به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین، آریا جسور هاسه گاوا؛ این نام پس از آن برای همه جذاب شد که در لیست بازیکنانی قرار گرفت که کارلوس کی روش از میان ایرانیان مقیم خارج از کشور به سراغ شان رفته بود. او یوکوهاما مارینوس بازی می کرد. هافبک شماره ۸ این تیم که شباهت ظاهری زیادی دارد به کاکا بازیکن سرشناس برزیلی.

آریا از آن پس که کی روش تصمیم گرفت برای دعوت به تیم ملی از او دعوت کند برای همه در ایران جذاب شد. بازیکنی که متولد سایتامای ژاپن است. پدری ایرانی دارد و حالا ۲۶ ساله است.

پدرش بیژن جسور سال ها قبل از ایران رفته اما ماه های زیادی از سال را برمی گردد تا درکنار خانواده اش باشد. بیژن در سال های جوانی بازیکن تیم های پایه استقلال و تهران جوان بوده است و اصلا با ویزای ورزشی و البته برای آموزش در دانشکده کاراته به ژاپن رفته بود.

او برای همین علاقه ورزشی بود که آریا کوچک را در سرزمین بیسبال به فوتبال علاقمند کرد. بیژن جسور در این باره می گوید: « راستش ورزش مورد علاقه ژاپنی ها بیسبال است اما چون من خودم فوتبال دوست بودم باعث شد روزهایی که همه با بچه های شان می رفتند دنبال بیسبال، آریای من دنبال توپ بدود. »

این علاقه آریا را به باشگاه مارینوس می فرستد. او تمام دوران راهنمایی اش را در این تیم می گذراند. در همین سال هاست که او همراه با پدر در یوکوهاما اولین دیدار باستاره های تیم ملی را تجربه می کند؛ « تیم ملی برای بازی با ژاپن به یوکوهاما آمده بود. من هم آریا را برداشتم و رفتیم هتل. این بازیکنان بزرگ الان جوانتر بودند. مجیدی، مهدوی کیا، نکونام و خیلی های دیگر. آریا کنار همه بچه ها ایستاد و با آنها عکس گرفت. اتفاقا برخورد ملی پوشان با او هم جالب بود. »

البته آریا خیلی فارسی بلد نبوده و این که او ملی پوشان را می شناخته اما بلد نبوده با آنها فارسی حرف بزند، همان موقع هم برای ملی پوشان آن زمان جالب بوده است. اصلا همان دیدارها و همان علایق است که باعث شده آریا بازیکنان فوتبال ایران را خیلی خوب بشناسد.

او در جدیدترین مصاحبه اش با نشریه تماشاگران امروز گفته است: « من بازیکنان تیم ملی را می شناسم. علی کریمی، علی دایی، مهدی مهدوی کیا، فرهاد مجیدی، کریم باقری و جواد نکونام را می شناسم. ایران همیشه بازیکنان خوبی داشته است. »

او اما چرا زبان نمی داند؟ این جمله را پدرش باید بگوید: « ببین با خودش هم که حرف زدید و می دانید، یک بخشی از مشکل این بوده که من در خانه خیلی با او فارسی حرف نزدم. اوایل که بچه تر بود واژه هایی را بلد بود اما الان فقط همان دمت گرم، سلام، چطوری و چند واژه ساده را بلد است. ما خیلی با ایرانی ها در ارتباط نبودیم. برای همین هم او خیلی فارسی را یاد نگرفت. سال های زیادی هم هست که همیشه در تیم های باشگاهی بوده است و کمتر در خانه بوده تا بخواهم فارسی اش را تقویت کنم. با این وجود با پدر بزرگ و مادر بزرگش حسابی گرم می گیرد و با همین ایما و اشاره حسابی حرف های همدیگر را می فهمند. »

آریا و دعوت به تیم ملی. این خبر از کجا شکل گرفت؟ بیژن جسور در این باره می گوید: « همان اوایل که آقای کی روش سرمربی تیم ملی شدند، یک روز یکی از این دست اندرکاران فوتبال که در ژاپن فعالیت می کنند با ما تماس گرفت و گفت می خواهد ما را ببیند. با آریا به یک هتل رفتیم، آنجا ماجرا را برای مان شرح دادند. اینکه آقای کی روش می خواهد بداند آیا آریا می تواند به تیم ملی بیاید یا نه. »

اما همه این تردیدها از کجا می آیند. چرا آریا هنوز به جمع ملی پوشان اضافه نشده؟ این پرسشی است که بازیکن سرزو اوزاکا درباره اش می گوید: « می دانید که مشکلم، مشکل قوانین ژاپن است. اگر برای تیم ملی ایران به ایران بیایم باید ملیت ژاپنی ام باطل شود. بازی در تیم ملی ایران یک افتخار است اما من واقعا یک بازیکن دو ملیته هستم. تمام زندگی اینجاست در ژاپن. این تصمیم ساده ای نیست که خیلی ساده بشود گرفت. »

این حرف ها را او می گوید و پدرش هم تکمیل شان می کند: « شاید باید به او هم حق داد. فرق آریا با بچه های دیگری که به تیم ملی ایران پیوستند قوانین خاص ژاپن است. بقیه بازیکنان می توانند دو ملیتی باشند اما او باید پاسپورت ژاپنی اش را تحویل بدهد، آن وقت برای ادامه فوتبالش در ژاپن هم یک بازیکن خارجی محسوب می شود. حتی برای ورود به این کشور و بودن در کنار مادرش هم نیاز به ویزا پیدا می کند. این ها چالش هایی هستند که تصمیم گیری را برای آریا سخت کرده است. »

آمدن یا نیامدن آریا به تیم ملی حواشی جالبی هم داشت. اینکه شایعه شد او برای حضور در ایران، بادیگارد خواسته است. ادعایی که پدرش تنها به آن می خندد وخودش هم بعد از خندیدن برایش پاسخ جالبی دارد: « بادیگارد؟ مگر من سیاستمدار هستم که برای آمدن به تیم ملی نیاز به بادیگارد داشته باشم. »

البته بیژن جسور نکاتی دیگر هم برای گفتن دارد: « او تنها مشکلش قرار گرفتن بر سر دوراهی بزرگی است. من با همه این مشکلات، مدام می گویم بیا. اما یکسوی دیگر هم تصمیمی است که او باید برای ادامه زندگی اش بگیرد. او ایران و کشورش را دوست دارد. نامش آریاست، خیلی دوست دارد به ایران بیاید اما شاید باید کمی عمقی تر تصمیم بگیرد. »