمان برای اشک ریختن بود و رحمتی این کار را کرد. 

مهدی در شروع حرفهایش درباره اینکه چرا از تیم ملی رفته است گفت:» راستش حرف هایی شنیده بودم که عصبانی بودم. من احساسی تصمیم گرفتم و باز هم می گویم اشتباه کردم. شنیدم رفتند به آقای کروش گفته اند رحمتی گل می خورد تا امیر قلعه نویی مربی تیم ملی شود . من این حرف را که شنیدم دیگر تصمیمی که گرفتم احساسی شد.»

رحمتی که با دستی پر از مکالمات ضبط شده اش با رئیس فدراسیون فوتبال به این برنامه رفته بود و مدام می گفت اگر دوستان جایی از حرف ها را اشتباه می دانند ، روی خط بیایند و اشتباهش را تصحیح کنند. او دوباره ماجرای جمله ای را که قطبی گفته بود را تکرار کرد. اینکه قطبی به او گفته بود بازی نمی کند تا قلعه نویی مربی شود اما مهدی تاح وارد این دعوا شده بود و آن طور که مهدی تعریف می کرد:«یک لفظی گفت که من اینجا نمی توانم تکرارش کنم اما ایشان گفت هر کی این حرف را زده ...آن روز گذشت و قطبی روز رفتنش من را بغل کرد و گفت طرز فکر من درباره تو اشتباه بود.»

گلر سابق تیم ملی باز به آن مصاحبه معروفش با فارس اشاره کرد و گفت:»من در همان مصاحبه هم گفتم شاید در این اردو نتوانم در خدمت تیم ملی باشم. یک سری مشکلات در باشگاه داشتیم چون یکسری از دوستان برای منافع شان مشکلاتی را برای من و جواد نکونام ایجاد کرده بودند. قبل از بازی با پرسپولیس من این قدر شرایطم بد بود که وقتی آسیب دیدم فکر می کردم صلیبی پاره کرده ام. آن ماه ها را مدام با مصدومیت بزی می کردم. فرقی نداشت از بازی با لبنان تا ازبکستان این مشکل را داشتم. شرایط طوری بود که فکر کردم شاید بشود یک اردو را استراحت کنم. »

رحمتی که متهم است گل بدی را از لبنان خورده است ، گفت:« اتفاقا همه می دانند سر شام بعد از بازی با لبنان آقای کروش گجفت صحنه گل را پخش کنند و بعد مشخص شد من مقصر نبودم. بعد هم که رسید به بازی با ازبکستان که برایم جمله ای از آقای کروش گفته شد . آن حرف خیلی روی من اثر گذاشت و آن تصمیم احساسی را گرفتم. همین که گفتند مهدی گل می خورد تا کروش برکنار شود. درحالی که اصلا من مقصر گلی نبودم  که خوردیم. ...راستش فشار رویم خیلی زیاد بود. جو طوری بود که می خواستم قبل از بازی با لبنان بکشم کنار. بعد هم آن جمله ... فکر کن این همه بازی ملی داشته باشی و این حرف را بشنوی خیلی زور دارد.»

او سپس از رسانه ای ها گلایه کرد و سعی کرد بگوید این روزنامه نگاران بودند که سعی کردند آنچه او درباره نامه خداحافظی موقتش گفته است را خداحافظی دائم نشان دهد؛« البته کاش واقعا اشتباه تصمیم نمی گرفتم و قبل از رسانه ای کردن ماجرا ، با خود کروش مستقیم حرف می زدم. بعدا ها با جواد نکونام به دیدن کارلوس کروش رفتم و خود ایشان درباره همه چیز صحبت کردم. فقط سعی کردم به ایشان بگویم به تیم ملی پشت نکردم. من مهدی رحمتی شاید اشتباه کرده باشم اما آدم که نکشته بودم»

او سپس تمام اتفاقاتی را تعریف کرد که پس از نامه خداحافظی اش اتفاق افتاد:«  از همان روز که این اتفاقات افتاد ، من با آقای کفاشیان در ارتباط بودم و ایشان هم تاکید داشتند مشکل حل می شود. از همان روزهای نخست قرار بود یک چهارشنبه من را پیش آقای کروش ببرند اما هیچ وقت تا روزی که خودم پیش کروش رفتم ، این اتفاق نیفتاد. البته من و آقای کفاشیان از ابتدا هم ارتباط بسیار خوبی داشتیم. ولی اگر این جلسه گذاشته می شد شاید ماجرا خیلی زود حل می شد. چون من خیلی زود به اشتباهم پی بردم. می خواستم به تیم ملی برگردم که در آن شرایط سخت تیم تنها نماند اما شرایط طوری رقم خورد که همه ان اتفاقات افتاد.«

او به برنامه 90 رسید. جایی که قرار بود عذرخواهی کند و به تیم ملی برگردد؛« من با امید نمازی و علیرضا منصوریان در ارتباط بودم. قرار شد بروم و عذرخواهی کنم. در آن برنامه 3 بار عذر خواستم. روز بعدش هم به فدراسیون رفتم یک نامه ای بود که آقای نبی با خودکار سبز نوشته بود ، من آن نامه را امضا کردم . قرار بود همان حرف هایم در برنامه 90 را تایپ کنند و ببریم برای کروش . متن در اتاق آقای کسرایی تایپ شد و به ایشان دادند. بعد ما رفتیم امارات ، ایشان لیست را اعلام کردند و دعوت نشده بودم.«

این اما پایان ماجرا نبوده است. مهدی از اتفاقات بعدتر قصه می گوید که کمتر نقل شده اند:»تیم ملی داشت به اردوی امارات می رفت که علی منصوریان با من تماس گرفت. گفت کروش نامه قبلی را قبول نکرده است. قرار شد یک نامه جدید را امضا کنم که خود آقای کروش تنظیم کرده بودند. همان نامه ای که بعدها آقای کروش در کنفرانس مطبوعاتی نشان داد و گفت چون من و عقیلی امضایش نکردیم دیگر جایی در تیم ملی نداریم. ولی من همان نامه را هم قبول کردم که امضا کنم اما هیچ وقت آن نامه را برای من نفرستادند.»

و اما روایت آن نامه دوم که قرار بوده 20 دقیقه بعد توسط نبی سرپرست تیم ملی به او برسد ، هیچ وقت به او نرسیده است :« تیم ملی که به اردوی دوبی رفت - فکر کنم قبل از بازی با قطر بود که به این اردو رفتند- آقای منصوریان در تهران مانده بود تا مشکل من حل شود. خودم هم کاری داشتم که به خاطرش رفته بودم شمال . با حنیف رفته بودیم شمال. آن روز موبایلم خاموش بود چون یک پیشنهاد 8 میلیارد تومانی داشتم که مدام زنگ می زدند جوابش را بگیرند برای همین تلفنم خاموش بود. برای همین علی آقا از طریق همسرم من را پیدا کرد و با او تماس گرفتم. بعد قرار شد با آقای کفاشیان حرف بزنم. با ایشان حرف زدم. اگرچه قبلش کمی برای امضای نامه که متنش خیلی تند بود مردد بودم اما با آقای کفاشیان حرف زدم به ایشان گفتم چون شما از من می خواهید قبول می کنم. من پذیرفتم نامه را امضا کنم و ایشان گفت این حرفم را به کروش می گوید. بعد دیگر قرار بود آقای نبی تماس بگیرند که هیچ وقن نگرفتند. من آن روز تا دیروقت ، چند بار با آقای کفاشیان حرف زدم که همه مکالماتم را همین حالا با خودم آوردم و صدای شان در گوشی همراهم هست. ایشان با دبی تماس گرفته بودند و می گفتند کروش بیرون از اردو هستند ولی من همان موقع با بچه ها در ارتباط بودم و می دانستم کروش آنجاست. حتی به آقای کفاشیان گفتم الان آقای کروش آنجاست و عصبانی هم هستند چون به ایشان گفتند من نامه را امضا نمی کنم. خلاصه این ماجرا تا نزدیک 2 شب ادامه داشت که آخرش هم آقای کفاشیان به من گفتند کروش قبول نکرده .»

مهدی ادامه داد:« من چون دوست نداشتم این طور ماجرا منعکس شود که به تیم ملی پشت کردم ، به آقای کفاشیان گفتم پس اشکالی ندارد اگر بگویم من نامه را امضاء کردم. ایشان هم گفتند نه و گفتند تو قبول کرده بودی این نامه را امضاء کنی. تمام این مکالمات هم موجود است.»

او حاضر نشد بگوید مهدی محمد نبی مقصر این اتفاقات بوده یا شخص دیگری از دل تیم و مدام گفت نمی داند چه کسی مانع رسیدن خبر موافقتش با امضای نامه شده است. او در ادامه به دیدارش با کروش اشاره کرد و گفت:« با جواد به دیدنش رفتیم و سعی کردم همه چیز را برایش توضیح بدهم. من اشتباهم را می پذیرم . به ایشان حق می دهم که این تصمیم را گرفته و اصلا از ایشان ناراحت نیستم. من امشب فقط خواستم بگویم که مردم فکر نکنند به تیم ملی پشت کردم چون نوشته هایی از این دست را در کامنت های مردم دیده بودم که چنین برداشتی از کارم داشتند.»

او در ادامه حرف هایش از این گفت که همسرش وقتی جام جهانی را از دست داده گلایه کرده که در 7 سال گذشته بزرگ شدن علی پسر بزرگش را ندیده ، تولد پسر دومش را نبوده و آخرش هم این سرنوشتش شده است. او از این گفت که قسمتش را می پذیرد شاید در طالعش نوشته اند که به جام جهانی نرود و از این گفت که در موعد جام جهانی اگر برزیل به او لبخند نزند به کربلا می رود و گفت برای موفقیت تیم ملی دعا می کند. از این گفت که تنها استقلالی بوده که افتخار پوشیدن لباس ناصر حجازی را داشته است.